خبرگزاری کار ایران

جهان در سال۹۵ :خاورمیانه(عراق و سوریه) /تکرار/

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه
کد خبر : ۴۷۳۸۲۰

پایان حلب و آغاز موصل اوج تحولات سوریه و عراق در سال ۹۵ بود اما فارغ از کشمکش‌های خون‌بار میدانی، تحولات سیاسی مانند به بن بست رسیدن اصلاحات در بغداد و گمانه‌زنی برای کناره‌گیری رئیس اقلیم کردستان به همراه سنگ‌اندازی اتحادیه عرب برای عضویت دوباره سوریه در آن از جمله مسائلی بود که در سال اخیر محور مهمترین وقایع بخشی از خاورمیانه محسوب می‌شود.

خاورمیانه یا به تعریف دیگر «جغرافیای بحران» همچنان در میان آتش و دود قرار دارد و در یک دهه اخیر تمامی امیدها برای نجات این منطقه یا به بن‌بست رسیده است یا اینکه اوضاع و احوال به صورت دیگر معنا شده است. به صورت علنی ورود داعش به سوریه و عراق را باید عامل اصلی به هم ریختگی این دو کشور دانست که البته توزیع ویروس تکفیر در آسیای مرکزی و شمال آفریقا پروژه‌ای است که پس از دو کشور فوق از سالیان گذشته کلید خورده و ادامه خواهد داشت.

در سال ۹۵ از مهمترین موضوع‌هایی که اشاره به آن را باید ضروری و لازم دانست، بحث شروع عملیات موصل و آزادسازی ساحل شرقی آن و سپس ورود ارتش و نیروهای مردمی عراق به ساحل غربی این شهر است. شهری که جهان را برای اولین بار با «ابوبکر البغدادی» خلیفه خودخوانده داعش و خلافت آن آشنا کرد و در هفته‌های اخیر تیتر اول رسانه‌های جهان شد.

به موازات آن و کمی عقب‌تر نبرد طاقت فرسا با تروریست‌های مستقر در حلب را شاهد بودیم که تمامی فرقه‌ها و جریان‌های تروریستی در آن دست به سلاح شدند تا بتوانند به دنیا نشان دهند که نمی‌توان ریشه «تکفیر» را خشکاند؛ اما به هر حال و بر خلاف تمامی منطق‌ها و راهبردهای نظامی نیروهای سوری توانستند این منطقه را آزاد کنند. پروژه بحران سوریه در این نقطه متوقف نشد و دامنه آن مجددا به صورت دیگری ادامه‌دار شد. تا  جایی که این بار تروریست‌های کت و شلوار پوش را در پشت میزهای نشست آستانه در قزاقستان مشاهده کردیم و این پیام مخابره شد که: «رویارویی، نقاب دیگری بر چهره جنگ سوریه زده است».

فارغ از اینکه چه اتفاق‌هایی در مذاکرات صلح آستانه به وقوع پیوسته است و معارضان سوری چگونه وارد بازی انفعالی شدند، نقش ترکیه و عربستان در اینجا به یک باره به صورت دیگر نمایان شد. آنکارا از سویی در این فکر بود که با به میدان آوردن تروریست‌های معتدل سوری می‌تواند منافع خود را تامین کند اما ورود به الباب و پیشروی به سمت منبج موجب شد تا تیر اخطار از سوی دو بازیگر مهم پرونده سوریه یعنی «آمریکا و روسیه» برای اردوغان شلیک شود.

از سمت دیگر عربستان در اتحادیه عرب مجدداً برای ورود سوریه به جمع کشورهای حاضر مانع‌تراشی کرد که تا به این لحظه ابقاء مجدد دمشق در بین کشورهای اتحادیه عرب با مشکل روبه‌رو شده است. مشابه دخالت‌های ریاض را در بغداد هم شاهد بودیم. «سامر السبهان» سفیر وقت سعودی‌ها در عراق بر آن بود تا بتواند پروژه تخریبی علیه شیعیان این کشور طراحی و اجراء کند که این موضوع با اخراج وی از عراق به بن بست منجر شد.

اما به هم ریختگی در عراق در همین جا به پایان نرسید. هواداران جریان صدر در طول سال گذشته چندین بار در منطقه الخضراء بغداد تجمع‌های اعتراضی به راه انداختد تا بتوانند کنشگری خود در قبال دولت العبادی را به نمایش بگذارند. این روند تا جایی ادامه داشت که پارلمان عراق شاهد ورود میهمانان ناخوانده خود و حتی ضرب‌ و شتم نمایندگان عراقی بود. لذا همانند سال‌های گذشته نمی‌توان اوضاع و احوال عراق و سوریه را به دور از چالش‌های داخلی و خارجی دانست. برای تشریح بهتر این وضعیت در ادامه، نظرات کارشناسان این حوزه که به تحلیل مهمترین تحولات این دو کشور پرداخته‌اند، به شرح ذیل از نظر می‌گذرد.      

 

سرنوشت سوریه در خارج از شامات تعیین خواهد شد

پروفسور فرهنگ‌جهان‌پور (عضو کالج کلاگ دانشگاه آکسفورد)  

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

جنگ داخلی سوریه که حدود شش سال از آغاز آن می‌گذرد، به یکی از بزرگ‌ترین تراژدی‌های تاریخ معاصر تبدیل شده است. باتوجه به گزارش مرکز پژوهش سیاست سوریه، درگیری‌های این کشور تاکنون جان بیش از ۴۷۰ هزار نفر را گرفته، یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر را مجروح کرده و نیمی از جمعیت ۲۳ میلیونی این کشور را در داخل مرز‌های سوریه یا به خارج از این کشور، جا‌به‌جا و منتقل کرده است. این جنگ به این ترتیب بزرگ‌ترین بحران مهاجرانی که اروپا از زمان جنگ جهانی دوم با آن رو‌به‌رو شده است را به قاره‌سبز تحمیل کرده است. برای درک بهتر پیچیدگی درگیری‌های سوریه، می‌بایست نحوه آغاز و دلایل ادامه یافتن این درگیری‌ها را بررسی کنیم. به این جهت بحران سوریه دست‌کم از سه منظر قابل بررسی است: ابعاد داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی.

