سفیر اسبق ایران در سازمان همکاریهای اسلامی در گفتوگوی تفصیلی با ایلنا:
ولیعهد عربستان از سوی طیفهای مختلف آلسعود مورد هجمه قرار میگیرد/تنش مقطعی میان تهران و ریاض متصور است
انتصاب ولیعهد جدید عربستان را نمیتوان به آسانی تحلیل کرد چراکه لایههای مختلف دربار آلسعود بدون تردید و با توجه به خطاهای این فرد، مخالف ولیعهدی وی هستند و این موضوع چالشی جدی و پنهان را نمایان خواهد کرد.
«محمد شریعتی دهاقانی» سفیر و نماینده سابق ایران نزد سازمان همکاری اسلامی در تشریح ابعاد مختلف انتصاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد پادشاه عربستان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: پس از روی کار آمدن «سلمان بن عبدالعزیز» به عنوان پادشاه عربستان سعودی شاهد بودیم که وی پیگیری و انجام تمامی امور خود را به دست پسرش یعنی «محمد بن سلمان» سپرد؛ از این جهت در همان اوایل بسیاری از تحلیلگران و مفسران بر این عقیده بودند که وی به عنوان ولیعهد عربستان سعودی انتخاب خواهد شد. در این راستا و زمانی که «محمد بن نایف» به عنوان ولیعهد پادشاه عربستان و وزیر کشور منصوب شد، عدهای در دربار آل سعود بر این عقیده بودند که باید فرآیند انتصاب ولیعهد در عربستان از برادران به نسلهای جوان منتقل شود و از این نظر شاهد بودیم که محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد عربستان منصوب شد.
وی ادامه داد: در گام اول قرار بر این بود تا پیگیری تمام موضوعهای دفاعی و اقتصادی بر عهده محمدبن سلمان باشد. از این جهت شاهد بودیم طرح ۲۰۳۰ که چشمانداز اقتصادی عربستان سعودی قلمداد میشد و بر اقتصاد بدون نفت تکیه داشت به یکباره توسط وی نمایان شد. البته این طرح یک طرح بلند پروازانه و بسیار مشکل به نظر میرسد اما محمدبن سلمان تمامی سعی خود را بر تدوین چنین طرحی گذاشت تا بتواند علاوه بر خودنمایی در خاندان آلسعود تمامی توجهات را به سمت خود معطوف کند.
اوباما و دموکراتهای ساکن کاخ سفید تمایل داشتند تا ارتباطات بیشتری با محمد بن نایف ولیعهد مخلوع عربستان داشته باشند؛ چراکه نایف تحصیلات خود را در آمریکا گذرانده بود و از این جهت ایالات متحده به راحتی میتوانست با وی ارتباط برقرار کند. حتی در دولت اوباما شاهد بودیم که نشان دولتی به وی اعطاء شد و از این جهت باید بگوییم در دولت قبلی ایالات متحده، نایف گزینه مطلوب کاخ سفید بود.
این تحلیلگر مسائل کشورهای عربی با مقایسه راهبردها و نوع نگاه ولیعهدهای فعلی و قبلی عربستان عنوان کرد: محمدبن نایف تفاوت اساسی با بن سلمان دارد؛ به گونهای که نایف سیاستهای خود را بر اساس چارچوب سنتی آل سعود برنامهریزی کرده بود اما محمدبن سلمان به دلیل اینکه از سن پایینتری برخوردار بوده و جوان است، دیدگاه متفاوتتری را ارائه کرده است. اما باید توجه شود که عدم تحصیل وی در خارج از خاک عربستان و همچنین قدرتنماییهای بیحد و مرز وی در پروندههایی مانند یمن، موجب شد تا عدهای از خاندان آل سعود در داخل عربستان وی را خطری جدی برای بقای سعودیها بدانند.
وی افزود: استدلال آنها این است که محمدبن سلمان در بسیاری از مسائل پیش رو نتوانسته آن گونه که لازم است شان و قدرت عربستان سعودی را عملیاتی کرده یا حداقل آن را تثبیت کند. حتی شاهد هستیم که در خصوص افزایش تنش میان ریاض و دوحه، ترکیه توسط سعودیها مورد خطاب قرار گرفته است. لذا بسیاری از ارتباطگیریهای آنها با کشورهای منطقه و فرامنطقه تا حدود زیادی با مشکل مواجه شده و این امر یکی از دلایلی است که وجهه محمد بن سلمان را مخدوش کرده است.
در مقطعی شاهد واکنشهای تند سعودیها نسبت به حماس و اخوانالمسلمین بودیم و تا حدودی چنین وضعیتی در ارتباط با سیاستهای عربستان و امارات وجود داشت. به صورتی که بسیاری از سران اخوان المسلمین تحت تعقیب عربستان قرار گرفته بودند و بخشی از آنها به امارات گریخته بودند اما با رفاقتی که میان محمد بن راشد و محمدبن سلمان ولیعهد فعلی عربستان سعودی وجود داشت، اخوان المسلمین تا حدودی از فهرست سیاه عربستان خارج شد. در اینجا باید بگوییم که تنها رفاقت میان این دو نفر است که توانست تا حدی روابط امارات و عربستان را بهبود ببخشد اما در حقیقت راهبرد خاصی توسط سعودیها در این بین وجود ندارد.
این کارشناس مسائل جهان عرب با اشاره به افزایش حدود اختیارات محمدبن سلمان بیان کرد: موضوع دیگری که به قبل از انتصاب محمدبن سلمان به عنوان ولیعهد عربستان سعودی بر میگردد و باید مورد نظر قرار بگیرد، این است که پادشاه عربستان در آخرین تصمیم خود تمامی اختیارات و ابعاد نظارتی خود بر روی دیوان قضات و قوه قضائیه عربستان را به محمدبن نایف واگذار کرده بود که این اختیارات پس از انتصاب پسر وی به عنوان ولیعهد مسلماً در اختیار محمدبن سلمان قرار خواهد گرفت. از این جهت و با عنایت به اینکه تمامی پستهای متعلق به محمدبن نایف از وی گرفته شده است، میتوانیم بگوییم محمدبن سلمان حساسترین و مهمترین جایگاه را در عربستان سعودی نصیب خود کرده است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان افزایش تنش میان ایران و عربستان را پس از این متصور بود یا خیر، گفت: با نگاهی به راهبردهای سیاست خارجی عربستان و مفتوح شدن پروندههایی مانند تنش با قطر و ترکیه در هفتههای اخیر، باید بگوییم که یک به هم ریختگی بیپایان در سیاست خارجی عربستان به وجود آمده است. به نحوی که ریاض همچنان بر حمایت خود از گروههای مسلح حاضر در سوریه اصرار دارد و همچنین روابط آنها با ایران در بدترین شرایط قرار دارد. تا جایی که عدهای از تندروهای دربار آلسعود بر این عقیدهاند که باید با ایران به صورت سخت برخورد شود و حداکثر هجمه باید در این راستا بر تهران اعمال شود، اما اگر در این مدت نوع نگاه به سیاستهای عربستان تغییر پیدا کند، احتمال فروکش کردن بسیاری از بحرانها وجود خواهد داشت و در غیر اینصورت حداقل باید تنش مقطعی را متصور باشیم.
اینکه آیا احتمال خیزشهای اجتماعی در داخل عربستان و جود دارد یا خیر، به عوامل متعددی بستگی دارد. خیزشهای اجتماعی را نمیتوان با توجه به شرایط فعلی سیاسی عربستان به صورت واضح پیشبینی کرد اما به نظر میآید که لایهها و رگههایی از خیزشهای آرام در دربار آل سعود به صورت پنهان وجود خواهند داشت. لذا اینکه به صورت مستقیم شاهد تنشها و خیزشهای اجتماعی باشیم و یا اینکه مشخص شود راهبردهای دربار سعودی در مورد محمدبن سلمان چه خواهد بود، نیاز به گذشت زمان وجود دارد. ولی احتمال دارد که یکباره و همانطور که در عرض چند ساعت ولیعهد عربستان تغییر پیدا کرد، شاهد اتفاقات و تغییرات دیگری باشیم که تاکنون در عربستان سابقه نداشته است.
وی در پایان در مورد برآورد آمریکا نسبت به محمدبن سلمان خاطرنشان کرد: نگاه ترامپ به محمدبن سلمان یک نگاه مطلوب است؛ به عبارتی دیگر دولت فعلی آمریکا که فهرستی از تندرویها، تناقضها و واماندگیهای سیاسی و بنیادین را در واشنگتن نمایان کرده است از شخص محمدبن سلمان بسیار راضی است. حتی میتوانیم بگوییم که ترامپ از تغییرات به وجود آمده در ریاض بسیار خشنود است؛ چراکه پس از به روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، تمامی امور کشور توسط محمدبن سلمان پیگیری شده است. حتی سفرها و گفتوگوهای سیاسی میان عربستان با کشورهای دیگر توسط وی صورت گرفته که این نشان میدهد او برای ورود به عرصه کنشگری در حال آماده شدن است. بنابراین باید بگوییم که اگر سیاستهای فعلی عربستان به خصوص در ابعاد خارجی آن اصلاح نشود، بدون تردید باعث میشود که ریاض در خلاء جدی بینالمللی قرار بگیرد و ادامه این روند مشکلات بسیار زیادی برای سعودیها و شخص محمدبن سلمان به وجود میآورد.