جهان در سال۲۰۱۷/ پرونده هفتم: روسیه و ترکیه
دوگانه پوتین اردوغان؛ از شام تا مسکو/ آنکارا و استمرار چالش کُردی - آمریکایی/ کرملین پناهگاه ریاض
اختلاف ترکیه با آمریکا بر سر پروندههای مختلف موجب همگرایی آنکارا و مسکو در پرونده سوریه و سایر محورها شد و همین موضوع باعث شده تا مهمترین مسائل مربوط به دو کشور در سال۲۰۱۷ به صورت دیگر رقم بخورد.
گاهی اوقات ممکن است مهمترین وقایع جهان حاصل جمع اقدامهای دو دولت در یک منطقه باشد و حاصل جمع آن به یک رخداد مهم بینالمللی ختم شود. در سال ۲۰۱۷، روسیه و ترکیه که طی سالهای گذشته اختلافاتی با یکدیگر داشتند، بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شدند و طبیعتاً در این بین ایالات متحده آمریکا به عنوان قطب مخالف آنها مورد نظر قرار میگیرد.
یکی از موضوعاتی که موجب شد تا ترکیه به سمت سوریه متمایل شود خطر کردهای حاضر در شمال سوریه است؛ تصور اردوغان این بود که پس از روی کار آمدن ترامپ ارسال سلاح به کردهای سوریه قطع خواهد شد و واشنگتن امتیازات بیشتری برای آنکارا در پرونده سوریه قائل خواهد شد. اما تا به امروز نه تنها این موضوع عملیاتی نشده است بلکه فاصله میان ترکیه و آمریکا هم افزایش پیدا کرد.
علاوه بر آن تمایل ترکیه به سوی روسیه و تقویت شراکت آن با قطر از موضوعهایی بود که در سال گذشته میلادی شاهد آن بودیم. اما کمی آنطرفتر یعنی در مسکو اوضاع به طور دیگری رقم خورد؛ پوتین برای انتخابات ۲۰۱۸ آماده میشود و رقبای جدی پیشرو ندارد. علاوه بر آن دستاوردهای میدانی و البته پرهزینه روسیه در سوریه آرام آرام جای خود را به مذاکرات سیاسی میدهد.
برگزاری کنگره ملی سوریه در سوچی، تقویت روابط با عربستان و بسیاری از کشورهای منطقه موضوعهایی بود که در سال اخیر اتفاق افتاد. از این جهت در ادامه نگاهی به محتوای مهمترین وقایع رخ داده در سال گذشته میلادی با محوریت روسیه و ترکیه میاندازیم.
سوریه، میز اختلافات مسکو - واشنگتن
حسن بهشتیپور ( تحلیلگر مسائل روسیه)
پوتین به دنبال آن است تا بتواند سطح درگیری و تنش خود با ایالات متحده را کاهش دهد و به نوعی با این موضوع به صورت عاقلانه برخورد کند. اما نکتهای که در اینجا مطرح میشود این است که آمریکا و روسیه تنها بازیگران این پرونده نیستند؛ بلکه دولتهایی مانند ایران، عربستان، ترکیه و حتی جناحهای مخالف دولت در درون سوریه به علاوه بازیگران اروپایی مانند فرانسه هم در این پرونده حضور دارند. از این جهت است که میگوییم پرونده سوریه تنها به روسیه و آمریکا قائل نخواهد بود.
عدهای معتقدند که رقه توسط کردهای تحت حمایت آمریکا آزاد شده و از سوی دیگر جریان کردی سوریه در کنگره گفتوگوهای سوریه که توسط روسیه برگزار خواهد شد حضور دارند و همین امر برخورد منافع را صورت میدهد. در مابقی استانها و نقاط دیگر سوریه هم روال به همین صورت است و مرزبندی میان آمریکاو روسیه در خصوص مسائل میدانی و سیاسی مشخص بوده و همین امر آینده سوریه را با مشکل روبهرو خواهد کرد.
در اینجا باید به این نکته توجه شود که سیاستهای اعلامی آمریکا و روسیه تا حد زیادی شبیه به یکدیگر هستند اما اعمال آن سیاستها با یکدیگر متفاوت است و همین بحث موجب میشود که سناریوهای متفاوتی برای یارکشی و توازن سیاسی مطرح شود. با نگاهی به این وضعیت به نظر میرسد که آینده توافق میان روسیه و آمریکا بستگی به صفآرایی و آرایش شرکاء دارد؛ چراکه چینش میز مذاکره مشخص میکند که قرار است چه سناریویی پیگیری شود که البته وضعیت میدانی هم در این بین تاثیرگذار خواهد بود.
