قنادباشی در گفتوگو با ایلنا بررسی کرد:
ظرفیت القاعده و داعش برای احیای نقش خود در مصر و لیبی/ رابطه خیزش بنیادگرایی با انتخابات قاهره
تلاش القاعده برای نفوذ در اخوانالمسلمین موضوعی نیست که تنها جنبه امنیتی داشته باشد بلکه نزدیک بودن انتخابات مصر یکی از دلایل خیزش داعش و القاعده در مصر است.
«جعفر قنادباشی» کارشناس مسائل آفریقا در تشریح پیدایش شاخه داعش در مصر و سناریوی القاعده برای یارگیری در این کشور در گفتوگو با خبرنگار ایلنا بیان کرد: تحولات امنیتی مصر و به راه افتادن حملات تروریستی در صحرای سینا و جغرافیای آفریقا تاثیر مستقیم بر انتخابات پیش روی این کشور خواهد داشت. باید توجه داشته باشیم که کمتر از دو ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری مصر برگزار خواهد شد و نامزد اصلی این رقابت (عبدالفتاح السیسی) نگران تاثیر وضعیت امنیتی این کشور بر میزان آرای خود است. از چندی پیش مقامهای مصر مانند «سامح الشکری» درباره خطر فعالیتهای داعش و تمامی جریانهای تروریستی هشدار داده بودند و رسماً اعلام کردند که باید با خطر وهابیگری در این کشور مقابله شود؛ اما مساله اصلی این است که پیوندهای سیاسی میان قاهره و ریاض این ادعا را تا حد زیادی به حاشیه میراند. چراکه مصر با عربستان سعودی پیوند عمیق دارد و نمیتوان تاثیر غیرمستقیم وهابیت را نادیده گرفت.
وی افزود: طی روزهای اخیر اخبار زیادی در مورد تشکیل «ولایت سیناء» توسط داعش منتشر شد؛ نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که برخی معتقدند پس از فروپاشی داعش در «موصل» و از دست رفتن قلمرو آنها در عراق و سوریه عناصر این گروه تروریستی برای تجدید قوا به جغرافیای آفریقا هجرت کردند اما این تحلیل تا حد زیادی اشتباه است. چراکه ولایت سیناء نزدیک به دو سال پیش در جغرافیای مصر پایه گذاشته شد؛ ماهیت این ولایت همان «گروه انصار بیتالمقدس» است که با داعش بیعت کردند و نهایتاً عنوان ولایت سیناء را برای خود برگزیدند.
به موازات این اتفاقها شاهد آن بودیم که بخشی از بوکوحرام با داعش بیعت کردند و حتی بحث «ولایت مغرب عربی» به میان آمد؛ لذا پس از فتح موصل کادر مرکزی داعش به دنبال تقویت روحیه عناصر خود بودند که بحث ولایت سینا و تکثیر شاخههای داعش در نقاط دیگر خصوصا در افغانستان و پاکستان به میان آمد. اما واقعیت این است که شاخه داعش در مصر و آفریقا نسبت به عناصر این گروه تروریستی در عراق و سوریه از نفوذ کمتری برخوردار هستند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل تصریح کرد: برخی از اخبار در مورد احیای داعش در شمال لیبی (شهر سرت) منتشر شده که باید بگوییم وجود ارتش ملی تحت هدایت ژنرال حفتر که تحت حمایت آمریکا است تا حدودی اجازه خیزش مجدد را به این جریان نمیدهد. تحلیل دیگری که در مورد بحث لیبی باید صورت بگیرد، این است که ژنرال حفتر به دنبال نقشآفرینی سیاسی در لیبی است و برای زنده نگه داشتن نام خود باید تهدید امنیتی را همچنان در این کشور زنده نگه دارد؛ لذا بحث خیزش داعش در لیبی آن هم با وجود تهدیدات امنیتی در این کشور تا حد زیادی ممکن نیست اما احتمال دارد که از آن به عنوان یک متغیر برای اعمال نفوذ در این کشور از سوی غربیها و طیفهای داخلی مورد استفاده قرار بگیرد.
وی ادامه داد: در مورد پیام اخیر رهبر سازمان تروریستی القاعده و دعوت از جماعت اخوانالمسلمین برای بیعت با این جریان تروریستی باید به این نکته توجه شود که هیچگونه پیوند ایدئولوژیک یا سناریوی تاکتیکی میان اخوان المسلمین و القاعده وجود ندارد؛ چراکه راهبرد القاعده که بر اساس ایدئولوژی آنها پایهگذاری شده هرگونه برگزاری انتخابات را نفی میکند؛ چراکه در گذشته شاهد بودیم اخوانالمسلمین با حمایتهای خود موجب شد تا مرسی در قاهره به روی کار بیاید. درست است که برخی از نیروهای اخوان، افراطی بوده یا با داعش بیعت کردند اما این باعث نمیشود که تمامی جریان اخوان در پیوند با القاعده تحلیل شود. از این جهت بخشی از پیام اخیر «ایمن الظواهری» به هدف قرار دادن اخوان المسلمین و مخدوش کردن چهره آن بر میگردد.
قنادباشی در پایان خاطرنشان کرد: ارتباطهایی که میان شبکه پنهان القاعده و اسرائیل وجود دارد باید در میان این تحلیلها مورد اشاره قرار بگیرد؛ چراکه توزیع بحران و ایجاد یک به هم ریختگی امنیتی آن هم در آستانه انتخابات مصر و اطراف اسرائیل میتواند در وضعیت فعلی به نفع تلآویو تمام شود. از جهتی دیگر، رهبر القاعده به دنبال آن است تا بتواند از نارضایتیهای مردمی در داخل مصر استفاده کرده و اقدام به یارگیری کند تا نهایتاً القاعده را احیا کرده و جریان جدیدی را به راه بیندازند. اینکه آیا القاعده در مصر خاستگاه و پایگاه اجتماعی دارد یا خیر مولفههای زیادی را مورد اشاره قرار میدهد اما باید توجه داشته باشیم که در زمان عملیات ۱۱ سپتامبر چند نفر از اعضای آن تیم از اتباع مصر بودند اما در وضعیت فعلی وهابیت و تفکرات افراطی در قاهره چندان جایگاه مردمی ندارد. از این جهت ایجاد یک بحران در جغرافیای آفریقا میتواند هم برای آمریکا، اسرائیل و عربستان منافعی را به وجود بیاورد و هم اینکه منافع جریانهای داخلی مختلف تامین شود.