ترامپ به دنبال اشخاصی مانند کیسینجر برای کابینه خود است/ وزارت خارجه در اولویتهای سوم و چهارم رئیسجمهوری جدید
رئیسجمهوری منتخب آمریکا خود را مدیون اردوگاه جمهوریخواهان نمیداند و حتی از برخی همحزبیهای خود به جهت انتقاد شدید از وی، عصبی و ناراحت است که این وضعیت میتواند تا حدودی به دوگانگی بین این طیف منجر شود و حتی امکان به وجود آمدن «کابینه سایه» به صورت پنهان محتمل خواهد بود.
«مهدی مطهرنیا» تحلیلگر مسائل آمریکا در تشریح گزینههای مطرح شده از سوی دونالد ترامپ برای تصدی پستهای کلیدی کابینه وی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: در ساختار سیاسی ایالات متحده دو مولفه «ساختار» و «کنشگر» از اهمیت جدی برخوردار است. در هیات دولت اجزایی مانند وزارت امور خارجه، وزارت دفاع، آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) و مشاور امنیت ملی رئیس جمهور از پستهای کلیدی محسوب میشوند و بر اساس اینکه چه شخصی برای استقرار در آن جایگاه انتخاب میشود و تا چه میزان به رئیسجمهور نزدیک خواهد بود، اهمیت آن جایگاه و میزان نفوذ آن در شاکله سیاست ایالات متحده متفاوت است. به عنوان مثال زمانی که هنری کیسینجر در وزارت خارجه حضور داشت به عنوان مهرهای موثر بر سیاستهای نیکسون قلمداد میشد و زمانی که وی در مقام مشاور امنیت ملی قرار گرفت به دلیل کارنامه فعالیتها و نفوذ تصمیمات وی، جایگاه مشاور امنیت ملی اهمیت ویژهای پیدا کرد. از این نظر باید بگوییم که مهرههای مستقر در پستها و جایگاههای مختلف میتواند آن موقعیت را برجسته یا کماهمیت جلوه دهد.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه کنشگر مورد نظر در چه پست کلیدی میتواند تاثیر زیادی روی رئیس جمهور بگذارد باید بگوییم که ترامپ به دنبال جستوجو برای پیدا کردن بازیگرانی است که نزدیک به سیاستهای وی هستند. آنچه که در این بین باید دانست این خواهد بود که سه شعبه در اردوگاه دموکراتها و حزب مذکور حضور دارد. نخست «جمهوری خواهان کلاسیک» و در درجه دوم «نئوکانها» و در سطح سوم «شونیسمها» قرار دارند. سطح سوم را میبایست مکتب ناسیونالیسم افراطی در آمریکا دانست که در جناح جمهوریخواهان حضور دارند و ترامپ به نمایندگی از این شاخه توانست به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهوری ایالات متحده قدرت را در دست بگیرد. تا جایی که این جناح را باید کمی آن طرفتر از نومحافظهکاران دانست. حتی «جنبش تیپارتی» تحت تاثیر این طیف از محافظهکاران قرار دارد.
موضوع دیگری که در انتخاب گزینههای ترامپ برای وزارت خارجه، وزارت دفاع، آژانس اطلاعات مرکزی(سیا)، مشاور امنیت ملی و دادستان کل ایالات متحده مدنظر قرار میگیرد این است که وی در چینش کابینه، مهرههای خود را یک به یک ارزیابی میکند تا بتواند از بین آنها اشخاصی که مخرج مشترکشان سیاستهای ترامپ است و روحیههای شونیسمی دارند را روی کار بیاورد که بدون شک تا حدودی جهتگیری آنها ضد ایران خواهد بود. همانطور که در دهه۸۰ رونالد ریگان روی کار آمد، در حالت فعلی دونالد ترامپ فاتح انتخابات ۲۰۱۶ شده است. از این جهت ریگان سیاست ضد روسیه را پیش گرفت اما ترامپ در مورد برجام، روسیه، داعش و حتی ایران به گونهای عمل کرده است که گویا در حال بررسی تکههایی از پازل است تا نهایتاً از آن رونمایی کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به لزوم تایید گزینههای معرفی شده از سوی ترامپ توسط مجالس قانونگذاری ایالات متحده گفت: تمامی مهرههایی که ترامپ معرفی میکند، میبایست به تایید مجلس نمایندگان و سنای آمریکا برسد و در این زمینه وی نیازمند همکاری قوای مقننه آمریکا است. از این جهت احتمال دارد که تا دو سال نخست حضور ترامپ در راس ساختار سیاسی آمریکا، وی چالش جدی با کنگره و سنا نداشته باشد اما نئودموکراتها تلاش دارند تا بتوانند معادله قدرت را به گونهای تغییر دهند و فشارهای زیادی علیه وی اعمال کنند. اما دموکراتها به خوبی میدانند که با کنگرهای روبهرو هستند که اکثریت به سمت جمهوریخواهان متمایل است. از سوی دیگر ترامپ خود را مدیون اردوگاه جمهوریخواهان نمیداند و حتی از برخی همحزبیهای خود به جهت انتقاد شدید از وی، عصبی و ناراحت است که این وضعیت میتواند تا حدودی به دوگانگی بین این طیف منجر شود و حتی امکان به وجود آمدن «کابینه سایه» به صورت پنهان محتمل خواهد بود.
وی در پایان در مورد گزینههای مطرح برای تصدی پست وزیر خارجه خاطرنشان کرد: با توجه به سیاستها و خط مشیهای ترامپ به نظر میرسد وزارت خارجه وی بر خلاف اوباما به عنوان استخوانبندی اصلی نظام سیاسی ایالات متحده مطرح نباشد. به صورتی که از رفتار وی این سیگنال مخابره میشود که در سطوح نخست، سازمان اطلاعات مرکزی و مشاور امنیت ملی وی حائز اهمیت است و در سطح بعد وزارت دفاع و نهایتاً وزارت خارجه دارای اهمیت است که به نوعی یک میانهروی در محور سیاست خارجی به چشم میخورد. اگرچه ترامپ تلاش دارد تا فردی نزدیک به مواضع خود را در چهار پست کلیدی مذکور منصوب کند ولی به نظر میرسد افکار عمومی و چالشهای پیشرو، وی را به این سمت هدایت کرده که به مذاکره با اشخاصی مانند میت رامنی بپردازد. در صورتی که رامنی در انتخابات سال ۲۰۱۲ خود را تا حدودی میانهرو نشان داد که همین موضوع موجب شد تا آرای جمهوری خواهان کلاسیک به نفع شخص دیگری به صندوق ریخته شود و از این نظر اگر وی به عنوان وزیر خارجه آمریکا انتخاب نشود، احتمال مطرح شدن جان بولتون وجود دارد که این موضوع به دلیل گرایش و تفکرات وی در چارچوب دیگری قابلیت بحث و بررسی دارد.