سفر به مسکو پس از ۹۱ سال
محمود شوری (استاد دانشگاه)
از سالهای گذشته پوتین قصد نزدیک شدن به عربستان را داشت که میتوان به سفر وی در سال ۲۰۰۷ به ریاض اشاره کرد. در این سفر موافقتنامههایی در مورد فروش تسلیحات نظامی و مسائل فضایی به امضای دو طرف رسید اما این توافقنامهها هیچگاه اجرایی نشد. پس از آن شاهد وقوع تحولات و انقلابهای پی در پی در منطقه بودیم که سفرهای «بندر بن سلطان» به روسیه نمایان شد و دلیل آن خیزشهای مردمی در سطوح مختلف منطقهای بود. سعودیها سعی داشتند در آن برهه از زمان روسیه را به واسطه تطمیع و حتی تهدید در خصوص مسائل منطقهای با خود همراه کنند که چنین حالتی اتفاق نیفتاد و به همریختگی در روابط دو طرف همچنان پایدار بود.
حضور پادشاه عربستان در مسکو بر اساس سوابق و تحولات میدانی و سیاسی منطقه را باید نمادین ارزیابی کرد. ریاض سعی داشت در شصت و پنجمین سالگرد تولد «ولادیمیر پوتین» این پیام را به دنیا مخابره کند که وارد روابط و رفاقت جدید با کرملین شده است. اما باید بگوییم که ساختار اطلاعاتی روسیه همچنان به عملکرد سعودیها در منطقه خصوصاً در حوزه تسلیح و حمایت از تروریسم مشکوک است. این وضعیت در محورهایی مانند نفت و انرژی تاثیرگذار بوده و روسها معتقدند که بازیگر اول منطقه در شرایط فعلی سعودیها نیستند.
تحلیل روسها در خصوص تضعیف عربستان در منطقه بر اساس چند مولفه شکل گرفته است؛ اولاً اینکه عربستان مجاورت جغرافیایی با سوریه ندارد و دوماً ضربات سنگینی که به تروریستها در میدان نبرد وارد شده است موجب شده تا دست برتر سعودیها در منطقه از بین برود. نکته مهمتر این است که در زمان تجاوز ریاض به یمن، تمرکز آنها از سوریه به یمن معطوف شد؛ به گونهای که یمن در مجاورت جغرافیایی عربستان قرار دارد و ریاض آن را تهدیدی برای امنیت ملی خود میدانست. از این جهت سرمایهگذاری عربستان روی یمن بیشتر شد و از سوریه غافل ماند.
اگر نگاهی به مذاکرات آستانه بیندازیم میبینیم که رد پای عربستان در آن دیده نمیشود و در انتهای این موضوعات ائتلاف عربستان با قطر و ترکیه و سایر کشورها در پرونده سوریه نسبت به گذشته کاملاً کمرنگ شد و مجموع این متغیرها باعث کم شدن تحرکات سعودیها در منطقه شده است. اما باید توجه داشت که همچنان ابزارهای حمایت تسلیحاتی و مالی از تروریستها در منطقه توسط عربستان وجود دارد بنابراین در مجموع باید بگوییم، درست است که سفر سلمان به روسیه با محوریت سوریه انجام خواهد شد اما کم شدن قدرت ریاض در سوریه باعث میشود تا این سفر بیشتر جنبه اقتصادی و نهایتاً نمادین به خود بگیرد.
سایه مسکو بر سر آنکارا
بهرام امیراحمدیان ( استاد دانشگاه – تحلیلگر مسائل روسیه)
دیدار چندباره روسای جمهور ترکیه و روسیه تا حدودی نشان داد که ترکیه از آمریکا دور شده و به روسیه متمایل شده است. اگر به سخنان رئیسجمهوری ترکیه توجه کنیم، میبینیم که آنکارا نوعی عکسالعمل به اقدامهای اخیر ایالات متحده در مورد چند پرونده نشان داده است؛ پرونده اول بحث عدم استرداد فتحالله گولن بعد از کودتای ۱۵ جولای از سوی آمریکا بوده و به نظر میرسد آنکارا از مقاومت واشنگتن برای استرداد گولن به ترکیه ناامید شده است. به گونهای که در هفتههای اخیر انتقادات زیادی از سوی مقامهای این کشور علیه ایالات متحده صورت گرفته و نهایتاً شاهد سفر اردوغان به روسیه بودیم.
موضوع دیگر که فاصله بین آمریکا و ترکیه را زیاد میکند، بحث عدم پشتیبانی ناتو از ترکیه است. همگان به خاطر دارند زمانی که جنگنده سوخوی روسیه توسط ترکیه و پدافند آن مورد اصابت قرار گرفت، هیچگونه حمایتی از سوی ناتو صورت نگرفت و تا حدودی آنکارا از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی فاصله گرفت. موضوع دیگر کردهای مستقر در شمال سوریه هستند؛ از دو سال گذشته تاکنون نیروهای سوریه دموکراتیک و جریانهایی مانند ی.پ.گ و پ.ی.د مورد حمایت تسلیحاتی و آموزشی ایالات متحده قرار گرفتند و دقیقاً این موضوع برخلاف امنیت ملی ترکیه است. لذا خلاء موجود در روابط آمریکا و ترکیه روابط آنکارا و مسکو را به سمت تاکتیکی شدن پیش برده است.
بخشی از این همکاری روسیه و ترکیه به مسائل هستهای و تاسیس نیروگاههای اتمی برمیگردد که نشان میدهد روابط ترکیه و روسیه آرام آرام به سمت تبدیل شدن به «روابط استراتژیک» گام برمیدارد و به نظر میرسد سیاست ترکیه سردرگم است. ساختار سیاسی و نظامی ترکیه تا حد زیادی از غرب نمونهبرداری شده از این جهت تمایل ترکیه به سمت شرق و همچنین فاصله گرفتن از اتحادیه اروپا، مخدوش شدن روابط با ناتو و آمریکا و همچنین نامشخص بودن وضعیت گولن همگی موجب شده تا ترکیه به سمت روسیه متمایل شود و از غرب فاصله بگیرد.
پوتین برنده انتخابات ۲۰۱۸
افشار سلیمانی ( نماینده اسبق ایران در اوکراین)
عدهای معتقدند که در انتخابات سال آینده روسیه ممکن است شرایط منطقه، پروندهایی مانند افغانستان، سوریه و اوکراین از حیث داخلی بر پیروزی قطعی پوتین تاثیر منفی داشته باشد؛ اما باید بگویم که الگوی انتخاب و نگاه مردم روسیه به سیاست داخلی با بسیاری از کشورها متفاوت است. به گونهای که روحیه ملیگرایی و قهرمانپرستی مردم روسیه تا حدی است که اگر کم و کاستی در سیاستهای دولت فعلی روسیه وجود داشته باشد، آنها را تا حدود زیادی نادیده میگیرند.
یکی از سناریوهایی که در کشورهای کمتر دموکرات برای هدایت افکار عمومی در داخل مورد استفاده قرار میگیرد، شرکت در بحرانهای خارجی است. چراکه در این کشورها چنین اتفاقاتی میتواند انسجام داخلی ایجاد کند. برای نمونه زمانی که ولادیمیر پوتین در دوران یلتسین نخستوزیر روسیه بود پروندههایی مانند مواجهه با ناآرامیهای قفقاز و چچن مطرح شد و او توانست براساس سیاست خارجی روسیه که استفاده از اقدام سلبی به جای اقدامهای ایجابی است تا حدی آن مناطق را آرام نگه دارد. همین مدل را در پروندههایی مانند گرجستان، اوکراین و قبل از آن در آذربایجان مشاهده کردیم.
بر اساس وضعیت و دادههایی که از اوضاع داخلی روسیه منتشر شده و همچنین با نگاهی به سیاست خارجی این کشور، باید بگوییم که در روسیه «دموکراسی هدایت شده» به کار بسته شده است. از سمت دیگر، مجموع تحولات در خارجِ نزدیک روسیه مانند عضویت کشورهای عضو بالتیک و لهستان در ناتو میتواند در آیندهای نزدیک برای این کشور خطرناک باشد. باید گفت که پوتین در انتخابات سال ۲۰۱۸ با چالش جدی در داخل روبهرو نخواهد بود. درست است که «الکسی ناوالنی» و شخصیتهای حاضر در اوپوزیسیون روسیه بارها به زندان افتاده و نهایتاً آزاد شدهاند اما هیچ اتفاق خاصی در خصوص تغییر دیدگاه مردم این کشور نسبت به پوتین نخواهد افتاد.
شراکت اقتصادی – نظامی ترکیه و قطر
رضا حاکان تکین (سفیر ترکیه در تهران)
ترکیه هیچگاه به دنبال آن نیست که از نزدیک شدن خود به قطر بهرهبرداری اقتصادی کند. بعد از آن که تدابیر محاطره کننده کشورهای حاشیه خلیجفارس علیه قطر عملیاتی شد؛ آنکارا در کوتاهترین زمان و بر اساس وظیفه انساندوستانه خود کمک هایی را برای قطر ارسال کرد و در همان روزهای اول بیش از ۲۰۰ هواپیمای باری به آنجا رفته است. در این بین بخششی به قطر صوت نگرفته و این مناسبات بر پایه روابط اقتصادی صورت گرفته است.
ترکیه با کشورهایی که با قطر دچار مشکل شدهاند هم روابط اقتصادی دارد و این بدان معنی نیست که به دنبال افزایش روابط خود با قطر و کاهش روابط با سایر کشورها هستیم. طبیعتاً نمیخواهیم برای افزایش فروش اجناس ترکیه به قطر، تش میان دوحه و ریاض طولانی شود و این نگاه را مردود میدانیم.
روابط نظامی ترکیه با قطر هم بر همین پایه است. اینکه گفته میشود ترکیه درصدد است با ورود نظامی خود به قطر به سایر کشورهای منطقه پیام خاصی را مخابره کند اصلاً درست نیست. حتی پیشنهادهای این چنینی را به سایر کشورهای منطقه هم ارائه کردهایم که نهایتاً قطر قبول کرد اما مابقی قبول نکردند. لذا باید بگویم که این یک تصمیم حاکمیتی از سوی قطر بود ولی بدون تردید حضور ترکیه در خاک قطر تهدیدی برای سایر کشورها نخواهد بود و هر دو کشور بر اساس اراده خود تا هر زمانی میتوانند به این همکاری ادامه بدهند.
نسخه ترکیه برای ادلب
صادق ملکی (تحلیلگر مسائل ترکیه)
عملیات نظامیان ترکیه در استان ادلب سوریه را باید خروجی نشست آستانه ۶ دانست. البته در سال ۲۰۱۶ ترکیه عملیاتی تحت عنوان سپر فرات انجام داد و وارد مناطق شرقی ادلب شد و قصد داشت تا کردها و تروریستها را در آنجا مورد هدف قرار دهد، اما عملیاتی که در حالت فعلی در جریان است، حاصل چرخش سیاسی آنکارا و همراه شدن با ایران و روسیه است.
باید توجه داشته باشیم که این چرخش سیاسی بیش از آنکه حاصل اختیار در سیاست خارجی ترکیه باشد حاصل اجبار برای تغییر روند این کشور در سیاست منطقهای خود است. هر چند ترکیه با تهران و مسکو همراه شده اما همچنان اصرار بر تغییر نظام سوریه و رفتن اسد دارد و موضع آن تثبیت نشده است؛ تا جایی که اردوغان قبل از سفرش به تهران تاکید کرده بود که بشار اسد نباید در دمشق باقی بماند و این روند موجب میشود که آینده سوریه و آینده مذاکرات پیشرو که قرار است در آستانه و ژنو برگزار شود تحت تاثیر قرار بگیرد. لذا بیش از حد نباید به رفتار آنکارا خوشبین باشیم.
اگر چه یکی از مباحثی که ترکیه در مورد مداخلات و سیاستهایش در سوریه اعلام میکند «بحث امنیت ملی» است، اما آنکارا به دنبال جایگیری مناسب در ادلب است تا بتواند در سر میز مذاکرات با دست پر حضور داشته باشد. مثلاً در مورد حمله و ورود نظامی تمام قد ترکیه به ادلب و درگیری آن با نیروهای تحریرالشام باید بدانیم که هماهنگی کامل با مسکو و واشنگتن صورت گرفته بود اما سیاست ترکیه تا حدودی متضاد با وضعیت فعلی سوریه است.
با نگاهی به پرونده سوریه از ابتدای درگیریها تاکنون به این نتیجه میرسیم که تغییر سیاستهای آنکارا بر اساس منافع این کشور صورت میگیرد که با توجه به وضعیت و موقعیت جغرافیایی آن، امنیت ملی بحث مهم آنها به حساب میآید. لذا ترکیه با حضور در ادلب علاوه بر تامین منافع خود از حیث نظامی، امنیتی و میدانی در صدد است تا بتواند چانهزنی این کشور در مذاکرات سیاسی را تا سطح معقولی تثبیت کند.
اخطار به «آکپارتی» در همهپرسی آوریل
محمدعلی دستمالی (پژوهشگر و تحلیلگر مسائل ترکیه)
اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ میلادی، ۵۱ درصد آرای مردم را به دست آورده بود و حزب حرکت ملی به رهبری «دولت باغچهلی» هم دست کم ۱۳ درصد از آرای مردم ترکیه را در اختیار داشت و با توجه به حمایت این حزب از اردوغان، انتظار میرفت که پیروزی با رقم بالاتری محقق شود. من شخصاً پیش بینی کرده بودم که در شرایط بد و نامناسب، دست کم ۵۳ درصد مردم رای موافق بدهند و در صورتی که همه چیز مطلوب باشد، شمار آرای موافقان به ۶۰ درصد برسد. اما با وجود مشارکت ۸۶ درصدی مردم، پیروزی قاطعانهای دست نداد و در شرایط کنونی، چنین به نظر میرسد که حزب عدالت و توسعه نهایتاً باید به همین نتیجه دلخوش باشد.
از همان دوران تاسیس حزب عدالت و توسعه تاکنون، رابطه خوبی بین اردوغان و ییلدریم در جریان بوده و بعید میدانم که از عملکرد او ناراضی باشد اما قطعاً در حزب عدالت و توسعه، حفرههایی وجود دارد و افرادی هستند که به وضعیت موجود راضی نیستند. به عنوان مثال اگر شما به آرای استانهای بزرگی همچون استانبول و آنکارا نگاه کنید، به سادگی متوجه میشوید که در این دو استان بزرگ که مجموعاً بیش از ۱۲ میلیون رای دارند، حزب عدالت و توسعه در اقناع هواداران خوب عمل نکرده است.
با این شرایط انتظار میرفت که کردها در برابر اردوغان موضع بگیرند و رای «نه» به صندوق بیاندازند. اما در عمل چنین نشد و اتفاقاً آمارها نشان میدهد که آرای استانهای کردنشین به کمک اردوغان آمدند. چنین وضعیتی دو معنی دارد: نخست اینکه کردها تا حد زیادی از اقدامهای پ.ک.ک ناراضی هستند و به ستوه آمدهاند و دوست دارند شاهد آرامش و توسعه مناطق خود باشند. دوم اینکه چنین موضوعی نشاندهنده این است که اردوغان روی کردهای اسلامگرا حساب ویژهای باز کرده است و ثمرات آنرا مشاهده میکند.
اردوغان علیه ترامپ
علی قائم مقامی (کارشناس مسائل ترکیه)
همگان به خاطر دارند که آمریکا نسبت به حساسیت ترکیه در خصوص پ.ک.ک و پ.ی.د تا حد زیادی ابراز بیاعتنایی کرد؛ از این منظر تنش میان دو طرف تنها براساس پرونده گولن شکل نمیگیرد، چراکه در مورد عراق، سوریه (رقه و ادلب) و حتی کریدور کردی شمال عراق و سوریه ترکیه همچنان از ایالات متحده دلخور است. از این جهت شاهد هستیم که آنکارا تا حد زیادی به سمت روسیه و ایران متمایل شده و نهایتاً احساس میکند که باید منافع خود را از طریق مذاکرات آستانه تامین کند.
پروندههای دیگری مانند اختلافنظر ترکیه و آمریکا بر اثر مساله اقلیم کردستان و لغو صدور روادید از سوی واشنگتن هم از دیگر محورهای اختلاف فعلی و سابق است. اگر به صورت فهرستوار به اقدامهای ترکیه در منطقه و همچنین عبور آمریکا از کنار آن و اظهار بیاعتنایی نسبت به سیاستهای آنکارا دقت کنیم میبینیم که اردوغان توقع داشت با روی کار آمدن ترامپ بخشی از سیاستها و منافع ترکیه در منطقه تامین شود؛ ولی ما شاهد بودیم که ترامپ برخلاف انتظار شخص اردوغان عمل کرد.
از جهت دیگر در مورد اقلیم کردستان عراق هم همین روال برقرار است، تا جایی که ترکیه استقلال اقلیم را علیه امنیت ملی و مرزهای جنوبی خود میداند اما شاهد هستیم که همچنان سیاست دوگانهای در قبال این پرونده اتخاذ کرده است. مجموع این کنش و واکنشها نشان میدهد که نیاز ترکیه به آمریکا موجب میشود تا آنکارا همکاری خود با واشنگتن را ادامه بدهد و مشکلات را مرتفع کند.