خبرگزاری کار ایران

گزارش ایلنا از راهبرد کاخ‌سفید علیه ایران؛

تداوم تهدید: سناریویی با چاشنی عبری – عربی

تداوم تهدید: سناریویی با چاشنی عبری – عربی
کد خبر : ۵۴۶۵۶۱

مجموع رخدادهایی که قبل و بعد از سخنان رئیس‌جمهوری آمریکا در مورد برجام صورت گرفت نشان می‌دهد که فقرات و محور اصلی اظهارات وی حمایت از منافع و توجیه اقدامات عربستان و اسرائیل در قالب سناریوهای نظامی و امنیتی همراه با حاشیه اقتصادی در دستور کار کاخ‌سفید قرار دارد.

مواضع اخیر «دونالد ترامپ» در مورد برجام و به عبارتی دیگر در مورد «تمامیت و وجهه ایران» در نظام بین‌الملل حاشیه‌‌ای از متنی بود که تصویری از کمپین‌ انتخاباتی او را در ذهن مخاطبان اخبار بین‌الملل و مفسران این حوزه نمایان می‌کند. همگان به خاطر دارند که شعار انتخاباتی رئیس جمهوری فعلی ایالات متحده «احیای عظمت آمریکا» بود که موجب شد تا خون میهن‌پرستان و به دنبال آن بسیاری از پیروان دیدگاه‌های محافظه‌کارانه غلیان کند و نهایتاً کاخ سفید توسط جمهوریخواهان فتح شود.

از ابتدای به روی کار آمدن ترامپ، تمامی شخصیت‌های اروپایی و حتی موافقان و مخالفان وی در خاک آمریکا از عبارت «تعلیق در نظام‌بین‌الملل» استفاده کردند؛ به نظر می‌اید این عبارت در حالت فعلی و کمی قبل‌تر تحقق پیدا کرده است. چراکه هر از چندگاهی شاهد هستیم که یک توافق بین‌المللی که از منظر حقوقی به «قرارداهای ایستا» معروف هستند ( اشاره به پایدار بودن و ضمانت‌های اجرای بین‌المللی) از سوی ترامپ و با هدایت مشاوران نئوکان‌ وی به حاشیه رانده می‌شود.

اولین نمونه این وضعیت را باید پیمان آب و هوای پاریس بدانیم که اروپایی‌ها را با شوک جدی روبه‌رو کرد؛ تا جایی که باراک اوباما رئیس جمهوری پیشین آمریکا در پیامی توئیتری تمامی زحمات هشت ساله دموکرات‌ها در مورد این توافق را بر باد رفته توصیف کرد. نمونه‌های دیگری از نقض پیمان و تعهدات یکی پس از دیگری نمایان شد که می‌توان به معلق ماندن قرارداد نفتا، مبهم بودن دیدگاه و مدل حمایت واشنگتن از ناتو، ابهام در روابط اقتصادی با چین و اروپا و غیره اشاره کرد.

اما قبل از آنکه ترامپ سخنان خود را در مورد برجام و ایران اعاده کند چند اتفاق مهم افتاد که از این جهت سخنان وی را باید سناریویی همسو با «ریاض و تل‌آویو» قلمداد کنیم:

ریاض/ خلیج عربی – غرب‌آسیا

اشاره به نام «خلیج عربی» آن هم دراین برهه از زمان و توسط رئیس جمهور آمریکا طبیعتاً سناریوی پوسیده و قدیمی اتحاد برخی از کشورهای عربی با واشنگتن را نمایان می‌کند. اگر به خاطر داشته باشیم در چند سال اخیر شیطنت‌هایی از سوی برخی رسانه‌ها و تلویزیون‌های عربی و به دنبال آن آمریکایی در مورد نام «خلیج فارس» صورت گرفت و هر بار هم واکنش ملی در سطح ایران این پیام را مخابره کرد که نباید هویت و تمامیت ایران بازیچه سیاسی کشورها شود. اما مجددا شاهد هستیم که این عنوان از سوی ترامپ بیان می‌شود؛ با این تفاوت که در آن زمان مولفه‌های قدرت آمریکا در منطقه و همگرایی آنها با اعراب مدل دیگری بود.

به بیانی گویاتر در آن سال‌ها که نهایتاً می‌توان آنرا یک دهه محاسبه کرد، ایالات متحده از حملات خود به افغانستان و عراق سر مست بود و کشورهایی مانند عربستان، امارات، بحرین، کویت و بسیاری دیگر از دول عربی ریز و درشت با واشنگتن هم نظر بودند اما در حالت فعلی معادلات تغییر کرده است.

اینکه دیده می‌شود سناریوی آمریکا در عراق و سپس در سوریه بر اساس آنچه که تبیین کرده بودند شکل نگرفته است، نشان می‌دهد که مولفه‌های قدرت و مناسبات در جغرافیای خاورمیانه دستخوش تغییر شده است. شاید در یک دهه اخیر روسیه فکر ورود به زمین بازی آمریکا در غرب‌آسیا را نمی‌کرد و حتی ایران برای مهار تروریسم و جهادی‌های رادیکا وارد میدان نشده بود اما به هر حال در حالت فعلی وضعیت تغییر کرده است.

عربستان با انعقاد قرارداد تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری تا به امروز اولین کشوری است که در تاریخ آمریکا رئیس‌جمهور این کشور را تا به این حد نمک‌گیر خود کرده است؛ پس باید انتظار داشته باشیم که بخشی از سخنان ترامپ مربوط به «برچسب‌زنی» بر ایران در خصوص پرونده‌های منطقه‌ای باشد. حتی باید انتظار این را داشته باشیم که قوای مسلح کشور اعم از سپاه و در صورت لزوم سایر ارگان‌های مرتبط و غیر مرتبط (اعم از خصوصی و دولتی) در لیست تحریم‌های اقتصادی قرار بگیرد؛ خواه حقیقی باشند یا حقوقی.

از جهتی دیگر بیانیه عربستان، امارات و بحرین در تشکر و قدردانی از مواضع ترامپ علیه ایران، بیش از هر چیز دیگر نقش اعراب منطقه در سیاست‌های ترامپ علیه تهران را نمایان می‌کند.

تل‌آویو/ از تامین امنیت پیرامونی تا تحکیم هویت سرزمینی

بسیاری از تحلیلگران و صاحب‌نظران فعال در حوزه مسائل بین‌الملل معتقد هستند که تمامی اظهارات ترامپ را باید حمایت غیرمستقیم از اسرائیل ارزیابی کنیم که البته مقدمات آن از چند ماه پیش و دقیقاً پس از اولین سفر وی به تل‌آویو چیده شده بود. به عبارتی دیگر ترامپ با پیش کشیدن تهدید موجودیت اسرائیل توسط ایران که بخشی از آن به تغییر معادلات در سوریه (خصوصاً مناطق هم‌ عرض به جولان) و بخشی دیگر به توان نظامی و موشکی مربوط می‌شود سعی دارد تا از این طریق برجام را باعث و بانی قدرت گرفتن ایران قلمداد کند و در گام بعد برای هدف قرار دادن تهران مسائل دیگری از جمله تحریم سپاه پاسداران و توان نظامی را مورد نظر قرار بدهد.

در اینجا باید به چند رخداد بسیار مهم که قبل از سخنرانی ترامپ به وقوع پیوسته است اشاره شود:

الف) تنها دو روز قبل از سخنرانی ترامپ شاهد بودیم جنبش فتح و حماس پس از مدت‌ها اختلاف با یکدیگر، اقدام به امضاء تفاهمی به نام «آشتی ملی» کردند که مصر محل این رویداد بسیار مهم بود. «صالح العاروری» نایب رئیس دفتر سیاسی حماس و «عزام الاحمد» از سوی تشکیلات خودگردان فلسطین امضاء کنندگان این تفاهم بودند که رسماً باید آن را تامین امنیت اسرائیل دانست.

ممکن است عده‌ای نسبت به متن حاضر انتقاد کنند و بگویند که این تفاهم موجب همگرایی بیشتر در غزه می‌شود؛ درست که همگرایی با این تفاهم افزایش پیدا می‌کند اما اینکه اداره غزه به دست تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری «محمود عباس» افتاده است تمامی خوش‌بینی‌ها را به یکباره مردود اعلام می‌کند. چراکه غزه روزی خط مقدم مبارزه علیه صهیونیست‌ها بود و حال در دست شخصی مانند ابومازن است که همگان از رابطه عمیق آن با اسرائیل خبر دارند و همین موضوع «تامین امنیت پیرامونی» را به نتانیاهو هدیه می‌دهد!

