رایزنی آمریکا با روسیه به نفع جبههالنصره صورت گرفت
تروریستها برای تجدیدقوای خود به عربستان و کشورهای منطقه متوسل شدهاند و در امتداد آن سعودیها این درخواست را به آمریکا مخابره کردند تا در نهایت مقامهای واشنگتن بتوانند روسها را از انجام عملیات هوایی در حلب منصرف کنند.
«احمد بخشایشیاردستانی» کارشناس مسائل بینالملل در تشریح نقش آمریکا و روسیه در پرونده سوریه که از هفتههای گذشته پررنگتر شده است در گفتوگو با خبرنگار ایلنا تصریح کرد: ممکن است در بررسی وقایع اخیر سوریه پرسشی مطرح شود که دو کشور روسیه و آمریکا به چه دلیل تا این حد به هم نزدیک شدهاند و بر سر پرونده بحران سوریه با هم به توافقهایی رسیدهاند. در پاسخ به این پرسش نکتهای که وجود دارد این است که دو کشور به دلیل اینکه دو قدرت هژمون و به عبارتی دیگر دو کشور اصلی در تحولات جهان و نظام بینالملل مطرح میشوند، به بحث و بررسی و رایزنی درخصوص اوضاع این کشور پرداختهاند. چراکه در طرف مقابل نمیتوان با ادبیات خاص با تروریستها به گفتوگو نشست.
وی افزود: از سوی دیگر مقاومت و پیشروی ارتش سوریه که توانسته است تا حد زیادی پاکسازی مناطق را صورت دهد در حالی انجام میگیرد که سیاستهای آمریکا در حال وانمود کردن این است که ارتش سوریه در حال صورت دادن حملات در حلب است. از این جهت برای نقض آتشبس یک دلیل توجیه کننده از سوی آمریکا ایجاد میشود تا به نوعی تمامی وضعیت فعلی را به گردن ارتش سوریه بیندازند که در نهایت نوعی خدشه وارد کردن به مشروعیت دولت سوریه در این بین نمایان میشود.
از جهتی دیگر شاهد آن هستیم که آمریکا بر سر میز سوریه در حالی با مسکو گفتوگو میکند که بتواند با فشار حداکثری خروج اسد را علنی و تضمینشده جلوه دهد و به نظر میرسد که طرف غربی به انضمام کشورهای منطقهای تاکنون نتوانستهاند این سناریو را محقق کنند.
این تحلیلگر مسائل غربآسیا با اشاره به حملات چند روز اخیر جبهه النصره به حلب گفت: اگر حملات اخیر جبهه النصره به حلب را مورد بررسی قرار دهیم، صراحتاً میفهمیم که آمریکا، قطر، اردن و عربستان فعل و انفعالاتی که در زمین بازی حلب صورت میدهند به این دلیل است تا بتوانند از پاکسازی این شهر به طور کامل توسط نیروی هوایی روسیه و ارتش سوریه جلوگیری کنند. دلیل اصلی آنها این است که نتوانستهاند در برکناری اسد به نتیجه خوبی برسند. از این نظر حرکات چند روز گذشته نشان میدهد که در حالتی قدم برمیدارند تا بتواند زمین را تا حدی به سوریها واگذار کند و زمان را برای جبهه النصره به غنیمت بگیرند. از این رو این معنا نمایان میشود که باید در روی زمین حرکاتی صورت گیرد که در نهایت پروپاگاندای رسانهای بتواند فرایند یا حرکت سیاسی را کلید بزند. لذا کشورهای مورد اشاره به دنبال این هستند تا بتوانند آتشبس را به نفع جبههالنصره را تقویت کنند که البته باید دانست فرایند این آتشبس تا حد زیادی به درخواست تروریستها صورت گرفته است.
وی تصریح کرد: اینکه میگوییم فرآیند آتشبس به درخواست جبهه النصره صورت میگیرد به این دلیل است که آنها برای تجدیدقوای خود به عربستان و کشورهای منطقه متوسل شدهاند و در امتداد آن سعودیها این درخواست را به آمریکا مخابره کردند تا در نهایت مقامهای واشنگتن بتوانند با روسها وارد مذاکره شده و نهایتاً آنها را از انجام عملیات هوایی علیه مواضع تروریستها به خصوص موضع حلب که همچنان در دست النصره است، منصرف کنند. دلیل اصرار بر این انصراف این است که ارتش سوریه با پشتیبانی هوایی روسها در چند ماه گذشته پیشرویهایی را داشته و به این دلیل از مسکو درخواست میشود که حملات خود را یا قطع کند یا تقلیل دهد تا در نهایت شاهد تجدید قوای تروریستها در حلب باشیم.
مسئله بعدی این است که ایالت متحده در طول این مدت دستاورد خاصی نه تنها در خاورمیانه بلکه خصوصاً در سوریه نداشته است. به همین دلیل است که جان کری در ژنو با همتایان اردنی و سعودی خود بر سر میز مذاکره مینشیند تا بتواند علاوه بر ایجاد یک جو رسانهای تا حدودی این خبر را به روسها مخابره کند که از پرونده سوریه سهمخواهی خواهد کرد.
بخشایشی اردستانی در ادامه با تاکید بر نادرست بودن این فرضیه که ایران از معادلات سوریه کنار گذاشته شده است خاطرنشان کرد: بحثی که در اینجا به وجود میآید این است که آیا ایران در پرونده سوریه کنار گذشته میشود یا خیر؟ باید بگوییم این نظریه تا حدود زیادی غلط است. چراکه ایران بخش مهم و عضو تاثیرگذار در این پرونده به حساب میآید. اما محور مهمی که باید مدنظر گرفته شود این است که تا زمانی که نگاه آمریکاییها به خاورمیانه و ایران یک نگاه بیوتروریسم باشد این وضعیت و آشفتگی وجود خواهد داشت. لذا باید بگوییم که میبایست باز تعریف مجددی در روشها و نگاهها صورت بگیرد. به گونهای که روش و اقدام فعلی آمریکا در غرب آسیا و پرونده سوریه منجر به خشکانده شدن ریشه تروریسم و داعش نخواهد شد.
وی در پایان گفت: آمریکاییها برای برقراری ثبات در منطقه و به خصوص در سرزمین شامات میبایست نگاهشان به ماهیت تروریسم را تغییر دهند. یعنی به صورت علنی و واضح در این مورد موضعگیری کنند. ما نمیتوانیم تروریستها را به دو بخش خوب و بد تقسیم کنیم. از این جهت است که اگر نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا داشته باشیم میتوانیم بفهمیم که اظهارات کاندیداها قبل از به روی کار آمدن یک مصرف داخلی دارد اما پس از استقرار به عنوان ساکن کاخ سفید، شورای راهبردی که برای آنها تشکیل میشود اقدام به خطدهی میکند و در اینجا این مسئله نمایان میشود که سیاست خاورمیانهای ایالات متحده تا حدود زیادی نامفهوم است. نامفهوم نه از این جهت که آنها نمیدانند در مورد پروندههای مطروحه چه باید بکنند. از این جهت که آنها تا ۴۰ یا ۵۰ درصد سناریوی خود را عملیاتی میکنند اما در پایان نمیتوانند پایان مناسب و مقبولی برای آن ترسیم کنند. این مدل را میتوان در سوریه و در کنار گذاشتن بشار اسد مشاهده کرد. چراکه تنها به کناره گیری وی اشاره میکنند اما جایگزین مناسبی برای او ندارند.