عملیات بهاری طالبان با هدف امتیازگیری از حکومت صورت میگیرد/ چشمانداز مذاکرات افغانستان مثبت نیست
سلسله عملیاتهای بهاری که توسط طالبان در افغانستان اجرایی شده است، به دلیل ضعیف بودن حکومت وحدت ملی در کابل صورت میگیرد که با وجود اختلاف در سطوح مختلف طالبان، اعضای آن بر اجرا شدن این عملیاتها اتفاق نظر دارند.
«پیرمحمد ملازهی» کارشناس مسائل شبهقاره در بررسی شروع سلسله عملیاتهای بهاری طالبان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا عنوان کرد: حقیقت این است که چند مساله در خصوص عملیات بهاری طالبان وجود دارد. به صورتی که تمامی این عناصر موجب شده تا افکار عمومی داخلی و خارجی افغانستان به این سمت هدایت شود که قدرت طالبان در افغانستان افزایش پیدا کرده است. نخستین محور این که ساختار دولت وحدت ملی در افغانستان نتوانسته مفید عمل کند و همچنان اختلاف زیادی میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله وجود دارد که موجب شده خلاء قدرت در کابل به وجود بیاید. این موضوع باعث شد تا در ظاهر طالبان با قدرت زیادی جلوه داده شود و در اینجاست که بیانیهای توسط عناصر طالبان مبنی بر تشکیل و اجرایی شدن سلسله عملیات بهاری که به عنوان «عملیات های عُمری» از آنها نام برده میشود صادر شد که از هفتههای گذشته به آن جامه عمل پوشاندند.
وی اضافه کرد: دومین محور بر این پایه استوار است که در خبرها آمده نیت طالبان از به راه انداختن این عملیاتها مبارزه با نیروهای خارجی حاضر در افغانستان است که باید بگوییم چنین خط خبری به غلط توسط این گروه طرحریزی شد و توسط رسانهها پیگیری میشود. چراکه باید بدانیم طالبان در سه جبهه در حال فعالیت و جنگیدن است. نخستین جبهه علیه نیروهای امنیتی افغانی، دومین جبهه علیه نیروهای آمریکایی است و در جبهه سوم علیه داعش میجنگد که این سه عامل موجب افزایش قدرت آنها در افغانستان شده است. تا جایی که عناصر این گروه به راحتی توانستهاند از مناطق جنوب و جنوب شرق افغانستان به استانهای شمالی و به خصوص ایالت قندوز نقل مکان کنند و حتی احتمال دارد هفتههای آتی شاهد سقوط این شهر باشیم.
مساله دیگر این است که طالبان پس از اعلام شروع عملیاتهای خود در افغانستان به سرعت در ۱۵ ایالت قدرت پیدا کرد. از این رو باید به این نکته توجه کنیم که همچنان اختلافنظرهایی در سطوح بالای طالبان وجود دارد که موجب شده یکپارچگی در میان لایههای میانی و بالایی این گروه حاصل نشود و به نوعی انشعاب میان طیفهای مختلف طالبان به وجود آید. به طوری که در چند ماه گذشته شاهد انشعاب جبهه ملارسول از طالبان در ایالت هلمند بودیم که به نوعی جبهه چهارم هم در درگیری با ملا رسول و طرفداران آن قرار گرفت.
این تحلیلگر مسائل آسیای مرکزی با اشاره به سابقه عملیاتهای طالبان در افغانستان بیان کرد: جنگی که طالبان به راه انداخته تازگی ندارد. به نحوی که سال گذشته تاکنون این روند با طی منحنیهای فراوان ادامه داشته و معمولاً آنچه که از قدیم الایام تاکنون وجود داشته این بوده است که عناصر طالبان در فصل بهار عملیاتهای خود را تشدید میکنند تا بتوانند در محور سیاسی از دولت حاکم امتیازگیری کرده و وارد مذاکرات شوند که تاکنون چنین چیزی محقق نشده است. اما در سال ۲۰۱۶ اوضاع به طور دیگری خواهد بود.چرا که پاکستان از سمت چین و آمریکا به عنوان دو کشور میانجی در مذاکرات صلح افغانستان تحت فشار قرار دارد و مجبور خواهد بود طالبان را پای میز مذاکره بیاورد.
وی افزود: اما باتوجه به شرایط فعلی و متغیرهای فراوانی که در پرونده مذاکرات افغانستان وجود دارد، باعث شده تا نسبت به خروجی این مذاکرات خوشبین نباشیم. چراکه آمریکاییها به دنبال مدیریت بحران در افغانستان هستند نه اتمام بحران. لذا این که بخواهیم انتظار داشته باشیم مذاکرات به نقطه مثبتی برسد تقریبا منتفی خواهد بود اما نباید در این بین روابط سه ضلع مثلث چین و روسیه و آمریکا را از نظر دور نگاه داشت.
این که سازمان ملل متحد به صورت رسمی اعلام کرده است در درگیریهای شمال افغانستان که میان نیروهای امنیتی این کشور با طالبان صورت گرفته، چیزی حدود ۶۰۰ غیر نظامی کشته شدهاند مساله تازهای نیست. به صورتی که مدل نبرد طالبان به دلیل ماهیت آن یک نبرد چریکی است و احتمال دارد با ورود به یک منطقه به داخل خانه ساکنان آنجا ورود کنند و همین عامل، درصد تلفات را افزایش خواهد داد. اگر به داخل طالبان نگاه کنیم آنها در چند محور با یکدیگر اختلاف دارند. به گونهای که اختلافنظر طالبان و شورای کویته یکی از این موارد است چراکه آنها میخواهند اصالت خود را در مقابل طالبان به اثبات برساند و محور دیگر اختلاف میان ملااختر منصور و پسر ملا عمر است که پیکره این گروهک را متزلزل کرده است. اما در خصوص عملیاتهایی که پیشتر به آن اشاره شد، تمامی طیفهای طالبان اختلاف نظر خاصی با یکدیگر ندارند.
وی در پایان گفت: اینکه گفته میشود روسیه دارای مناسباتی با طالبان است، یک دلیل کاملاً مهم و واضح دارد که البته باطن آن بسیار پیچیده است. به نحوی که داعش در حالت فعلی در سوریه و عراق تحت فشار است و در ماههای گذشته مناطق زیادی را واگذار کرده است. لذا احتمال دارد تمامی تروریستهای حاضر در این دو کشور به نقطه دوم که ممکن است در آسیای میانه یعنی افغانستان و پاکستان یا در آسیای شرقی مانند فیلیپین باشد، نقل مکان کنند. دلیل موضوعهای مذکور این است که نیروهای اصلی و کیفی حاضر در داعش مرکب از شهروندان چچن، تاجیک و ازبک هستند و اگر جنگ تمام شود تمامی آنها به سمت ترکستان شرقی که در آنجا «حزب تحریر» و «نهضت ازبکستان» قرار دارند، متمایل خواهد شد. لذا تمامی کارشناسان روسی بر این عقیدهاند که اگر چنین سیری در این مناطق به وجود آید، آمریکا نه تنها به مقابله با آنها نمیپردازد بلکه ممکن است آنها را تقویت کند. از این جهت است که روسها در رفت و آمد پنهانی به شمال افغانستان به طالبان نزدیک شدهاند تا بتوانند از آنها در شمال کشور علیه داعش استفاده کنند. حتی گفته شده است تقویت تسهیلات و آموزش از سمت روسها در شمال افغانستان در حال صورت گرفتن است که در این بین باید به کنترل مرزهای تاجیکستان توسط نیروهای روسیه اشاره کنیم. لذا نمیتوانیم بگوییم که نگرانی روسها در آسیای میانه تنها به دلیل تقویت حضور ناتو در این مناطق است.