اگر کمی به عقب برگردیم به یاد می‌آوریم که «جرد کوشنر» مشاور ارشد و داماد ترامپ که اتفاقاً یهودی الاصل است دو بار از زمان ورود ترامپ به کاخ‌سفید به اسرائیل سفر کرد و حتی با محمود عباس هم دیدار و گفت‌وگو کرد. از این جهت تبلور سیاست ترامپ برای تثبیت امنیت اسرائیل و پایداری موجودیت آن در سخنان ترامپ کاملاً مشخص بود.

ب) چند روز قبل شاهد خروج آمریکا از عضویت در یونسکو بودیم و اسرائیل بلافاصله اعلام می‌کند که به تبعیت از واشنگتن قصد خروج از یونسکو را داریم. ریشه و اصل ماجرا از این قرار است که چند ماه پیش یونسکو در دویستمین جلسه خود و طی بررسی مصوبه بیست و پنجم، طی قطعنامه‌ای اعلام کرد که مالکیت مسجدالاقصی متعلق به مسلمانان است. در اینجاست که باز هم خروج آمریکا از یونسکو دقیقاً در حمایت از اسرائیل صورت می‌گیرد که البته بخشی از آن به نگرش اقتصادی شخص ترامپ و برخی از اعضاء تیم آن بر می‌گردد.

از این جهت است که باید بگوییم هدف قرار دادن برجام را تا حدی زیادی باید تامین منافع عربستان و اسرائیل دانست که تلفیق سیاست و اقتصاد با یکدیگر را از سوی کاخ‌سفید به تصویر می‌کشد.

اتحادیه چگونه برخورد می‌کند؟

در مورد اتحادیه اروپایی و اینکه برخورد قاره سبز با ترامپ چگونه خواهد بود نکاتی قابل ذکر است:

۱- مواضع اشخاصی مانند فدریکا موگرینی (مسئول مسئول سیاست‌خارجی اتحادیه اروپایی)، زیگمار گابریل (وزیر خارجه آلمان)، بوریس جانسون (وزیر خارجه انگلیس)، سرگئی لاوروف (وزیر خارجه روسیه) و حتی یوکیا آمانو (مدیر کل آژانس انرژی اتمی)، محمد البرادعی (مدیر کل سابق آژانس انرژی اتمی) و غیره نشان از حمایت و پایبندی اتحادیه و آژانس به برجام دارد.

۲- بریتانیا به دلیل روابط تنیده شده‌اش با آمریکا موضع دوگانه را در آینده از خود نمایان خواهد کرد و سعی می‌کند تا با فعال شدن در عراق خود را در منطقه به صورت پنهان تثبیت کند. تا جایی که مشارکت در ارائه دادخواست علیه داعش به دیوان کیفری بین‌المللی از سوی عراق را در دستور کار خود قرار داده است.

۳- اروپایی‌ها به دلیل سیاست‌های امنیتی و نظامی که در قالب ناتو با آمریکا دارند، همچنان از خروج آمریکا و واگرایی در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) واهمه دارند و این می‌تواند یکی از ابزارهای فشار ترامپ بر اروپایی‌ها برای همگرایی در بحث تقویت تحریم‌ اقتصادی به حساب بیاید.

۴- فراموش نکنیم که آلمان و خصوصاً فرانسه دارای روابط مستحکم و خوبی با اسرائیل هستند و این موضوع هم می‌تواند در آینده تغییر سیاست در مورد ایران را تقویت کند.

مجموع متغیرهایی که در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی وجود دارد باید دانست که برجام و تهدید آن توسط آمریکا تنها بخشی از سناریوی ایالات متحده است؛ چراکه سناریوهای متنوع و مختلفی در آینده مطرح است که تنها می‌تواند «تداوم تهدید» علیه ایران را در دستور کار بگذارد.

گزارش: فرشاد گلزاری

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز