تحرکات مسکو در بالتیک جنبه نمایش قدرت در برابر ناتو دارد / نزدیکان ترامپ روسیه را تهدید خواهند کرد
روسیه به خوبی میداند که ساختار سیاسی و امنیتی بالتیک همانند سوریه نیست و این موضوع میتواند به ضرر مسکو تمام شود؛ هرچند که کرملین در حالت فعلی ظرفیت کافی برای به راه انداختن مناقشهای جدید ندارد.
«افشار سلیمانی» تحلیلگر مسائل اوراسیا در تشریح دلایل استقرار موشکهای اسکندر روسیه در کالینگراد در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: بعد از فروپاشی شوروی و انحلال نظام دوقطبی، یکی از چالشهای روسیه نزدیک شدن ناتو به مرزهای این کشور بود. چراکه آنها نگران بودند کشورهای مشترک المنافعی که به عنوان جمهوریهای جدا شده از شوروی مطرح هستند، به سمت اتحادیه اروپا تمایل پیدا کنند و از این نظر همیشه نزدیک بودن ناتو و غرب به مرزهای خود را نوعی تهدید برای امنیت ملی خود قلمداد میکردند. در دو دهه گذشته این وضعیت باعث شد تا گفتوگوهایی میان روسیه و ناتو و حتی غربیها صورت بگیرد که در برههای باعث نزدیکی مسکو به پیمان آتلانتیک شمالی شد اما تاثیر زیادی بر نگرش روسیه در خصوص این سازمان نداشت. عمده این گفتوگوها و نزدیک شدن به یکدیگر پس از حوادث ۱۱ سپتامبر اتفاق افتاد اما بعد از نمایان شدن پرونده اوکراین مجدداً تنشهایی میان روسیه و ناتو و در امتداد آن غربیها و اروپاییها ظاهر شد.
وی ادامه داد: میزان این تنشها به حدی رسید که اخراج روسیه از گروه جی ۸ در دستور کار قرار گرفت و حتی به حاشیه راندن مسکو در نشست گروه ۲۰ محتمل ارزیابی شد. از این منظر باید بگوییم که مدلی از ایجاد تنشها در مورد ورود روسها به گرجستان و قدرتنمایی آنها در آبخازیا و اوستیا در خصوص اوکراین و جزیره کریمه نمایان شد. در آنجا بود که ناتو به این نتیجه رسید که باید روسیه را تحت فشار قرار دهد و نهایتاً در اجلاس اخیر ورشو شاهد بودیم که کشورهای شرکت کننده خواستار کنترل تحرکات روسیه در شرق اروپا و منطقه بالتیک شدند و حتی اختیاراتی در این خصوص به لهستان ارائه کردند.
روسها برای مهار پرونده اوکراین و جلوگیری از متمایل شدن این کشور به سمت اروپا و حتی غربیها اقدام به نشان دادن واکنش کرده که حتی شاهد بودیم در مورد بلاروس سناریوهایی از سوی کرملین مطرح بود که این یک ترس آشکار از نفوذ غربیها و نوعی تقابل برای جلوگیری از کشش اوکراین و بلاروس به سمت اروپاییها را مشهود کرد. چراکه روسها ، اوکراین و بلاروس را خط حائل مرزی خود میدانند و اگر ناتو در آن منطقه اقدام به پیشروی کند، بدون شک نزدیک شدن آنها و غربیها به دیوارههای مسکو نمایان میشود که تمامی این روند مورد تایید و جزئی از نظریه تقابلی روسیه با ناتو خواهد بود. از این رو حدود چهار هزار نیرو مرکب از ناتو و سایر کشورهای اروپایی و غربی قرار است در مناطق لتونی، استونی و به طور کلی جغرافیای بالتیک"مستقر شوند تا بتوانند روسیه را تا حدودی کنترل کرده و جهتدهی کنند که در راستای آن شاهد استقرار موشکهای اسکندر روسها در کالینگراد بودهایم و به نوعی مسکو در صدد کنترل ناتو برآمده است.
سفیر سابق کشورمان در آذربایجان با بیان این موضوع که ساختار مناطق بالتیک با سوریه کاملاً متفاوت است گفت: باید توجه داشت که بالتیک و کلاً ساختار سیاسی و امنیتی آن ناحیه همانند سوریه نیست. چراکه مدل تقابلهای نظامی در آنجا با سرزمین شام و غرب آسیا متفاوت است و در آنجا مدلی به عنوان جنگ نیابتی وجود ندارد. از این منظر باید بگوییم با توجه به مشکلاتی که در آن منطقه وجود دارد و با عنایت به تحرکات نظامی و تسلیحاتی کرملین در کالنینگراد و حوزه بالتیک، به نظر میرسد مسکو در حال نمایان کردن قدرت نظامی و نمایش قدرت در آن ناحیه است. لذا میتوان گفت که نوعی همزیستی مسالمتآمیز میان روسیه و ناتو در حال اتفاق افتادن است. با این فرض باید بگوییم وضعیت و ظرفیت روسیه و مناطق مورد هدف آن نمایان کننده جنگ سرد است و به نظر میرسد که درگیری نظامی در این بین رخ ندهد و تنها تهدید طرفین از سوی یکدیگر در اینجا مطرح خواهد بود. اگر روسها به ناتو حمله کنند، بدون شک بر اساس اساسنامه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی حمله به یک عضو تجاوز به تمامی اعضای ناتو تلقی میشود و در آنجاست که معادله تغییر خواهد کرد.
وی افزود: ممکن است برخی به روی کار آمدن ترامپ در آمریکا را تضعیف ناتو قلمداد کنند اما باید بگوییم که چنین حالتی رخ نخواهد داد یا حداقل در سالهای اولیه ریاستجمهوری وی، چنین حالتی نمایان نخواهد شد. چراکه اگر به اظهارات ترامپ در خصوص ناتو نگاهی گذرا بیاندازیم، میبینیم که وی یک نگاه اقتصادی و تجاری نسبت به ناتو و حتی ایران ، چین و کره شمالی دارد. از سوی دیگر تنشهای میان روسیه و اروپا در خصوص ناتو باعث عملیاتی شدن تنشها میان آنها نخواهد شد و تنها در بحث منازعات سیاسی و دیپلماتیک قرار خواهند گرفت. به طوری که اروپاییها همچنان روی اوکراین نظر دارند و به نوعی دخالت روسیه در کییف را تهدیدی برای امنیت قاره سبز قلمداد میکنند و عمده این مسائل به جهت حضور شش میلیون شهروند روستبار در شرق اوکراین به وجود آمده است.
در خصوص پرونده اوکراین باید بگوییم که یک حالت سکوت دیپلماتیک میان اروپا و روسیه صورت خواهد گرفت و این روند ادامه خواهد داشت. اما به هر دلیل نمیتوانیم شروع کننده منازعه نظامی را روسیه بدانیم و در فضای کلیتر نمیتوان مناقشه نظامی میان مسکو و ناتو را قابل اجرا ارزیابی کرد اما تنشهای لفظی کم و بیش ادامه خواهد داشت و اروپا هم تا جایی منتظر معرفی کابینه ترامپ و عملی شدن سیاستهای وی خواهد ماند.
سلیمانی در پایان خاطرنشان کرد: باید دانست که نگاه ترامپ به سیاست خارجی بیش از آنچه جنبه استراتژیک و سیاسی داشته باشد، جنبه اقتصادی و تجاری دارد. از این منظر با توجه به اشخاصی که تاکنون برای تشکیل کابینه وی معرفی شدهاند، باید بگوییم تمامی آنها رویکرد تند و نئوکانی دارند. از این جهت ترامپ مجبور خواهد شد تا با جمهوری خواهان کنار بیاید و شنونده نظریات آنها باشد. در مقابل، شاهد بودیم که دموکراتها از سیاست صبر و قاطعیت در مقابل روسیه استفاده میکردند که میتوان به کلینتون در این راستا اشاره کرد. ولی باید دانست آمریکا دارای ساختار مدون و عمیق سیاسی است و در پس آن لایههای پنهانی وجود دارد که توسط مهرههای ناشناس خطدهی میشود و از این نظر نمیتوانیم در مورد پرونده ناتو، روسیه و تمامی موضوعات دیگر ترامپ را به تنهایی کنشگر اصلی ارزیابی کنیم. چراکه قوای مقننه ایالات متحده به علاوه کابینه و دولت این کشور همگی جمهوریخواه هستند که البته نگرش آنها دقیقاً بر خلاف دموکراتها خواهد بود. بنابراین باید بگوییم احتمال دارد بسیاری از سخنان و اظهارنظرهای ترامپ در مورد سیاست خارجی، روسیه و ناتو عملی نشود و حتی شاهد حضور واشنگتن در کنار ناتو برای تقابل با روسیه باشیم.