مومنی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
تعارض منافع استراتژیک دلیل اصلی تنش روسیه و آمریکا/ شاهد جنگ سرد نوین میان مسکو و واشنگتن هستیم
آمریکا و روسیه بیشترین تنش خود را در دکترین امنیت ملی با یکدیگر دارند، چراکه منافع هر کدام از آنها با توجه به این راهبرد با یکدیگر متفاوت است و نوع یارکشی هم تفاوت پیدا میکند.
«قاسم مومنی» کارشناس مسائل روسیه در تشریح تنش جدید میان روسیه و آمریکا بر سر لغو روادید از سوی واشنگتن در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: مبداء تنش فعلی میان آمریکا و روسیه را باید انتقاد قوه قانونگذار آمریکا از دخالتهای مسکو در انتخابات ریاست جموری ۲۰۱۶ این کشور دانست. ایالات متحده در صدد بود تا افکار عمومی را به سمت و سوی دیگری جهت بدهد و یک ضدیت با روسیه را کلید بزند. این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که در ماههای اولیه ریاست جمهوری ترامپ، شاهد بودیم که مشاور امنیت ملی وی برکنار شد و به دنبال آن داماد و پسر او مورد بازخواست قرار گرفتند. از این جهت تعارض نگاه در منافع آمریکا و روسیه در پروندههایی مانند اوکراین، سوریه و حتی کرهشمالی مکمل این تنشها شد.
وی ادامه داد: از سوی دیگر با توجه به بالا رفتن انتقادها در داخل ایالات متحده از ترامپ، او سعی کرد تا خود را به حاشیه ببرد و به نوعی در خارج از دایره ارتباطگیری با روسیه گام بردارد. از این جهت بسیاری از تحلیلگران و مفسران مسائل بینالملل معتقد هستند که یک جنگ زرگری تمام عیار میان ترامپ و پوتین رقم خورده است. بحث اخراج دیپلماتها یکی از موضوعهایی است که در این بین قبل از تحریم روسیه توسط کنگره آمریکا هم مطرح بود. به گونهای که ایالات متحده برخی از دیپلماتهای روسیه را تحریم و از خاک خود اخراج کرد اما مسکو این کار را صورت نداد و شخص پوتین اعلام کرد که ما از دیپلماتهای آمریکایی پذیرایی خواهیم کرد. اما این روند در هفتههای اخیر دقیقاً برعکس جلوه کرد؛ تا جایی که در حدود هزار تا هزار و ۲۰۰ نفر از دیپلماتهای ایالات متحده در لیست ترک اجباری سرزمین روسیه قرار گرفتند.
موضوعی که باید در این راستا به آن توجه ویژه شود، مشکلات داخلی روسیه است. پوتین به خوبی میداند که انتخابات آینده روسیه نزدیک است و در همین راستا مخالفان وی اقدام به سازماندهی خود به عنوان اوپوزیسیون داخلی روسیه کردند و تقابل با ساکن کرملین را در دستور کار قرار دادند. از سوی دیگر پروندههایی مانند حمایت روسیه از کرهشمالی، حمایت ازجدایی طلبان شرق اوکراین و همچنین حضور در سوریه موجب شده تا آمریکا بر علیه مسکو اعمال فشار کند. در این راستا حتی بحث انرژی هم مطرح است و همچنین مباحث نظامی در جمهوریهای جدا شده از شوروی سابق مورد نظر قرار دارد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با تاکید بر اینکه جنگ سرد نوین میان واشنگتن و مسکو از مدتها پیش شروع شده است، عنوان کرد: با تمامی این تفاسیر و با نگاهی به معادلات صورت گرفته باید بگوییم که یک جنگ سرد نوین و میان واشنگتن و مسکو رخ داده است اما جنس آن را باید یک جریان غیرمستقیم و پنهان بدانیم. به گونهای که مدل آن همانند دوران جنگ سرد نخواهد بود و از این منظر با نگاهی گذرا به دکترین امنیت ملی دو کشور این موضوع دارای لایحههای مختلفی خواهد بود. این لایهها ممکن است اقتصادی باشند و یا در سطوح دیپلماتیک، امنیتی و نظامی دنبال شود.
وی افزود: مسئله دیگری که باید در خصوص تحریمهای اعمال شده علیه روسیه مورد توجه قرار گیرد این است که ترامپ حق اظهارنظر مستقیم درباره کاهش و یا لغو کامل تحریمهای روسیه را ندارد. باید توجه داشته باشیم که بعد از گذشت شش ماه از ورود ترامپ به کاخ سفید همچنان تقابل و تغییر در دولت وی وجود دارد و این نشان میدهد که آمریکا و روسیه به دنبال یارکشی و مرزبندی مشخص در نظام بینالملل هستند. به صورتی که واشنگتن به خوبی میداند درباره پرونده کرهشمالی نمیتواند بدون کمک چین و روسیه آن را به سرانجام برساند.
مومنی در پایان با اشاره به راهبردهای امنیت ملی هر دو کشور بیان کرد: منشاء بخش دیگری از این اختلافات به مباحث امنیت ملی برمیگردد، به گونهای که روسیه از گذشته تاکنون مایل نبوده که آمریکا وارد حوزه نفوذ سنتی مسکو در بالتیک، قفقاز و اوراسیا شود. در اینجا میبینیم که وزیر خارجه روسیه پس از لغو صدور روادید توسط مراکز دیپلماتیک آمریکا در روسیه تلویحاً به مسئله «انقلابهای رنگی» اشاره میکند؛ چراکه روسیه به خوبی میداند آمریکاییها همچنان در صدد رخنه و نفوذ به حوزه سرزمینی و همچنین جمهوریهای جدا شده از شوروی سابق هستند. در اینجاست که اعمال فشار بر مقامهای روس و شخص پوتین از سوی آمریکا در دستور کار قرار میگیرد و تنشهایی که در این راستا صورت گرفته موجب شده تا اپوزیسیون مسکو علیه کرملین به دنبال نزدیک شدن به غربیها باشد. لذا این جنگ در مقیاس دیپلماتیک ادامه خواهد داشت اما به نظر میرسد که پوتین و ترامپ به دنبال گفتوگو با یکدیگر هستند و توافق بر سر منافع و بُرد دو طرفه را در دستور کار دارند؛ چراکه هر دو رئیس جمهور معاملهگر بسیار خوبی هستند.