جنبه داخلی بحران سوریه با تعدادی تظاهرات‌ در شهر‌های حلب و دمشق، در تاریخ ۲۸ ژانویه ۲۰۱۱  آغاز شد. تظاهرات این روز در ابتدا مسالمت‌آمیز بود اما خیلی زود، به خشونت کشیده شد. در نهایت این وقایع به جنگی مسلحانه علیه دولت «بشار اسد» رییس‌جمهوری سوریه تبدیل شد. از منظر دیگر ترکیب جمعیتی سوریه خود زاینده بی‌ثباتی و درگیری است. از ۲۳ میلیون نفری که پیش از آغاز جنگ در سوریه زندگی می‌کردند، بیش از ۶۴ درصد سنی، ۱۰ درصد دیگر مذاهب مسلمانان، ۱۰ درصد فرقه‌های مختلف مسیحیت، بیش از ۹ درصد کُرد‌ها و باقی آنها فلسطینی، ارامنه، ترکمن، دروزی و از سایر قومیت‌ها هستند.

خلاف تبلیغات دروغین مبنی بر این‌که جنگ سوریه، جنگ فرقه‌ای میان شیعه و سنی است، ولی چنین مساله‌ای واقعیت ندارد و لازم به ذکر است که بسیاری از اعضای حزب بعث سنی مذهب هستند. همچنین بیشتر مقام‌های دولتی، ازجمله همسر بشار اسد، نخست‌وزیر، وزیر امور خارجه، وزیر دفاع سوریه، فرستاده این کشور در سازمان ملل متحد و تعدادی دیگر از مقام‌های سوری، سنی مذهب هستند. باید توجه داشته باشیم که سایر سنی‌های سوریه از جمله طبقه کارگران و کشاورزان به عنوان سرباز و نیروی نظامی برای دولت مبارزه می‌کنند. به علاوه این‌که کُرد‌های سنی مذهب و اکثر جمعیت مسیحیان، ترکمن‌ها و دروزی‌ها نیز از دولت سوریه حمایت می‌کنند.

اگر درگیری‌های سوریه تنها به یک شورش داخلی خلاصه می‌شد، خیلی زود نتیجه آن مبنی بر پیروزی دولت یا شورشیان، مشخص می‌شد. اما مساله سوریه با دخالت‌های منطقه‌ای پیچیده شده و جنبه دوم (ابعاد منطقه‌ای) آن را خلق کرد. زمانی که بهار عربی به کشور‌های حوزه خلیج‌فارس سرایت کرد و مردم در عربستان‌سعودی، بحرین و سایر کشور‌ها تظاهرات کردند، رهبران شورای همکاری خلیج‌فارس تصمیم گرفتند که اعتراض‌های مردم را به قیام شیعیان علیه حکومت‌های سنی این کشور‌ها تصویر کرده و به شدت آنها را سرکوب کنند. عربستان سعودی حتی نیروهای خود را به بحرین اعزام کرد تا قیام مردم این کشور را سرکوب کنند و در آنجا حکومت سعودی حمایت از شورشیان سوریه را آغاز کرد.

«هیلاری کلینتون» نامزد دموکرات انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر آمریکا نیز کمک‌های مالی حکومت سعودی به سنی‌ها را نظامی خوانده بود. در دسامبر ۲۰۰۹، سایت افشاگر ویکی‌لیکس نوشته‌های کلینتون را در این‌باره منتشر کرد. در یکی از این سندها آمده است که «عربستان سعودی یکی از تامین‌کننده‌های مالی مهم القاعده، طالبان، لشکر طیبه پاکستان و دیگر گروه‌های تروریستی است». کلینتون همچنین نوشته است که عربستان سعودی تنها تا جایی که القاعده در خاک این کشور تهدید محسوب می‌شد با آن مبارزه کرده و به فعالیت‌های این گروه در خارج از عربستان اهمیت نمی‌داد.

«حکومت سعودی و متحدان آن در خلیج فارس از سلفی‌های تندرو حمایت می‌کنند تا فعالیت‌های لازم را برای بقاء و حیات خود صورت دهند - یعنی بیداری اجتماعی که پادشاهی مطلق را تهدید می‌کرد مختل کرده و از بین ببرند». پس از آن نویسنده مورد نظر اضافه می‌کند که «این اتفاق در سوریه، لیبی، مصر، لبنان، یمن و عراق در حال رخ دادن است». لذا واضح است که سلفی‌های تندرو منابع مالی و تجهیزات نظامی مورد نیاز خود را از سعودی‌ها دریافت می‌کردند. بنابراین این مساله که عربستان سعودی و متحدان آن در خلیج فارس از ابتدا به شدت از گروه‌های شورشیان در سوریه حمایت می‌کرده‌اند، دور از واقعیت نیست.

جنبه سوم درگیری‌های سوریه جنگ بین‌المللی نیابتی میان غرب و روسیه بوده است که سوریه را به «حمام خون جغرافیای سیاسی» تبدیل کرده است. وقتی اتحادیه جماهیر شوروی فروپاشید، روسیه تقریباً تمامی مراکز خود در اروپای شرقی، حوزه بالتیک و خاورمیانه را از دست داد. سوریه تنها کشور در جهان عرب بود که متحد روسیه باقی ماند. روسیه همچنین یک پایگاه نظامی در شهر طرطوس سوریه دارد که تنها دسترسی آن به مدیترانه است. از این جهت زمانی که سوریه از روسیه درخواست کمک کرد، مسکو با علاقه‌مندی پاسخ مثبت داد. بسیاری از سیاست‌مداران و کارشناسان غربی، به خصوص جمهوری‌خواهان نومحافظه‌کار در ایالات متحده آمریکا، بر این باور بودند کمپین نظامی روسیه در سوریه نشان‌دهنده بازگشت روسیه به خاورمیانه است. به موازات آن بسیاری این مساله را مطرح کردند که عملیات نظامی روسیه در سوریه تنها برای به چالش کشیدن آمریکا در منطقه بوده است. بنابراین، جنبه سوم نیز به درگیری‌های سوریه اضافه شد.

نکته ناراحت کننده این است که در حالی که دو طرف انگشت اتهام را به طرف یکدیگر نشانه می‌روند، سوریه در حال سوختن در آتش جنگ است. واضح است که جنگ سوریه تا زمانی که قدرت‌های منطقه‌ای، برای پایان دادن به خصومت بین خود قدم بر ندارند و تا زمانی که آمریکا و روسیه به این نتیجه نرسند که مردم سوریه به اندازه کافی زجر کشیده‌اند و زمان آن فرا رسیده است که درگیری مرگبار به پایان برسد، متوقف نخواهد شد. واضح است که هیچ راه‌حل نظامی برای پایان دادن به درگیری‌های سوریه وجود ندارد و تا زمانی که تمامی طرف‌های درگیر به صورت جدی پای میز مذاکره نروند و برای رسیدن به راه‌حل سیاسی تلاش نکنند، مردم سوریه همچنان بهای سنگینی خواهند پرداخت.

 

اقلیم پس از بارزانی

ناظم عمر دباغ (نماینده اقلیم کردستان عراق در تهران)

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

متاسفانه اقلیم کردستان عراق در سال‌های گذشته دچار یک بحران سیاسی، اقتصادی و حتی اجتماعی شده است و طبیعتاً به دلیل موقعیت جغرافیایی اقلیم که در عراق مستقر است، بحران‌های این کشور به اقلیم هم سرایت می‌کند. از این رو باید بگوییم که جدی‌ترین بحران اقلیم کردستان عراق را باید «بحران سیاسی» دانست و در امتداد آن «جنگ با داعش» هم باید مد نظر قرار بگیرد. چراکه با پشتوانه پیشمرگه‌های کُرد حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از اراضی که مربوط به اقلیم کردها بود، آزاد شد و این یک دستاورد بزرگ نظامی در سال‌‌های اخیر برای ما محسوب می‌شود.

البته تمامی دستاوردهای اخیر در حوزه نظامی بوده است اما در مسائل سیاسی به نظرم تحول خاصی در اقلیم صورت نگرفته است و از این جهت نمی‌توانیم به وضعیت فعلی و آینده روشن دل ببندیم. اگر کردها نتوانند در خانه خود با یکدیگر هماهنگ و همدلی ایجاد کنند، بدون تردید با مشکل روبه‌رو خواهند شد. عده‌ای بر این باورند که همدلی کردها با یکدیگر در جنگ با داعش می‌تواند موجب همگرایی سیاسی بشود اما به نظر من نبرد با داعش به این زودی به پایان نخواهد رسید. ممکن است روال جدید در مقابله با آن پدیدار شود اما تا زمانی که سرمنشاءهای حمایت و عوامل به وجود آمدن داعش را از بین نبریم، بدون تردید آنها به کار خود ادامه خواهند داد.

از این رو بارزانی به عنوان رئیس اقلیم کردستان عراق باید گامی موثر در ایجاد وحدت و حل اختلاف میان نیروهای کُرد در اقلیم و حتی عراق بردارد. لذا شاهد بودیم که بارزانی در پیامی اعلام کرد که حاضر است در چارچوب مشخص برای حل اختلاف، تغییر رئیس اقلیم و حتی تغییر نخست‌وزیر و رئیس پارلمان همفکری کرده و از قدرت کناره‌گیری کند. بارزانی حتی گفته بود که اگر احزاب و طیف‌های حاضر در اقلیم کردستان او را قبول ندارند، در چارچوب مشخص پیشنهادهای خود را مطرح کنند و به هر توافقی که صورت بگیرد، پابند خواهد شد.

مساله و مشکل بر سر قانون اساسی و سیستم حکمرانی اقلیم کردستان است. در پارلمان کردستان احزاب متفاوتی داریم، به عنوان مثال حزب دموکرات کردستان عراق که مسعود بارزانی ریاست آن را به عهده دارد. البته در داخل پارلمان اقلیم چیزی در حدود ۱۲ الی ۱۳ حزب وجود دارند. لذا بارزانی گفته است که هر شخصی که آماده رهبری اقلیم بوده و مورد تایید اکثریت احزاب و نفرات قرار بگیرد، به سرعت انتقال قدرت را صورت می‌دهم. اما در حالت کنونی سخنان وی به منزله استعفاء تلقی نمی‌شود بلکه تنها اعلام آمادگی برای کناره‌گیری از قدرت آن هم بر اساس چارچوب خاص قلمداد می‌شود که البته باید پس از عملیات موصل شاهد تحولات دیگری در اقلیم باشیم.  

 

فلوجه دروازه ورود به موصل

محمدعلی الحکیم (مدیرمسئول پایگاه خبری النخیل عراق)

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

آزادسازی فلوجه باعث شد تا ورود به موصول به مراتب راحت‌تر صورت بگیرد. کشته شدن بیش از دو هزار نفر از عناصر داعش باعث شد پیشروی‌ها به نفع ارتش و نیروهای مردمی عراق رقم خورد. وخامت اوضاع داعش در فلوجه به حدی بود که زخمی‌ها و مجروحان این گروهک تروریستی به خون نیاز داشته‌اند و به زور از اهالی فلوجه خون گرفته‌اند که تمامی این هشت نفر تا جایی مجبور به انتقال خون شدند که ساعتی بعد فوت شده‌اند. به موازات آن، حدود ۴۰ نفر از عناصر این گروهک در لباس زنانه پا به فرار گذاشته‌ بودند که دستگیر شدند و این نشان از شکست داعش در فلوجه دارد.

در این بین رسانه‌های معارض هم در داخل عراق و هم در خارج از عراق نیروهای بسیج مردمی را هدف قرار دادند و یکی از دلایل برکناری محمد‌ عبد‌الجبار الشبوط رئیس رسانه‌های عراق که اخیرا توسط نخست‌وزیر برکنار شد، همین مساله بود. خط اصلی این جریان به این دلیل بود که بیایند این جریان را از طیف تشیع معرفی کنند که علیه اهل تسنن فعالیت می‌کنند. اما حقیقت این است که از تمامی طیف‌ها در بسیج مردمی عراق شرکت دارند و باید بگوییم که حشد الشعبی متعلق به عراق است که با فتوای آیت‌الله سیستانی پایه گذاشته شده است.

باید توجه کرد که متن و اصل داعش هیچ قدرت خاصی نه در سوریه و نه در عراق ندارد و تنها عقبه آنها یعنی کشورهای حمایت کننده آن قوی هستند. چراکه اگر آمریکا قصد ریشه‌کن کردن ویروس تروریسم را داشت، مانند حذف فیزیکی بن لادن ظرف نهایتاً سه روز و حتی کمتر ابوبکر البغدادی را حذف می‌کرد و در راستای آن هم داعش به سمت نابودی می‌رفت اما این حالت بسیار متفاوت است. زمانی که قرار بود بن لادن و طالبان مورد حمله قرار گیرد، چندین هزار سورتی پرواز علیه آنها صورت گرفت اما در مواجهه با داعش شاهد پایه‌گذاشتن ائتلافی بودیم که نهایتاً در روز پنج بار مواضع تروریست‌ها را بمباران می‌کردند که در اینجا تضاد آشکار به تصویر کشیده می‌شود.

یکی از اهداف اصلی پایه‌گذاری پدیده داعش در سوریه و عراق این بود که اسرائیل از متن اخبار روزانه کنار برود و به دنبال آن امنیت تل آویو محقق شود. در فاز بعدی راه‌اندازی جنگ بین مسلمانان بود تا مسلمین، برادران خود را هدف گلوله قرار دهند که با کمک برخی از سران عرب منطقه این پروژه کلید خورد. اما هدف اصلی، حفظ امنیت اسرائیل است.

 

دومینوی منافع، از الباب تا حلب

نصرت‌الله تاجیک (سفیر اسبق ایران در اردن)

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

در تحلیل مباحث حوزه بین‌الملل یکی از مهم‌ترین محورهای مورد نظر توجه به «مسائل سیاسی - اجتماعی» پرونده حاضر است. به عبارت دیگر یکی از اقدام‌هایی که می‌بایست در سیاست خارجی کشورها به صورت دائم صورت بپذیرد، بحث رصد تحولات خواد بود. چراکه این وضعیت باعث می‌شود محورهای مختلف به صورت مشخص پیگیری و تا حصول نتیجه سناریوهای گوناگون بررسی شود.

یکی از موضوع‌هایی که در هفته‌های گذشته در پرونده سوریه نمایان شد، حضور اردن در این پرونده بود. بدون تردید اردن دارای منافع مشخصی در جنوب سوریه است و اگرچه ۵۰۰ هزار نفر از آواره‌های سوری در آنجا اسکان دارند، اما این کشور سعی دارد با نزدیک شدن به روسیه در محور سیاسی، اقدام به سهم‌خواهی و تامین منافع خود کند.

در مورد موافقت تلویحی بشار اسد با حضور نظامیان آمریکایی در خاک سوریه برای مبارزه با داعش، نباید به اقدام‌های آنها خوش‌بین باشیم. به گونه‌ای که براساس اخبار منتشر شده از رایزنی‌ مقام‌های سطح بالای روسیه، باید بگوییم که تفاهم‌های زیادی در سطوح اول مسکو و واشنگتن صورت گرفته است و به نوعی می‌توان آن را در افغانستان هم مشاهده کرد؛ اما وضعیتی که در منطقه الباب توسط نظامیان ترکیه در حال عملیاتی شدن است، موضوع دیگری را نمایان می‌کند. به طوری که ارتش ترکیه در حال خالی کردن پنج تا شش هزار کیلومتر از این منطقه است و احتمال دارد آن را در اختیار ارتش آزاد قرار دهد. از این جهت با توجه به همگرایی سیاست‌های آنکارا و واشنگتن، به نظر می‌رسد که ترک‌ها درصدد هستند اعمال فشار طولانی ‌مدت بر اسد را همچنان ادامه دهند و در فاز بعدی علیه دمشق اقدام به مهره‌چینی سیاسی کنند اما مشخص نیست که این سناریو در چه سطح و نوعی اجرایی خواهد شد.

باید به این نکته کلیدی توجه داشته باشیم که زمانی که معارضان یا نمایندگان هر کشور دیگر برای مذاکرات سیاسی در پشت میز قرار می‌گیرند؛ بازیگرانی می‌توانند حرف اساسی و مهم را بزنند که در عرصه میدانی دستاوردهای زیادی را کسب کرده باشند. از این جهت به نظر می‌رسد سیاست‌های فعلی واشنگتن در خصوص سوریه و مبارزه با داعش تا حدود زیادی معادلات تروریستی را به نفع مهم‌ترین گروه معارض معتدل یعنی «ارتش آزاد سوریه» رقم خواهد زد. چراکه در امتداد آمریکا، ترکیه هم درصدد ایجاد یک وحدت میدانی برای آزاد کردن جغرافیای تحت سیطره داعش و جبهه النصره است تا بتواند با پاک‌سازی آن، طیف جدید سیاسی که همان معارضان مسلح سوری هستند را وارد بدنه سیاسی سوریه کند.

 

اتحادیه عرب علیه دمشق

محمدعلی مهتدی (کارشناس ارشد مسائل منطقه)

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

در بررسی مبداء و سرمنشاء تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب باید به این نکته توجه کرد که پس از ورود قطر و عربستان به این پرونده شاهد کنارگذاشته شدن سوریه از اتحادیه عرب بودیم و همچنان هم با ورود دمشق به اتحادیه مخالف هستند. از این جهت باید بگوییم که اتحادیه عرب عملاً و رسماً بر اساس نظرات و تصمیم‌های قطر و عربستان فعالیت می‌کند و بر اساس برنامه‌ریزی‌های آنها امروز شاهد هستیم که عضویت سوریه در این اتحادیه به حالت تعلیق درآمده است.

سوریه خود یکی از بنیان‌گذاران اتحادیه عرب به حساب می‌آید اما امروزه شاهد هستیم که اتخاذ سیاست‌های غلط کشورهای منطقه موجب شده است تا این کشور به بهانه‌های مختلف و واهی از گردونه کشورهای این اتحادیه به بیرون رانده شود. از سوی دیگر شاهد هستیم که ارتش سوریه در ماه‌های گذشته توانسته‌ است به دستاوردهای خوبی دست پیدا کند و همین موضوع موجب شده است تا شکست دولت سوریه در زمین بازی این کشور بر خلاف نظر و راهبردهای کشورهای منطقه به بن‌بست منتهی شود. از این‌رو با توجه به سیاست‌های تنش‌آمیز اعراب منطقه بدون تردید دسته‌ای از آنها نسبت به ورود مجدد سوریه در بین کشورهای اتحادیه عرب تمایل ندارند.

پس از آن که وزیر خارجه سوریه درخواست پیوستن مجدد کشورش به اتحادیه عرب را تقدیم «احمد ابوالغیط» دبیر کل این اتحادیه کرده بود وی صراحتا اعلام کرد که عضویت مجدد سوریه در اتحادیه عرب به زودی محقق نخواهد شد که البته او هیچ‌گونه دلیل مستند و مستدل برای این ادعای خود مطرح نکرده بود. چراکه اساساً دبیرکل اتحادیه عرب نزدیکی زیادی به عربستان و قطر دارد و از این نظر می‌توان وی را حامی سیاست‌های این دو کشور دانست. حتی عده‌ای معتقد هستند که اتحادیه عرب به کلی نابود شده است و هیچ‌گونه فعالیتی ندارد.

کشورهای عضو اتحادیه همانند دولت‌های حاضر در پیمان ناتو بر اساس اساس‌نامه این اتحادیه ملزم هستند تا در صورتی که یک کشور مورد تجاوز قرار گیرد، سایر کشورهای عضو اتحادیه به حمایت از آن بپردازند. از این جهت در پرونده سوریه علاوه بر آنکه هیچ‌کدام از کشورها از دمشق حمایت نکردند شاهد آتش‌افروزی بیشتر در قبال سوریه بودیم. همچنین در قضیه فلسطین هم شاهد چنین موضوعی هستیم و به نوعی یک مدل از شرمندگی برای آنها به وجود آمده است. به گونه‌ای که باید بدانیم سوریه عضو سازمان ملل متحد است و یک وجهه قانونی دارد و باید ورود این کشور به اتحادیه عرب بیش از پیش تسهیل شود. اما شاهد هستیم که به دلیل جنگ‌افروزی‌های کشورهای منطقه در پرونده سوریه، دمشق هم اعلام کرده است که تمایل چندانی به عضویت مجدد در اتحادیه عرب ندارد.

 

جریان صدر، امید یا تهدید امنیتی بغداد

محمد‌صالح صدقیان (رئیس مرکز عربی مطالعات ایران)

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

عمده مطالبات و مخالفت‌های جریان صدر به این دلیل است که در اواخر سال جاری میلادی انتخابات پارلمانی عراق برگزار خواهد شد و بدون تردید تشکیل کمیته انتخاباتی برای برگزاری این انتخابات یکی از الزامات و نیازهای قانونی عراق خواهد بود، اما جریان صدر به انتخاب نفرات و رئیس کمیته انتخاباتی اعتراض دارد و شاهد هستیم که برای محقق کردن مطالبات خود اقدام به فراخوانی گسترده و کشاندن آن به خیابان‌ها می‌کند.

باید بدانیم که جریان صدر در حدود ۴۰ نماینده در پارلمان عراق دارد و به صورت قانونی می‌تواند مطالبات خود را پیگیری کند. از جهت دیگر این نکته باید مدنظر قرار گرفته شود که تشکیل کمیته انتخابات و چینش این کمیته توسط دولت عراق صورت نمی‌گیرد و تمامی آن در پارلمان این کشور تصمیم‌گیری و اجرا می‌شود. لذا جریان صدر می‌بایست تابع قوانین موجود در پارلمان عراق باشد و مطالبات خود را از راه‌های قانونی در پارلمان پیگیری کند. لیکن با توجه به سابقه فعالیت‌های خیابانی این جریان در ماه‌های گذشته، باید بگوییم که تجمع صدری‌ها در حالت فعلی بسیار نامفهوم است و حتی می‌تواند وضعیت سیاسی، امنیتی و اجتماعی عراق را با تهدید جدی مواجه کند.

زمانی که جریان صدر همانند ماه‌های گذشته به خیابان‌ها می‌آید، مطمئناً خسارت‌هایی به مناطق مختلف بغداد وارد می‌شود و از این نظر لشکرکشی‌های خیابانی نمی‌تواند اوضاع را بهبود ببخشد. چراکه ارتش عراق در حالت فعلی در حال دست و پنجه نرم کردن با داعش در موصل است و همین طور اوضاع اقتصادی، سیاسی و حتی طایفه‌گری در عراق از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. به این دلیل جریان صدر و در رأس آن «مقتدی صدر» باید اعتراض‌های خیابانی که منجر به ایجاد تهدید امنیتی می‌شود را کنار بگذارند و از طرق قانونی مطالبات خود را پیگیری کنند.

با تمام این تفاسیر به نظر نمی‌رسد که نخست‌وزیر عراق بخواهد با جریان صدر به مقابله علنی بپردازد. اما به نظرم دست‌هایی در پشت پرده وجود دارد که موجب می‌شود هر از چند گاهی ما شاهد حضور جریان صدر در خیابان‌های بغداد باشیم. از این منظر باید گفت که قتل یک پلیس که در آخرین تجمع جریان صدر صورت گرفت و در حالت تدافعی قرار داشته و هیچ حرکت سلبی از خود صورت نداده است، بدون تردید برای جریان صدر هزینه خواهد داشت.

 

راهبرد آمریکا در عراق پساداعش

امیرهوشنگ میرکوشش (استاد دانشگاه – کارشناس مسائل خاورمیانه و آمریکا)

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

با توجه به وضعیت میدانی و به خصوص حضور غیر نظامیان در ساحل غربی و استفاده داعش از آنها به عنوان سپر انسانی، عمل کننده‌های میدانی عراق مانند بسیج مردمی، پلیس فدرال و ارتش عراق تا حدودی عملیات خود را با کندی پیش می‌برند؛ اما به نظر می‌رسد به زودی پرونده موصول بسته خواهد شد چراکه مبادی ورود و خروج نیروهای داعش از موصل و به طور کلی از خاک عراق به سوریه توسط بسیج مردمی عراق بسته شده است و این می‌تواند موجب محاصره آنها و در نهایت کشته شدن تروریست‌های حاضر در میدان نبرد موصل شود.

باید بدانیم که همچنان تصمیم اصلی در خصوص ریشه‌کن شدن داعش در عراق به عهده ایالات متحده آمریکا است. چراکه احتمال دارد واشنگتن راهبرد جدیدی برای اعمال فشار بر بغداد اتخاذ کند.  اما باید دانست که استراتژی فعلی آمریکا در زمین بازی عراق و حتی سوریه همان راهبرد دولت باراک اوباما خواهد بود. به بیانی دیگر باید گفت که در حالت فعلی راهبردهای دموکرات‌ها در عراق توسط جمهوری‌خواهان دنبال می‌شود.

بر خلاف ادعاها و تحلیل‌ها مبنی بر نقل مکان آمریکا از منطقه خاورمیانه به شرق آسیا، به نظر می‌رسد که منافع آمریکا همچنان در آنجا وجود دارد و آنها به این سادگی از منطقه غرب آسیا بیرون نخواهند رفت. از این جهت باید بگوییم غربی‌ها با توجه به پروژه‌های خود در منطقه که از سال‌های گذشته تعریف کرده‌اند در صدد هستند حضور و اقدام‌های خود را همانند گذشته ادامه بدهند و حتی اوضاع امنیتی را به قبل از دوران صدام بازگردانند.

 

جدال مسکو و واشنگتن در سوریه

حسین رویوران (تحلیلگر مسائل غرب آسیا)

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

آمریکایی‌ها به دنبال حفظ وضعیت موجود در سوریه هستند و مواضع روس‌ها خلاف واشنگتن است. دلیل اصلی پافشاری آمریکا بر حفظ مواضع فعلی را می‌توان حول چند محور مورد بررسی قرار داد. بحث اول، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود. غربی‌ها معتقد بودند که باید همین روند تا پس از مشخص شدن حاکم جدید کاخ سفید حفظ شود و تیم جدید ریاست‌جمهوری این کشور سناریوهای جدید و محتمل را مورد بحث و بررسی قرار دهد تا نهایتاً به یک راهکار مشخص دست پیدا کنند.

از نگاهی دیگر، باید دانست که موضع آمریکا و هم‌پیمان‌های منطقه‌ای آن در حالت ضعف قرار گرفته است. بررسی‌هایی که می‌توان از عملیات‌های میدانی در هفته‌های گذشته به خصوص در حلب و خصوصاً پرونده داریا و سایر محورها ارائه کرد، این سیگنال را مخابره می‌کند که غربی‌ها و هم‌پیمان‌های آنها در منطقه تا حدود مشخصی عقب‌نشینی کردند. برای اثبات این ادعا می‌توان گفت اخباری که در سطح رسانه‌های بین‌المللی و داخلی منتشر می‌شود، حکایت از انفعال برخی کشورهای منطقه و تا حدودی غربی‌ها در تحولات سوریه دارد. به صورتی که در گذشته شاهد انتشار موج بسیار زیادی از اخبار در مورد تحرکات سیاسی و همچنین میدانی کشورهای منطقه با هدایت آمریکا بودیم ولی هم اکنون این وضعیت تا حدود زیادی کاهش پیدا کرده است که خروجی اخبار در حوزه بین‌الملل گویای این امر خواهد بود.

ممکن است عده‌ای بر این باور باشند که ترکیه به صورت مستقیم مواضعی را در مقابل آمریکا اتخاذ نکرده اما باید دانست که تحرکات اخیر ترکیه، آمریکا را با یک چالش جدی روبه‌رو کرده است. به گونه‌ای که از زمان ورود ترکیه به خاک «جرابلس» اقدام‌هایی صورت گرفت که خروجی آن منجر به اتخاذ موضع آمریکا در مقابل کردها شد و شاهد بودیم که مقام‌های واشنگتن صراحتاً به کردهای مستقر در منطقه جرابلس دستور عقب‌نشینی به سمت شرق فرات را دادند. این نشان می‌دهد که آمریکا در مواجهه با کردها و ترکیه با یک دوگانگی معنادار روبه‌رو شده است.

روس‌ها در خصوص آتش‌بس خواهان بازسازی گروهک‌های تروریستی در حلب نیستند. چراکه ممکن است آتش‌بس مورد نظر یک فضای تنفسی را برای تروریست‌ها فراهم آورد و این روند می‌تواند معادلات میدانی و سیاسی سوریه و به خصوص استان حلب را با تغییرات منفی مواجه کند. لذا روس‌ها معتقدند که با توجه به عملیات‌های هوایی که علیه تروریست‌ها صورت داده‌اند، زمینه کاهش تحرکات و نفوذ آنها را فراهم آورده‌اند و هم اکنون زمان ضربه زدن جدی به آنها است. البته باید گفت که این موضوع در تضاد با منافع آمریکا است.

به صورت کلی باید بگوییم که آمریکا میانگین دقیقی برای حرکت در سوریه ندارد و قطعاً آنچه که واشنگتن مدنظر دارد، در تضاد با سیاست‌های مسکو خواهد بود و به نفع روس‌ها نیست. از منظر دیگر، در ساختار درونی گروهک‌های تروریستی به خصوص داعش، یک انفعال مشهود را نظاره‌گر هستیم. چراکه اخیراً فرماندهان داعش نیروهای خود را به سر بریدن در صورت شکست در میدان تهدید کرده‌اند که همین امر موجب شد تا عده‌ای از عناصر این گروهک تروریستی فرار کنند یا این‌که به صورت کلی با وجود ترس ناشی از این تهدیدها دست به عملیات بزنند که خروجی مشخصی ندارد.

 

«معارضان میانه‌رو» و ادامه فعالیت جبهه النصره

سید هادی سید افقهی (تحلیلگر حوزه خاورمیانه)

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

بازیگر اصلی میدانی در جبهه‌های شمال و شمال غرب سوریه خصوصاً در اطراف استان حلب و ادلب، جبهه النصره شناخته می‌شود و از این رو باید بگوییم که یک نقش محوری را در پرونده سوریه ایفا می‌کند. از این منظر باید تصریح کرد که کشورهایی مانند آمریکا، عربستان، قطر و ترکیه از سال ۲۰۱۱ تاکنون سرمایه‌گذاری‌های زیادی روی جبهه النصره صورت داده‌اند و به هیچ وجه مایل نیستند تا این میزان از سرمایه‌گذاری آنها با مشکل روبه‌رو شود.

درست است که داعش و جبهه النصره از سوی تمامی سازمان‌های بین‌المللی به عنوان گروه‌های تروریستی خوانده شده‌اند اما باید بگوییم که گروهی که آمریکا از آنها به عنوان «معارضان معتدل مسلح» نام برده است، تماماً به نوعی زیرمجموعه جبهه النصره یا حداقل متصل به این گروهک تروریستی هستند.

اگر به اخبار منتشر شده در خصوص اقدام‌های آمریکا در چند ماه گذشته که تطهیر چهره جبهه النصره را در دستور کار قرار داده بود نگاهی گذرا بیندازیم، به خوبی می‌فهمیم که سناریوی آمریکا‌یی‌ها در خصوص تهیه و تحویل فهرست گروه‌های تروریستی که در روند صلح سوریه حضور خواهند داشت، از ماه‌های گذشته کلید خورده بود. به صورتی که واشنگتن در ماه‌های اخیر از تاکتیک خاصی استفاده کرد و قرار بر این شد به دلیل این‌که جبهه النصره در فهرست قطعنامه شورای امنیت به عنوان گروهک تروریستی مطرح شده بود، تغییر نام بدهد. چراکه پس از صدور قطعنامه شورای امنیت، غربی‌ها به صورت علنی نمی‌توانستند از جبهه النصره حمایت کنند و می‌دانستند که اگر بخواهند این گروهک تروریستی را از بین ببرند، بدون شک ضررهای زیادی را متحمل خواهند شد.

در آن موقع بود که نام جبهه النصره به عنوان شاخه سازمان تروریستی القاعده در سوریه به «جبهه فتح‌الشام» (جفش) تغییر نام داد. پس از تغییر عنوان این گروهک تروریستی شاهد بودیم که «ابومحمد الجولانی» رهبر جبهه النصره رسماً از «ایمن الظواهری» رهبر سازمان تروریستی القاعده درخواست کرد که جبهه النصره بیعت خود با القاعده را پس بگیرد که البته ظواهری این موضوع را پذیرفت و آنها توانستند تنها یک تغییر شکلی در خصوص النصره ایجاد کنند اما ماهیت این جریان همچنان تروریستی است.

در توافق‌نامه میان وزرای خارجه آمریکا و روسیه که حاصل نشست ۱۲ ساعته در لوزان بود، آمریکا متعهد شد تا معارضان معتدل مسلح را از النصره تفکیک کند و حتی قرار بود تا اتاق عملیات مشترکی در مورد رصد این وضعیت توسط روسیه و آمریکا تشکیل شود. اما شاهد بودیم که چنین حالتی تاکنون اتفاق نیفتاده است. در اینجا باید بگوییم آمریکایی‌ها به نوعی درصدد استفاده از «عملیات تاخیری» برآمدند و با اتلاف وقت در صدد ایجاد اخلال در عملیات روس‌ها بودند. لذا اگر بر فرض محال آمریکایی‌ها و حتی جبهه النصره قبول کنند که این گروهک تروریستی از سایر گروه‌ها جدا شود، محقق شدن چنین حالتی تقریباً ناممکن است. چراکه النصره به قدری از لحاظ تسلیحاتی و مالی روی سایر گروه‌های تروریستی اشراف دارد که حتی اگر جولانی دستور جداسازی این گروه‌ها را بدهد، آنها زیر بار این مسئله نخواهند رفت.

بعد از اعلام آتش‌بس ۷۲ ساعته در سوریه شاهد بودیم که گرو‌ه‌های مختلف از جمله تروریست‌های النصره و مشتقات آن رسماً اعلام کردند که این آتش‌بس را به رسمیت نمی‌شناسند که می‌توان به گروهک‌های تروریستی احرار‌الشام، فیلق‌الاسلام، جندالاسلام و حتی النصره اشاره کرد. از این جهت باید بگوییم که غربی‌ها از جبهه النصره به عنوان یک «مین در حال انفجار» در برابر مردم سوریه استفاده می‌کنند.

 

آنکارا و انفعال در روند مذاکرات آستانه

حسن هانی‌زاده (کارشناس مسائل بین‌الملل)

بحران اقلیم کردستان و راهبرد جریان صدر در بغداد/ از حلب تا موصل، همه‌چیز درباره سوریه و عراق/ اتحادیه عرب علیه خاورمیانه

بعد از آزادسازی حلب برخی از بازیگران میدانی سوریه اعم از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای ناچار شدند آتش‌بس پایدار را بپذیرند که تا حدودی می‌توان این پذیرش شکست را در سیاست‌ها و خطوط راهبردی عمل کننده‌های میدانی و همچنین معارضان مسلح سوری به چشم دید. چراکه به صورت سنتی در تحولات میدانی زمانی که یک عمل‌کننده میدانی بر دیگری فائق می‌آید و اصطلاحاً زمین را در دست می‌گیرد، معادلات در محور سیاسی به نفع آن جبهه‌ای رقم می‌خورد که توانسته معادلات میدانی را تغییر بدهد. حال ممکن است این تغییر توسط ارتش یک کشور صورت بگیرد یا توسط نیروهای میدانی مخالف دولت و ارتش.

بعد از برگزاری اولین دور از نشست آستانه شاهد بودیم کسانی مانند «محمد علوش» در گفت‌وگو با خبرنگاران اعلام کردند که معارضان مسلح سوری علیه تروریست‌ها اقدام خواهند کرد و خواهان برقراری صلح در سوریه هستند. البته عده‌ای معتقدند که این سخنان محمد علوش تنها برای آرام نگه داشتن اوضاع و اقدام‌های بعدی علیه بشار اسد مطرح شد اما واقعیت این است که به تدریج در نشست‌های بعدی که در سطوح کارشناسی و غیره برگزار شده بود، نوعی کارشکنی از سوی ترکیه و معارضان سوری نمایان شده بود. به گونه‌ای که آنها اعلام کرده بودند هیات معارضان به هیچ وجه به صورت مستقیم با هیات سیاسی دمشق دیدار نمی‌کند.

ترکیه  اعلام کرده بود اگر گروهک‌های تروریستی با دولت سوریه وارد مذاکرات شوند، بدون تردید مهر تایید بر فعالیت‌های آنها زده خواهد شد. از این منظر آنکارا درصدد است تا فضای مذاکرات را در یک حالت مبهم قرار داده تا از سوی دیگر بتواند رایزنی‌های خود را با معارضان سوری جهت کسب منافع ملی صورت دهد. از منظر دیگر باید بگوییم که ترکیه تا حدود زیادی درصدد است که بتواند وضعیت تحولات میدانی خود به خصوص در شهر الباب را به نقطه مشخص برساند و پس از آن اقدام به سهم‌خواهی در سایر سطوح مذاکرات آستانه کند.

گفت‌وگوهای اردوغان و پادشاه عربستان نشان از آن دارد که سقف مطالبات ترکیه افزایش پیدا کرده است اما در مقابل شاهد هستیم اختلاف‌نظر زیادی میان عربستان و معارضان سوری وجود دارد که ترکیه درصدد است تا مدیریت این وضعیت را به عهده بگیرد. لذا با توجه به وضعیت مبهم فعلی و نامعلوم بودن تحرکات و تحولات میدانی، نمی‌توان به صورت دقیق اعلام کرد چه اتفاقی در آینده رخ خواهد داد.

گزارش و گفت‌وگو: فرشاد گلزاری

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز