به حاشیه راندن چین آرزوی دست نیافتنی ترامپ/ همگرایی عمیق پکن و مسکو در عرصه سایبری علیه واشنگتن
رویکرد رئیسجمهوری منتخب آمریکا در قبال چین کاملاً بر خلاف پروژه میل به شرق است که در سند امنیت ملی سال ۲۰۱۵ آمریکا مطرح شده بود و بر اساس دادههای اقتصادی و سیاسی موجود بینالمللی به حاشیه راندن چین توسط وی میسر نخواهد بود.
«سیدعلی خرم» سفیر اسبق ایران در چین در تشریح نگاه دونالد ترامپ به روابط آمریکا و چین در گفتوگو با خبرنگار ایلنا بیان کرد: سخنان دونالد ترامپ در مورد برخورد با تمامی کشورها و ملیتها در دوران رقابتهای انتخاباتی و در حالت فعلی، عموماً خارج از قاعده روابط بینالملل و حقوق بینالملل و حتی منافع ملی ایالات متحده قلمداد میشود. تا جایی که علاوه بر کارشناسان و صاحبنظران کشورهای دیگر، تحلیلگران آمریکا هم به ضد و نقیض بودن اظهارات و مواضع وی اشاره کردهاند. چراکه دامنه اظهارنظرهای ترامپ نه تنها در داخل خاک ایالات متحده بلکه به سایر کشورها و خصوصاً شرق آسیا سرایت کرده است. به گونهای که شاهد بودیم در روزهای گذشته مواضع و اظهارنظرهای تندی از سوی ترامپ علیه چین اتخاذ شد که سرمنشاء آن را باید گفتوگوی تلفنی وی با «اینگ وان» رئیسجمهوری تایوان دانست.
وی ادامه داد: باید توجه داشته باشیم که وضعیت ایالات متحده در حالت فعلی همانند قرن هجدهم، نوزدهم و حتی بیستم میلادی نیست. چراکه در قرن بیستویکم آمریکا همانند گذشته قدرت بلامنازعه جهان به حساب نمیآید. در مقابل چین هم مانند گذشته نیست. به گونهای که رقمی در حدود ۱.۸ تریلیون دلار توسط پکن در بازارهای آمریکا سرمایهگذاری شده است و به نوعی میتوان گفت بورس ایالات متحده با سرمایهگذاری چینیها در آمیخته شده است. از این منظر اظهارات ترامپ در مورد چین و عملکرد اقتصادی و سیاسی مقامهای آمریکا خصوصاً در مورد قضیه «چین واحد» نمیتواند از میزان نفوذ پکن در آمریکا بکاهد. تا جایی که براساس دادههای اقتصادی برخی از کارخانههای آمریکا در خاک این کشور تعطیل شده و به چین منتقل شده است. چرا که هزینه جاری این کارخانهها در چین کمتر برآورد و ارزیابی شده است.
چین در فعالیتهای نظامی و فضایی همچنان در حال نزدیک شدن به آمریکا است و برآورد بر این است که این کشور تا سال ۲۰۳۵ میلادی به عنوان ابرقدرت جهان معرفی خواهد شد. حتی تولید ناخالص چین و آمریکا در حال نزدیک شدن به یکدیگر است که غربیها از این موضوع به شدت هراس دارند و آن را تهدید جدی برای خود میدانند. لذا باید بگوییم که رویکرد ترامپ در مورد پکن نمیتواند نفیکننده جایگاه چین در عرصه اقتصادی و سیاسی باشد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در پاسخ به اینکه آیا نزدیک شدن احتمالی آمریکا به روسیه را میتوان در جهت ضربه زدن به چین تلقی کرد، گفت: چینیها و روسها از نظر ایدئولوژی به یکدیگر نزدیک هستند. درست است که در دهه ۷۰ تا ۹۰ میلادی چین و روسیه اختلاف ایدئولوژیک زیادی با یکدیگر داشتند اما در حالت فعلی هیچ گونه تضاد ایدئولوژیک میان پکن و مسکو دید نمیشود و تنها بر اساس تقسیم منافع با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم. از این جهت به نظر نمیرسد که خروجی نزدیک شدن ترامپ به پوتین بر این اساس باشد که چین در حاشیه قرار بگیرد. اینکه ترامپ در این فکر است که میتواند با نزدیک شدن به روسیه، فیلیپین و حتی تایوان؛ نقش چین را در آسیای شرقی و به طور کلی نظام بینالملل کمرنگ کند برآورد کاملاً نادرستی به حساب میآید. چراکه پیوندهای عمیقی میان چین و روسیه در تمامی عرصهها اعم از سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی وجود دارد.
وی افزود: اظهارنظرهایی از سوی ترامپ مبنی بر به هم زدن قراردادهای بینالمللی میان آمریکا و چین صورت گرفته بود که باید دانست بر اساس مبانی حقوق بینالملل نمیتوان تمامی این قراردادها را فاقد اعتبار اعلام کرد. تا جایی که در خصوص قراردادهای آمریکا با کانادا هم چنین نظراتی از سوی وی مطرح شده بود اما باید دانست که تمامی معاهدههای بینالمللی وجهه جهانی دارد و نمیتوان آنها را در یک بازه زمانی کوتاه فاقد اعتبار اعلام کرد. اصولاً قراردادهای بینالمللی جزء «پیماننامههای ایستا» به حساب میآیند اما ترامپ آنها را قراردادهای مقطعی میپندارد که دقیقاً برخلاف حقوق بینالملل ارزیابی میشود.
با نگاهی به گزینههای ترامپ برای کابینه خود به خصوص وزیر خارجه ایالات متحده، باید بگوییم که ترامپ از یک ثبات و منطق سیاسی مشخص برخوردار نیست. به صورتی که آخرین گزینه مطرح شده از سوی وی برای تصدی وزارت خارجه شخصی است که در گذشته رئیس یکی از شرکتهای نفتی بوده و سابقه چندانی در امر سیاست و امنیت ندارد و این میتواند کابینه ترامپ را ضربهپذیر کند. از این منظر ترامپ در این خیال است که میتواند با نزدیک شدن به پوتین خیلی از مسائل خود در منطقه و حتی شرق آسیا را که براساس سند امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۵ یکی از پروژههای کلان ایالات متحده با عنوان«"میل به شرق» به حساب میآید را بازتعریف کند. اما باید بگوییم که ارتباط وی با رئیس جمهور روسیه به نظر کوتاهمدت خواهد بود.
خرم با بیان اینکه منافع جمهوریخواهان خلاف نظر ترامپ در تعارض با روسیه قرار دارد، عنوان کرد: جمهوریخواهان و به خصوص نئوکانهای حاضر در اردوگاه محافظهکاران نزدیک شدن رئیسجمهور منتخب آمریکا به روسیه را برای ساختار سیاسی و امنیتی آمریکا خطرناک ارزیابی میکنند. تا جایی که «میت رامنی» نسبت به این موضوع واکنش نشان داده است. حتی «جان مککین» دیدگاههای ترامپ را فاجعهبار میداند. چراکه منافع جمهوریخواهان سنتی با روسیه و پس از آن با چین همخوانی ندارد اما به صورت مستقیم در صدد از میان برداشتن موانع آنها یعنی دو کشور مذکور نیستند. در مقابل، پس از اظهار نظر ترامپ در مورد ایجاد رابطه با روسیه، سرگئی لاوروف اعلام کرد که میبایست ترامپ وارد کاخ سفید شود تا بدانیم چگونه میخواهد با مسکو مناسبات برقرار کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: تقابل مستقیم آمریکا با چین به آن روشی که ترامپ مدنظر دارد، صورت نخواهد گرفت. چراکه اگر به عملکرد چین و روسیه علیه آمریکا در عرصه سایبری نگاهی گذرا بیندازیم، میبینیم که حدود حداقل پنج دهه است که «مسکو و پکن» اتحاد منسجمی علیه واشنگتن اتخاذ کردهاند که این گویای ارتباط دو کشور با یکدیگر است. از سوی دیگر ترامپ به صورت صریح نمیتواند چین را از فهرست مناسبات سیاسی و اقتصادی خود حذف کند. ممکن است عدهای بر این باور باشند که ترامپ به کشورهایی مانند هند نزدیک خواهد شد اما باید بگوییم که دهلینو حداقل تا چند ماه پس از ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ به ارزیابی رفتار رئیس جمهور آمریکا میپردازد. البته کشورهایی مانند هند، ژاپن و کرهجنوبی نظارهگر سخنان رئیس جمهور منتخب آمریکا در مورد چین و تایوان هستند و از این منظر یک دوگانگی برای آنها نمایان میشود. علاوه بر آن باید دانست ژاپن در بحث منافع و تجارت آزاد اختلافهایی با آمریکا دارد و از سوی دیگر متغیری به نام کره شمالی به عنوان اهرم فشار از سمت چین علیه منافع آمریکا در شرق آسیا همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد.