حمله به قندوز، اخطار طالبها به حکمتیار بود/ شبکه حقانی و طالبان در فهرست مذاکرات کابل
حمله طالبان به قندوز و سپس به هلمند این پیام را مخابره میکند که آنها همچنان در ساختار سیاسی و امنیتی افغانستان نفوذ دارند.
«محمدرضا فرقانی» تحلیلگر مسائل شبهقاره در تشریح دلایل حمله طالبان به شهر قندوز در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: حمله طالبان به شهر قندوز و تصرف این شهر به عنوان مرکز ولایت کندوز طی روزهای اخیر، از چند منظر قابل بررسی است. نخست اینکه قندوز از سالیان گذشته محل تجمع طالبان بوده و این شهر بارها میان طالبها و نیروهای دولتی دست به دست شده است. لذا تا حدودی میتوانیم بگوییم که اشغال این شهر در رزوهای گذشته توسط طالبان در راستای روند نظامی گذشته محسوب میشود. بخشی از این قضیه مربوط به تحولات داخلی و بینالمللی افغانستان طی هفتههای اخیر است. به گونهای که پس از توافق میان دولت وحدت ملی و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار شاهد بودیم که مانور نظامی طالبان به یکباره نمایان شد و نهایتاً شهر قندوز به تصرف عناصر این گروه درآمد.
وی ادامه داد: باید به این نکته توجه شود که قندوز زادگاه گلبدین حکمتیار است و او نفوذ زیادی در حوزههای امنیتی و سیاسی این ولایت دارد. از این جهت طالبان قصد دارد تا این پیام را به شخص حکمتیار مخابره کند که زادگاهش در تصرف این گروه قرار گرفته است. بحث دیگری که میتوان برای هجوم یکباره طالبان به قندوز متصور بود، ایجاد اخلال در وجهه «نشست بروکسل» است. طالبان با این اقدام میخواست نشان بدهد که همچنان در صحنه سیاسی، نظامی و امنیتی افغانستان حضور دارد. به گونهای که در امتداد حمله به قندوز که در شمال افغانستان واقع است؛ شاهد هستیم که شهر «هلمند» در جنوب این کشور مورد حمله آنها قرار گرفت و از این جهت طالبان میخواهد توان نظامی خود در جنوب و شمال افغانستان را در یک بازه زمانی مشترک به رخ حکمتیار و دولت افغانستان بکشد.
اوضاع داخلی افغانستان میتواند عاملی برای ایجاد چنین عملیاتهایی باشد. چراکه به صورت بومی و با شروع شدن فصل سرما، عملیاتهای نظامی در افغانستان کاهش پیدا میکند و از این جهت طالبان نشان داده است که میتواند در شرایط جوی نامناسب، هرگونه عملیات با استعداد جابهجایی بالای نیرو را کلید بزند. اما باید بدانیم که در افغانستان تحولات سیاسی موجب ایجاد تحولات نظامی و امنیتی میشود. به صورتی که پس از امضای توافقنامه صلح میان دولت حاکم بر کابل و حزب اسلامی حکمتیار شاهد بودیم که انتقادهای زیادی از سمت وی به مقامهای پاکستان وارد شد. البته ناگفته نماند که حکمتیار ارتباط تنگاتنگی با اسلام آباد دارد و توان نظامی این حزب نسبت به گذشته بسیار کاهش پیدا کرده است. به این جهت بیشترین تحرک حکمتیار در حوزه سیاسی بوده و حتی دفتر سیاسی آنها در کابل همچنان فعال است.
این کارشناس مسائل آسیای مرکزی با اشاره به گروههای مخالف دولت وحدت ملی افغانستان و احتمال سازش دولت با آنها بیان کرد: در بررسی جناحهای مخالف دولت وحدت ملی، چهار گروه را باید مدنظر داشت. نخست طالبان، دوم حکمتیار و در سطوح سوم و چهارم میبایست به شبکه تروریستی حقانی و گروهک تروریستی داعش اشاره کرد که دولت در صدد است تا با چانهزنی بتواند روند صلح با این چهار محور را صورت دهد. مضاف بر اینکه در قدم اول، صلح میان حکمتیار و دولت به عنوان یکی از چهار محور مخالف با دولت وحدت ملی صورت گرفته که سازمان ملل و بسیاری از متحدان خارجی کابل، از آن استقبال و حمایت کردهاند. اما باید توجه داشته باشیم که دولت افغانستان با گروهکی مانند داعش نمیتواند بر سر میز مذاکره بنشیند. چراکه داعش در افغانستان به عنوان یک گروه غیربومی شناخته میشود و بدنه بومی افغانستان به صورت ملموس معتقدند که ایدئولوژی داعش متعلق به خاک این کشور نیست و یک راهبرد وارداتی محسوب میشود. از این نظر مذاکرات با داعش صورت نخواهد گرفت.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در خصوص طالبان و شبکه حقانی باید بگوییم که آنها جناحهای مخالف بومی افغانستان و به طور کلی آسیای میانه محسوب میشوند. از این منظر دولت وحدت ملی افغانستان با حمایت متحدان خارجی خود در فاز دوم، گفتوگو با طالبان را مدنظر قرار خواهد داد و در فاز سوم با شبکه حقانی بر سر میز مذاکرات خواهد نشست. اما باید توجه داشت که در درون طالبان اختلافات داخلی زیادی پس از مرگ ملاعمر رخ داده که شاهد ایجاد انشعاب در این گروه به رهبری ملارسول هستیم. از این منظر احتمال دارد مذاکرات میان دولت افغانستان و طالبان به سختی پیش برود و حتی شکست این مذاکرات متصور است.