کشمکش برای استرداد گولن/ اردوغان و چالشی به نام ارتش/ مقابله با نورچیها از ترکیه تا ازبکستان
حزب عدالت و توسعه و شخص رئیسجمهوری ترکیه با تعطیلی کلاسهای آمادگی کنکور که همگی توسط جریان گولن هدایت میشد، آنها را از درآمد پنج میلیارد دلاری که حاصل برگزاری این کلاسها بود، محروم کرد و ضربه سنگینی به جنبش «خدمت» وارد آورد.
کودتای ۱۵ جولای ترکیه، یکی از رخدادهای سیاسی مهم جاری با پیچیدگیهای ریز و درشت محسوب میشود که با گذشت چندین هفته همچنان ابعاد خاکستری آن در هالهای از ابهام قرار دارد. شاید در سالیان گذشته کمتر کسی میدانست که فتحالله گولن و «جنبش خدمت» که متعلق به وی است، تا چه حدی در لایههای مختلف ترکیه ریشه دوانده است اما پس از کودتا نه تنها گستردگی ارتباطات وی در ترکیه مشخص شد، بلکه سرایت تفکر گولنیستها تا آسیای میانه عیان شد.
از طرفی دیگر، انگشت اتهام به سوی واشنگتن برای استرداد گولن به آنکارا، کنش و واکنشهایی را نه تنها در رسانهها و سطور مختلف اخبار بلکه در صحنه سیاسی و امنیتی ترکیه و آمریکا نمایان میکند که سیگنال عدم استرداد گولن را به آنکارا مخابره میکند. از این رو «صادق ملکی» کارشناس ارشد مسائل سیاسی در گفتوگو با ایلنا علاوه بر تشریح ابعاد مختلف این کودتا، امکانسنجی استرداد گولن به ترکیه را مورد واکاوی قرار داد که مشروح آن از نظر خواهد گذشت.
«پُتک آهنین» نافرجام ماند
از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۳ میلادی فتحالله گولن و رجب طیب اردوغان در صحنه سیاسی ترکیه به عنوان دو متحد عمل کرده و بسیاری از توسعههای سیاسی، اقتصادی و نظامی حاصل این همکاری دوجانبه بوده است. گفته میشود افشاء و لو رفتن کودتا تحت عنوان «پُتک آهنین» که قرار بود علیه دولت کارایی داشته باشد، حاصل اطلاعات عناصر نفوذی گولن در نهادهای نظامی و امنیتی ترکیه بوده که نهایتاً سبب شد طرحریزی اقدام به کودتا به سرانجام نرسد.
از سال ۲۰۱۳ به واسطه اختلافهایی که جرقه آن در زمان ماجرای اعزام کمکهای بشردوستانه در قالب کاروان کشتی مرمره به غزه زده شد، شاهد بودیم که اختلافها میان اردوغان و گولن شروع به شکلگیری کرده و نمایان شد. چراکه گولن در خصوص ارسال کمکهای بشر دوستانه و نحوه ارسال آن از اردوغان انتقاد کرد. از آن پس، حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان با تعطیلی کلاسهای آمادگی کنکور که همگی توسط جریان گولن هدایت میشد، آنها را از درآمد پنج میلیارد دلاری که حاصل برگزاری این کلاسها بود، محروم کرد.
در ادامه جریان گولن، با افشای پروندههای رشاء و ارتشاء وزرای دولت، ضربهای سخت به بدنه حزب «آکپارتی» و شخص اردوغان وارد کرد. حتی در برخی از این پروندهها سودهای کلان وزرای اردوغان که حاصل نوع مراودات آنها با ایران بود، مطرح شد. پس از آنکه اختلافهای گولن و اردوغان ادامه پیدا کرد، اردوغان با بستن شمشیر از رو به مواجهه با جریان گولن رفت و دادستان ترکیه بسیاری از قضات این کشور که در جریان افشای پروندههای سوءاستفاده مالی وزراء اردوغان دست داشتند را بازداشت کرد. از آن پس جریان گولن که به عنوان جریان خدمت در ترکیه از آن نام برده میشد، به جریان سقوط اردوغان مشهور شد.
نفوذ «نورچیها» از آنکارا تا قفقاز
باید توجه داشت که «جریان نورچیها» نهادی با سابقه طولانی در ترکیه محسوب میشود. این جریان اقدام به جذب نخبگان سیاسی، امنیتی و غیره کرده و آنها را در دانشگاه و مدارس تحت تعلیم قرار میدهند. این جریان علاوه بر ترکیه در ۱۵۰ کشور جهان مشابه چنین عملی انجام داده که با این عمل در صدد بوده تا نخبگان آموزش داده را در ساختار و بروکراسی کشورها به نفع خود وارد کند. ریشههای این جریان علاوه بر ترکیه در کشورهای آسیای میانه و قفقاز وجود دارد. برخی از کشورها مانند ازبکستان با دیدن چالش بین اردوغان و گولن به فعالیت نهادهای منتسب به جریان گولن مشکوک شدند و اقدام به بستن موسسات مذکور کردند.
گفته میشود جریان گولن پس از جنگ سرد با توجه به روابط با آمریکا تحت عنوان سرمایه بینالمللی در پوشش اسلام لیبرال سعی داشته است در حوزه نفوذ روسیه در راستای اهداف غرب اقدام به فضاسازی و سربازگیری کند. همچنین این جریان با اهداف انقلاب اسلامی ایران چالش بنیادی داشته و دارد. به صورتی که شخص گولن در گذشته رسماً اعلام کرده بود که اگر راه بهشت از ایران بگذرد، وی راه دیگری انتخاب خواهد کرد. چراکه علاوه بر نگاه منفی وی به ایران و شیعیان، جریان گولن چندین بار درخواست گشایش مدارس خود در ایران را داشت که عربستان و ایران تنها کشورهایی بودند که اجازه تاسیس موسسات مرتبط با این جریان را صادر نکردند.
در کودتای ۱۵ جولای، گولن مهمترین عامل کودتا از سوی دولت ترکیه و شخص اردوغان شناخته شده است. در پی این موضوع درخواست استرداد گولن از آمریکا به یک اختلاف نظر میان دولت آنکارا و واشنگتن تبدیل شده است. اگر این پیش فرض را بپذیریم که گولن مهمترین بازیگر صحنه خارجی ترکیه به حساب میآید، قبول این واقعیت که ایالات متحده با تمامی بازیگران صحنه ترکیه اعم از گولن، اردوغان، لائیکها، نظامیان و احزاب مخالف ارتباط چند وجهی داشته باشد، امر طبیعی به نظر میرسد. چراکه بخشی از چالش اردوغان و گولن حاصل بازی این دو نفر برای نزدیک شدن به آمریکا در عرصه سیاست داخلی ترکیه به حساب میآید.
کودتا و متهمان پیشرو
باید گفت که فتحالله گولن رهبر معنوی بخشی از عناصر شرکتکننده در کودتا به حساب میآید. اما اینکه کودتای ۱۵ جولای را تنها به گولن و جریان منتسب به وی منسوب کنیم، به نظر دور از واقعیت است. به نوعی که ظرفیت این جریان نمیتواند کودتایی با این جمعیت در ۱۵ جولای را مدیریت کند. این کودتا حاصل همکاری عناصر لائیک و نظامیان ناراضی و جریان گولن به علاوه چهرههای درون حزبی عدالت و توسعه تلقی میشود. این عناصر با مدنظر قرار دادن اختلافها موجود در صحنه سیاسی ترکیه، تسویه درون حزبی در آکپارتی، درگیری دولت و پ.ک.ک، سیاستهای نادرست در مورد سرنگونی اسد و همچنین اشتباه راهبردی در سقوط سوخوی روسی و عذرخواهی دولت ترکیه از روسیه، فرصت را برای خلق کودتا فراهم کرد.
از بُعد دیگر باید به این موضوع توجه داشت که ارتش ترکیه منسجم و یکپارچه نبوده و ظرفیت کودتا را نداشته است و به همین دلیل یکی از دلایل شکست کودتا این بحث بوده است. مهمترین فاکتور، حضور مردم در صحنه سیاسی بود که شامل احزاب مخالف و موافق دولت هم میشد که به نوعی بلوغ و توسعه سیاسی را به نمایش گذاشت. در کنار تمامی این موضوعها، اقدامهای مردم ترکیه در تبدیل دلارهای آمریکایی به لیر ترکیه به مبلغ ۱۰ میلیارد بود که درس بزرگی برای منطقه به حساب میآمد. از این رو پاداش اقدام مردم در بستر عام نباید تقویت اقتدارگرایی و فردگرایی باشد. چراکه اگر قرار است به مردم این کشور پاداش داده شود، این روند باید برای نهادینه کردن آشتی ملی در این کشور صورت پذیرد.
اردوغان و معادله اقتدارگرایی
بیم آن میرود که اردوغان به جای تکثرگرایی به سمت اقتدارگرایی سوق پیدا کند و در کنار مشکلات قومی و مذهبی ترکیه درگیر نوعی چالش خطرناک شود. معمولاً اختلاف سیاسی زمانی که رخ میدهد که سعی میشود تا از مستندات حقوقی برای اثبات آن استفاده شود. در حال حاضر، در خصوص اتهامهای مطرح شده این منازعات مستتر است. به طوری که اگر کودتا موفق میشد، امروز همین استنادات حقوقی را کودتاچیان و جریان گولن علیه اردوغان و کابینه وی استفاده میکردند و حزب عدالت و توسعه را با عنوان خیانت به کشور متهم میکردند.
لذا با توجه به وضعیت فعلی ترکیه و شکایت دولت این کشور از گولن و عزم اردوغان برای استرداد وی به کشورش باید متوجه باشیم که به دعاوی حقوقی در صحنه سیاسی که عنصر قدرت در آن وجود دارد همواره با شک و سوءظن نگاه میشود. همانگونه که تاریخ را فاتحان مینویسند دعاوی حقوقی این چنینی هم توسط فاتحان مکتوب و مرقوم خواهد شد. البته که این تحلیل به تبرئه گولن ارتباط ندارد. چراکه ما نباید با توجه به علایق، موضوعها را تحلیل و تفسیر کنیم. میتوانیم اردوغان را دوست داشته باشیم یا اینکه عکس این عمل را انجام دهیم و همچنین میتوان نگاه منفی به نظامیان داشت اما در هر حالت باید دانست که این عناصر، بازیگران اصلی ترکیه تلقی میشوند و نمیتوان آنها را از صحنه سیاسی این کشور جدا دانست.
رئیس جمهوری ترکیه با تمام اقدامهای مثبت و خطاهایش توانست از حمایت مردم برخوردار شود و نمره قبولی را دریافت کند. اگر به اوضاع و احوال پس از تشکیل دولت اردوغان نگاهی بیاندازیم، میبینیم که دولت اردوغان توانسته با افزایش درآمد سالانه رتبه اقتصادی ترکیه را ارتقاء دهد و نام این کشور را در جایگاه هفدهم جهان ثبت کند که این امر برای مردم ترکیه بسیار مهم بوده است. بنابراین آمریکا با درک این نکته در پرونده استرداد گولن به آنکارا، خواستار ارائه اسنادی است تا با استناد به آن بتواند زمینههای استرداد وی را فراهم کند. اما به نظر میرسد که با توجه به پیچیدگی پرونده مذکور، آمریکا اسناد فوق را تایید نکرده و از استرداد گولن خودداری میکند.
بخش مهمی از دعوای اردوغان بازی نمایشی است که عناصر داخلی ترکیه و آمریکا در آن نقش دارند تا بتوانند امتیازگیری خاص خود را صورت دهند. در واقع با طرح استرداد گولن، اردوغان در نظر دارد تا مخاطب اصلی آمریکاییها در داخل ترکیه محسوب شود. به هر حال کودتای مذکور پیچیدگی زیادی دارد اما نکتهای که باید مد نظر قرار گیرد، این است که انحلال ارتش بعث عراق و عدم نظارت پس از آن موجب پدید آمدن داعش در این کشور شد. به این دلیل است که میگوییم با توجه به مواضع پ.ک.ک و کردها در شمال سوریه و چالشهای امنیتی ترکیه ارتش انگیزهای برای دفاع از کشور را نخواهد داشت. چراکه این ارتش توان خود را از دست داده اما بازسازی آن میتواند راهی برای برخاستن ترکیه از کودتا و رسیدن به یک وحدت حداکثری باشد.
گفتوگو: فرشاد گلزاری