مطهرنیا در گفتوگو با ایلنا بررسی کرد:
ابعاد پنهان توافق ترامپ و پوتین برای تامین امنیت اسرائیل/ ۳ مولفه آمریکا در تغییر و ترسیم مرزهای جدید سوریه
آمریکا جهتگیری خود را بر سه رکن تعامل، توازن و تسلط برنامهریزی کرده که بر همین اساس روسیه را هدف اصلی خود در سوریه میداند و به دنبال آن، تغییر مرزهای سوریه را در دستور کار قرار داده است.
«مهدی مطهرنیا» کارشناس مسائل آمریکا در تحلیل ابعاد مختلف توافق آتشبس روسای جمهوری آمریکا و روسیه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا بیان کرد: آنچه که در بحث پرونده سوریه باید متصور بود این است که آمریکا در آینده نزدیک بحث تنظیم توازن قوا به نفع خود در سوریه را کلید خواهد زد که در حالت فعلی این امر محقق شده است. از این جهت جغرافیای منطقه و ژئوپلتیک آن تغییر پیدا خواهد کرد. اینکه دیده میشود توافق پوتین و ترامپ در خصوص آتشبس بر سر مناطق جنوب غربی سوریه در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ محقق میشود موضوعی است که امنیت اسرائیل را تثبیت میکند؛ چراکه در این منطقه، قنیطره و همچنین بلندیهای جولان یک منطقه استراتژیک به حساب میآید و از این منظر دکترین نظم منطقهای توسط ایالات متحده طرح و اجرا میشود.
وی افزود: این دکترین در بطن خود مولفههایی مانند قدرت و هزینههای قدرت را به دنبال دارد و آنچه که درخصوص آتشبس جنوب غرب سوریه نمایان میشود، این است که کشورها به دنبال استقرار یک نظم جدید در منطقه سوریه هستند که نهایتا مرزهای جدید پدیدار میشود. کشورهایی که در این موضوع بیش از حد اهمیت خواهند داشت عراق، سوریه و اردن خواهند بود. این کشورها بدون تردید در معرض تغییر آرایش مرزها هستند و سعی دارند به نوعی با این موضوع مقابله کرده و حتی اقدام به امتیازگیری کنند؛ لذا در آینده نزدیک تغییر معنادار مرزها را شاهد خواهیم بود.
ایالات متحده در حال گذر از سناریوهای مختلف در منطقه است که تقسیم مجدد این منطقه معنا و مفهومهای مختلفی را پدیدار میسازد. به گونهای که آمریکا سعی دارد تا یک منازعه جدید قدرت به وقوع بپیوندد و خود را برای کنترل آن وارد معرکه کند که این موضوع را باید استراتژی «آمریکای ترامپ» بدانیم.
این استاد دانشگاه در تشریح راهبرد جدید ترامپ بیان کرد: ایالات متحده جهتگیری خود را بر سه رکن اصلی برنامهریزی کرده که عبارتند از: تعامل، توازن و تسلط؛ که تمامی این سه مولفه را در مقابله با روسیه دنبال میکند. به این معنا که از یک سو درصدد است تا با یک قدرت نظامی و هستهای به نام روسیه تقابل کند و در فاز بعدی وارد تعامل با مسکو شود تا بتوان در نهایت توازن میان خود و روسیه را ثبت برساند.
به عبارت دیگر توازن به دنبال چند جانبهگرایی و درونی کردن منازعات منطقهای رقم خواهد خورد. از این منظر آمریکا سعی دارد براساس هزینههای به وجود آمده که خروجی این منازعات است، تمامی این سناریوی را به بازیگران منطقهای تحمیل کند.
وی ادامه داد: در ابعاد دیگر آمریکا با رویکرد ترامپ روبهرو است؛ وی در سیاست خود به «پارادایم آشوب» روی آورده است که اساس و دکترین آن را «نظریه بازیگر دیوانه» که توسط هنری کسینجر مطرح شده است تشکیل میدهد. از این جهت او سیاست خارجی خود را براساس ضربه زدن به طرف مقابل طرحریزی کرده است و تمامی سناریوی فعلی آمریکا برپایه سه عنصرتعامل، تقابل و توازن پیگیری میشود. لذا آمریکاییها با روسها تعامل میکنند و با کشیدن بازیگران فرا منطقهای به سوریه آنها را به حالت توازن با مسکو در میآورند تا نهایتاً بتوانند تسلط خود را بالا ببرند.
وی در پایان یادآور شد: آمریکا در نشست گروه ۲۰ که در هامبورگ برگزار شد چهرهای منزوی از خود جلوه داد و با وجود بازیگری مانند ترامپ، این انزوا افزایش پیدا میکند؛ چراکه فشارهای آمریکا بر روی اقتصاد جهانی، عکسالعمل کشورهای اروپایی و سایر دولتها را در بر داشته است. بنابراین با نگاهی به وضعیت فعلی منطقه میفهمیم که آمریکا در سوریه دست بالا را دارد و در عربستان باعث انتصاب «محمد بن سلمان» به مقام ولیعهدی این کشور شده است. از سوی دیگر ناوگان خود را وارد مدیترانه کرده و حتی در بحث محدود کردن ایران و نفوذ آن در عدن و بابالمندب درصدد است تا در دو جزیره تیران و صنافیر که مالکیت آن با عربستان است اقدام به ترسیم آرایش نظامی جدید کند.