القدس العربی گزارش داد:
سناریوهای محتمل برای بحران یمن
یک استاد علوم سیاسی عراق در تحلیلی جامع به بحث بحران یمن و سناریوهای محتملی که امکان وقوع و عملیاتی شدن آن در این کشور بحران زده وجود دارد پرداخته است.
به گزارش ایلنا به نقل از القدس العربی، در دومین سالگرد تجاوز نظامی عربستان سعودی ب یمن به بهانه حمایت از دولت پیشین این کشور و «عبد ربه منصور هادی» رئیسجمهوری مستعفی و فراری یمن که در آن هزاران نفر کشته، دهها هزار نفر مجروح و در کنار تخریب بیش از ۸۰ درصد از زیرساختهای یمن اغلب مردم این کشور با بحران شدید انسانی دست و پنجه نرم میکنند، «فراس محمد» از اساتید علوم سیاسی عراق و از تحلیلگران امور سیاسی در خاورمیانه در مقالهای که در القدس العربی به چاپ رسیده است به بررسی این تجاوز نظامی، اهداف و سناریوهای محتمل در دومین سالگرد آغاز جنگ یمن پرداخته است.
در آغاز باید تاکید کرد که حمله نظامی عربستان به یمن به دلیل حمایت از دولت به زعم عربستان مشروع یمن یعنی دولت عبدربه منصور هادی و بازگرداندن وی به قدرت بوده است. حضور منصور هادی در راس قدرت در یمن برای عربستان خالی از منفعت نیست که یکی از مهمترین منافع حضور وی در راس هرم قدرت در یمن حفاظت از تنگه دریایی استراتژیک باب المندب و عبور و مرور شناورهای تجاری بین آسیا و اروپا و همچنین آمریکا است.
نکتهای که برای خاندان آل سعود از این نکته نیز اهمیت بیشتری دارد، حفظ وضعیت ساختار قدرت در کشورهای خاورمیانه و حضور متحدان ریاض در راس امور کشورهای این منطقه است که به نوعی مفهوم امنیت منطقهای از آن برای عربستان سعودی انتزاع میشود.
آنچه در یمن در مرحله انتقال قدرت از منصور هادی به کمیته انقلابی این کشور و سپس دولت اتحاد ملی روی داد به شکل قابل ملاحظهای امنیت و ساختار از پیش طراحی شده و موجود در منطقه را برای عربستان سعودی به مخاطره کشاند و به نوعی این امر را به سران سعودی القا کرد که از این پس باید در خاورمیانه قدرت را با رقیب سنتی خود یعنی ایران به اشتراک بگذارد.
در ابعاد بین المللی نیز تغییر حکومت یمن با توجه به رویکرد انصارالله و طرفداران «علی عبدالله صالح» و در مجموع رویکرد دولت ائتلافی این دو جریان برای آمریکا و قدرتهای غربی نیز خالی از ضرر نیست. چرا که با روی کار آمدن این دولت، غرب باید تسلط دولتی با رویکردی نسبتا غربستیزانه را بر مناطق استراتژیک دریایی که منافع آنها در خلیج فارس و همچنین تنگه باب المندب را به چالش میکشاند، نظارهگر باشند.
از طرفی برخی کشورهای عربی منطقه نیز که تحت ائتلاف عربستان وارد جنگ با یمن شدهاند، علاوه بر سعی در جلب رضایت ریاض از خود خواهان حفظ نظام سیاسی سابق در یمن برای تثبیت نظام های موجود سیاسی در کشورهای خود نیز هستند.
به رغم حملات گسترده عربستان سعودی به یمن- که تاکنون منجر به شهادت و زخمی شدن دهها هزار نفر شده است – جهت وادارسازی دولت ائتلافی یمن به عق نشینی بی قید و شرط از تمامی نقاط تحت کنترل و سپس آغاز مذاکرات سیاسی برای بازگرداندن عبدربه منصور هادی به قدرت، تاکنون تمامی گزینههای نظامی ریاض علیه یمن با ناکامی مواجه شده است.
اکنون با بی نتیجه ماندن تمامی این تلاش ها چند سناریو برای آینده این وضعیت یمن مورد پیش بینی است.
نخست مداخله نظامی و ورود گسترده نظامیان ائتلاف عربستان و حتی در صورت نیاز نیروهای غربی به بهانه مبارزه با تروریسم به خاک یمن برای سرکوب حوثیها و کنار گذاشتن دولت ائتلاف ملی یمن است.
جنگ داخلی و آتشافروزی در این خصوص جهت تقسیم کشور یمن به یمن شمالی و جنوبی و ادامه تنش بین دو طرف شمالی و جنوبی گزینه محتمل دیگر در بحران یمن به نظر میرسد.
سناریوی سوم جنگ نیابتی است که تمامی ویژگیهای این امر در یمن به صورت بالقوه موجود است. نیروهای وفادار به عبدربه منصور هادی که از حمایت ائتلاف عربستان نیز برخوردار هستند به مبارزه علیه حوثیها و ارتش یمن برخاستهاند و احتمال این که با این درگیری آتش این نوع جنگ توسط مخالفان دولت ائتلاف ملی یمن افروختهتر شود نیز کاملا وجود دارد.
سناریوی دیگری نیز که در این میان وجود دارد، حل معضل یمن از طریق گفتوگو و ابتکارات سیاسی است که در این زمینه حضور قدرتهایی همچون روسیه برای پایان دادن به جنگ علیه یمن و آغاز مذاکرات و همچنین از سرگیری ارسال کمکهای بشردوستانه سازمان ملل متحد به مردم یمن بسیار اساسی است. در این سناریو دو طرف نیز باید جدیت خود برای پایبندی به مذاکرات و تمایل به پایان دادن بحران یمن از طریق گفتوگو را نشان دهند.
با وجود تمامی گفته های فوق باید به این نکته نیز توجه داشت که معضل یمن ناشی از یک قطب بندی مساله قدرت در منطقه خاورمیانه است که نظیر آن پیش تر دیده نشده است.