خبرگزاری کار ایران

جهان در سال۲۰۱۷/ پرونده‌ اول: خاورمیانه (یمن، لبنان، قطر، عربستان)

ریاض؛ از رقص شمشیر ترامپ تا بایکوت سعد الحریری/ تقلای اتحادیه عرب علیه دوحه/ پایان صالح در صنعاء

ریاض؛ از رقص شمشیر ترامپ تا بایکوت سعد الحریری/ تقلای اتحادیه عرب علیه دوحه/ پایان صالح در صنعاء
کد خبر : ۵۷۵۲۵۸

استعفای مبهم نخست‌وزیر لبنان، هجمه بر قطر و ادامه بحران در یمن این پیام را مخابره می‌کند که عربستان در سال میلادی اخیر فعال‌ترین عنصر مخرب در هر سه پرونده بوده است.

به نظر می‌رسد بیشترین خط خبری و رسانه‌ای در سال میلادی که گذشت در سوریه و عراق خلاصه شد و مهمترین مسائل ریشه در شامات داشته است؛ اگرچه این تحلیل راباید درست قلمداد کرد اما واقعیت نمای دیگری از «توزیع و انتقال بحران» را به نمایش گذاشت. به گونه‌ای که کمتر از دو ماه به پایان سال ۲۰۱۷ مانده بود که به یک‌باره لبنان به کانون خبرساز جهان تبدیل شد.

این بار خبری از تقابل اسرائیل و حرب‌الله لبنان نبود بلکه آقای نخست‌وزیر در ریاض حبس شده بود. شاید پرونده رازآلود «سعد الحریری» برای بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران تمام شده ارزیابی شود اما واقعیت امر این است که با گذشته بیش از یک ماه، همچنان بخشی از سناریوی استعفای فرمایشی نامفهوم مانده است.

اما وقایع منطقه به لبنان ختم نشد بلکه ترور رئیس جمهوری سابق یمن هم چاشنی مهمترین وقایع سال ۲۰۱۷ بود که معادلات را دستخوش تغییر کرد. عده‌ای مرگ «علی عبدالله صالح» را راهگشا و مرتفع کننده صلح در یمن می‌دانند و برخی دیگر معتقدند این موضوع خشم عربستان برای انتقام را دو چندان خواهد کرد. البته رخ‌دادهای مهم به همین دو پرونه ختم نشد بلکه تنش سیاسی میان دو دوست قدیم یعنی عربستان و قطر هم یکی از موضوع‌هایی بود که تا به امروز ادامه دارد. از این جهت برای روشن ‌شدن ابعاد مبهم این وقایع به اظهار نظر مفسران و کارشناسان این حوزه رجوع می‌کنیم.        

 

تاخت و تاز ریاض بر دوحه

محمدعلی مهتدی (تحلیلگر مسائل اعراب)

ریاض؛ از رقص شمشیر ترامپ تا بایکوت سعد الحریری/ تقلای اتحادیه عرب علیه دوحه/ پایان صالح در صنعاء

درخواست‌های سیزده‌گانه ریاض و سه متحد آن یعنی امارات، بحرین و مصر به مسائل مختلفی از جمله تعطیل شدن شبکه الجزیره یا اخراج سران اخوان المسلمین اشاره کرده است که باید بگویم این موضوع‌ها از سوی قطر عملیاتی نشده است. به گونه‌ای که شبکه الجزیره همچنان در حال فعالیت بوده و همچنین قطع روابط با ایران صورت نگرفته است.

در ادامه حتی شاهد تماس امیر قطر با رئیس‌جمهوری ایران به مناسبت عید سعید فطر بودیم که تمامی این موضوع‌ها نشان می‌دهد قطر هیچ‌کدام از شروط سیزده‌گانه عربستان را قبول نکرده و آن را اجرایی نمی‌کند. از سوی دیگر، سفر وزیر خارجه قطر به ایالات متحده یک کنشگری دیپلماتیک را نمایان می‌کند که در این بین به نظر می‌رسد آمریکا یک سیاست دوپهلو را اتخاذ کرده است. حتی گفته می‌شود که بحث درخواست رقم‌های میلیاردی از قطر مطرح است و این بدان معناست که آمریکا در صدد دخالت و اعمال فشار بر عربستان نیست. به بیان دیگر واشنگتن سیاست شفاف و مشخصی در خصوص این پرونده و خصوصاً عربستان اتخاذ نخواهد کرد و حتی چراغ سبز خود را به عربستان نشان داده است.

همانند این موضوع را در پرونده جنگ کویت مشاهده کردیم؛ به صورتی که ایالات متحده رسماً چراغ سبز خود را به صدام برای حمله به کویت نشان داده است. در این بین سخنان «عادل الجبیر» وزیر خارجه عربستان نشان می‌دهد که ریاض کاملاً بر این امر که قطر نمی‌تواند درخواست‌های سیزده‌گانه را عملیاتی کند، واقف است. لذا با توجه به وضعیت فعلی و داده‌های موجود به نظر می‌رسد که شاهد یک سکون در روابط و تحولات میان عربستان و قطر باشیم و این موضوع به سادگی حل و فصل نخواهد شد.

 

فاکتور گران‌قیمت ترامپ برای سعودی‌ها

احمد دستمالچیان (کاردار اسبق در عربستان)

ریاض؛ از رقص شمشیر ترامپ تا بایکوت سعد الحریری/ تقلای اتحادیه عرب علیه دوحه/ پایان صالح در صنعاء

اولین هدف ترامپ در سفر به ریاض، موضوع تقابل با منطقه است؛ رئیس جمهوری آمریکا دقیقاً اولین سفر خود را به مناطقی برنامه‌ریزی کرد که امروزه تمامی سناریوهای امنیتی و نظامی منطقه که منجر به به‌هم‌ریختگی خاورمیانه و حتی آسیای میانه شده است در آنجا برنامه‌ریزی و اجرا می‌شود. از این منظر، سفر ترامپ این پیام را مخابره می‌کند که وی مسائل منطقه‌ای و تنش‌های آن را در دستور کار خود قرار داده است.

برجسته‌سازی مثلث آمریکا، عربستان و اسرائیل یکی دیگر از اهداف این سفر بود. به گونه‌ای که ترامپ در صدد بود به دنیا بفهماند که ایالات متحده همچنان حامی ریاض و تل‌آویو است اما در مقابل این حمایت هر دو جریان (عربی-عبری) باید هزینه این حمایت را پرداخت کنند. از این جهت شاهد هستیم که قراردادی به ارزش ۱۱۰ میلیارد دلار در حوزه خرید و فروش تسلیحات میان عربستان و آمریکا به امضا رسید که به نوعی باج دادن به آمریکا برای جلب ترامپ و تیم وی قلمداد می‌شود.

زمانی که عربستان سعودی نتوانست پروژه‌های خود در یمن، سوریه و عراق را بر اساس خواسته‌های خود پیش ببرد؛ شاهد هستیم که یارگیری این کشور در سطح کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس و حتی دولت‌های آفریقایی مجدداً فعال می‌شود تا نهایتاً بتواند گشایشی در بن‌بست به وجود آمده ایجاد کند. در این میان باید مد نظر داشته باشیم که تعریف «مزدور» و «نیروهای مردمی» در تحولات میدانی کاملاً با یکدیگر متفاوت است و عربستان بر روی صادرات مزدوران خود در منطقه تمرکز کرده است. لذا دخالت و حضور غیرقانونی عربستان در یمن به صور علنی و در عراق، سوریه، پاکستان، افغانستان و حتی برخی از کشورهای عربی-آفریقایی نشان‌دهنده نقض کامل معاهدات حقوقی و بین‌المللی است که در آینده این وضعیت ادامه خواهد داشت.

 

ناتوی «مغفول» عربی

سیداصغر قریشی (سفیر پیشین در یمن)

ریاض؛ از رقص شمشیر ترامپ تا بایکوت سعد الحریری/ تقلای اتحادیه عرب علیه دوحه/ پایان صالح در صنعاء

هدف اصلی از تشکیل ناتی عربی تا حد زیادی مقابله با ایران بود که البته پوشش آن مبارزه با تروریسم اعلام شد. چراکه آنها مدعی هستند سه پروند یمن، عراق و سوریه از سوی ایران در حال مصادره شدن است و از این طریق می‌خواهند شکست‌های خود را به نوعی تطهیر کنند. عده‌ای بر این عقیده بودند که سودان در این پروژه حضور خواهد داشت و سعودی‌ها را همراهی می‌کند اما تجربه‌ سودان در پرونده یمن نشان داد که این کشور نمی‌تواند بیش از این با ریاض وارد همکاری‌های سخت‌افزاری و میدانی بشود. چراکه در پرونده یمن شاهد بودیم سودان پس از مدتی، آرام آرام از همراهی کردن عربستان در یمن کنار کشید.

ترامپ بارها در فعالیت‌های انتخاباتی خود مسلمانان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را مورد خطاب قرار داد و شدیدترین توهین‌ها را به آنها نسبت داد. از این جهت برگزاری نشست برای تشکیل ناتوی عربی می‌تواند به عنوان دلجویی از آن کشورها باشد که فروش تسلیحات یکی از روش‌های دلجویی خواهد بود. البته باید منتظر بود و مشاهده کرد که آمریکا و عربستان در قضیه یمن چگونه با یکدیگر رفتار خواهند کرد؛ چراکه ایالات متحده در پرونده یمن بیشتر به دنبال هدف اصلی و سازمانی خود یعنی افزایش پرستیژ توسط هدف قرار دادن رهبران القاعده در یمن است اما زمانی که بحث باب‌المندب به میان می‌آید، بدون تردید نقش آمریکا در پرونده یمن برجسته خواهد شد.

 

قهر اجباری سعد

صباح زنگنه (سفیر و نماینده سابق در سازمان همکاری اسلامی)

ریاض؛ از رقص شمشیر ترامپ تا بایکوت سعد الحریری/ تقلای اتحادیه عرب علیه دوحه/ پایان صالح در صنعاء

قبل از همه چیز باید این پرسش مطرح شود که بازیگران اصلی پرونده استعفاء سعد الحریری چه دولت‌هایی هستند و ریشه‌ این موضوع در کجا نهفته است؟ واقعیت این است که از سالیان قبل ائتلاف مشترک میان عربستان، آمریکا و اسرائیل در خصوص پرونده لبنان شکل گرفته بود و ما شاهد بودیم که انواع و اقسام سناریوهای نظامی و سیاسی علیه دولت بیروت و نظام سیاسی این کشور مورد استفاده قرار گرفت.

پس از جنگ ۳۳ روزه لبنان تا به امروز محوریت اعمال فشار بر حزب‌الله همچنان آشکار است و یکی از دلایل آن تامین حیات و امنیت اسرائیل بوده که باید آن را یک سناریوی دنباله‌دار بدانیم. به گونه‌ای که پس از جنگ ۳۳ روزه، پرونده‌های دیگری مانند سوریه، عراق، یمن و در اواخر همه‌پرسی اقلیم کردستان طرح‌ریزی و اجرا شد که همگی به نوعی هدف قرار دادن محور مقاومت را نمایان می‌کنند. چراکه در تمامی این موضوع‌ها اسرائیل به صورت پنهان یا آشکار حضور داشته است.

تمامی داده‌ها نشان می‌دهد که حریری به ریاض احضار شده و حتی متن استعفای او از سوی سعودی‌ها تهیه و به وی تحویل داده شده و در نهایت «اقامت اجباری» برای او مشخص شده بود. از این جهت شاهد وجود یکسری از متغیرها به عنوان داده‌های مرکب در این پرونده هستیم. به عنوان مثال بدهی چند میلیاردی حریری به عربستان یکی از موضوعاتی است که همچنان توسط رسانه‌های سعودی به صورت نامحسوس پیگیری می‌شود. از این رو به نظر می‌رسید که مجدداً بحث «لبنان، بدون دولت» در دستور کار ریاض و تل‌آویو قرار گرفته بود تا بتوانند به نوعی پیکره سیاسی و تشکیلاتی این کشور را مورد هجمه قرار دهند.

 

اتحادیه عرب ابزار تثبیت اقدام‌های ریاض

قاسم محبعلی (مدیرکل سابق خاورمیانه وزارت خارجه)

ریاض؛ از رقص شمشیر ترامپ تا بایکوت سعد الحریری/ تقلای اتحادیه عرب علیه دوحه/ پایان صالح در صنعاء

سعودی‌ها همچنان قصد دارند از تمامی ابزارهای منطقه‌ای و بین‌المللی خود استفاده کنند تا به هر نحوی بتوانند تحرکات خود را تثبیت و تایید کنند. اگر به این ابزارها نگاهی گذرا بیندازیم می‌بینیم که کارکرد «شورای همکاری خلیج فارس» به دلیل اختلاف میان قطر و عربستان کم‌رنگ شده و حتی باید آن را به پایان رسیده تلقی کرد. از سوی دیگر سازمان کنفرانس اسلامی یکی دیگر از ابزارهای ریاض خواهد بود. ریاض به خوبی می‌داند که در اتحادیه عرب هیچ مخالفی علیه عربستان وجود ندارد و به راحتی می‌توانند علیه کشورهایی مانند ایران یا قطر و کلاً دولت‌هایی که خلاف منافع آنها صحبت می‌کنند قطعنامه صادر کنند. از این جهت در اتحادیه عرب هیچ مخالفی رو به روی عربستان قرار نداشت و به این دلیل است که می‌بینیم قطعنامه علیه ایران و یمن صادر می‌شود.

پس از پرونده الحریری و مسائلی که در یمن اتفاق افتاد، شاهد فعال شدن رسانه‌های عربستان بودیم و آن را تا زمان برگزاری نشست اتحادیه عرب ادامه دادند.  نهایتاً سعودی‌ها احساس کردند که در وضعیت فعلی می‌توانند علیه ایران قطعنامه صادر کنند. از این جهت تنها مخالف موجود در اتحادیه عرب، لبنان بود که آن هم در جلسه شرکت نکرد و عربستان به راحتی توانست براساس راهبرد و میل خود قطعنامه صادر کند. این اولین بار نیست که عربستان چنین اقدامی را در اتحادیه عرب و ابزارهای منطقه‌ای خود صورت می‌دهد و باید بگوییم که خروجی این نشست همانند گذشته تکراری بوده و اتفاق جدیدی در جلسه اتحادیه عرب رخ نداد.

با تمامی این تفاسیر نباید نشست اتحادیه عرب که در سال گذشته میلادی برگزار شده بود را تنها صف‌بندی در مقابل ایران و هم‌پیمانان آن دانست؛ بلکه اعراب از دیرباز دو تهدید را برای خود متصور می‌دانستند که یکی «اسرائیل» و دیگری «ایران» بوده است. از این منظر هر کدام از تهدیدها مقدم بر دیگری رفع شود، تهدید دوم پررنگ‌تر خواهد بود. در اینجاست که نزدیک شدن اسرائیل به کشورهای عربی باعث می‌شود تا تهدید ایران برای آنها پررنگ‌تر شود و در این راستا اسرائیل هم به دنبال بهره‌برداری از پروژه مذکور است. تا جایی که تل‌آویو سناریوی مواجهه عربی – ایرانی را مطرح می‌کند و به دنبال ایجاد تنش میان تهران و دولت‌های عربی است.

 

یمن و پیامدهای مرگ عبدالله صالح

اصغر زارعی (کارشناس مسائل بین‌الملل)

ریاض؛ از رقص شمشیر ترامپ تا بایکوت سعد الحریری/ تقلای اتحادیه عرب علیه دوحه/ پایان صالح در صنعاء

با کشته شدن «علی‌عبدالله صالح» یک مانع و مشکل بزرگ از سر راه وحدت و همدلی مقاومت یمن برداشته شد. موضوع حزب موتمر و علی عبدالله صالح یکی از مشکلات پیچیده‌ای بود که احتمال داده می‌شد در مقطعی خیانت کنند یا از جریان مقاومت جدا شوند اما متاسفانه با وجود همه انعطاف‌ها و همکاری‌هایی که از ناحیه انصارالله با حزب موتمر اتفاق افتاد، شاهد بودیم که خیانت‌هایی در میان اعضای این حزب صورت گرفت.

وقایعی در درون حزب موتمر یا خلق یمن اتفاق افتاد که منجر به تنش و درگیری بین دو گروه عمده انصارالله و نیروهای حزب موتمر در صنعا شد و حتی این درگیری‌ها اوج گرفت و علنی شد. همچنین اقدام‌های برخی از نزدیکان علی عبدالله صالح در برقراری ارتباط با دولت‌های متجاوز به یمن موجب تشدید این درگیری‌ها شد.

از سوی دیگر، ارتباطات گاه و بیگاه علی عبدالله صالح با برخی از عناصر دولت‌های متجاوز امارات و عربستان باعث بروز تنش و اختلاف و درگیری میان هوادارن انصارلله و حزب موتمر شد که در نهایت این درگیری‌ها به اوج خود رسید و انصارالله موفق شد بخش زیادی از نیروهای فتنه و خیانتکار را مورد شناساسی و ضربه قرار دهد.

با کشته شدن علی عبدالله صالح یک مانع و مشکل بزرگ بر سر راه وحدت و همدلی در مقاومت یمن برطرف شد؛ هرچند ممکن است برخی از طوایف و وفاداران به علی عبدالله صالح در روزهای آینده مشکلاتی را ایجاد کنند اما اکنون جریان مقاومت علیه دولت‌های متجاوز و ائتلاف سعودی-عربی که در راس آنها عربستان و امارات قرار دارد یک دست شده است و با کشته شدن علی عبدالله صالح و برخی از اطرافیانش و دستگیری برخی از خیانتکاران مسیر اتحاد و وحدت در یمن هموارتر و متحدتر شده است.  

 

پاریس واسطه آشتی لبنان

احمد بخشایشی اردستانی (استاد دانشگاه و کارشناس مسائل منطقه)

ریاض؛ از رقص شمشیر ترامپ تا بایکوت سعد الحریری/ تقلای اتحادیه عرب علیه دوحه/ پایان صالح در صنعاء

اگر بخواهیم به نقش فرانسه در مساله استعفاء حریری اشاره کنیم، باید بگوییم که پس از آن که واکنش‌های جهانی به حبس الحریری افزایش پیدا کرد، عربستان به نوعی از پاریس خواست تا وارد این بحران شود و طوری وانمود کند که الحریری در حبس نبوده تا نهایتاً فشار از روی ریاض برداشته شود.

با نفوذ زیادی که سعودی‌ها در حزب المستقبل لبنان داشتند وی را مجبور به استعفاء می‌کردند یا حداقل برادر او را به سمت ریاست المستقبل منصوب می‌کردند. از این جهت مشخص نیست که چالش ادامه پیدا خواهد کرد یا حداقل تغییر چهره خواهد داد یا خیر؟ در اینجاست که باید فرانسه مجدداً نقش خود را در این پرونده ایفا کند.

اگر قرار بود چالش نظامی در این پرونده اتفاق بیفتد رسانه‌های غربی بیش از پیش فعال می‌شدند. بدون تردید اگر قرار بود مجادله سیاسی میان بیروت و ریاض افزایش پیدا کند، سعد الحریری باید در داخل خاک لبنان علیه حزب‌الله سخن می‌گفت یا به صورت غیر مستقیم آن را مورد هجمه قرار می‌داد که چنین حالتی رخ نداد. بنابراین این که گفته می‌شود پرونده لبنان ختم به خیر شده است، حرف درستی نخواهد بود؛ چراکه اسرائیل همچنان به دنبال خلق بحران در منطقه با همکاری عربستان است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز