خبرگزاری کار ایران

جهان در سال ۱۳۹۴/ پرونده سیزدهم: شرق آسیا /تکرار/

کره‌شمالی اهرم فشار پکن در برابر ماجراجویی واشنگتن در خاور دور

اگر تقابل آمریکا و چین وجود نداشت، بحران و پرونده کره‌شمالی قابل حل و فصل بود و حتی می‌شد آن را مسکوت نگه داشت. چراکه کره‌شمالی علاوه بر سلاح‌های هسته‌ای و موشکی هیچ حرفی در حوزه اقتصاد و تجارت برای زدن ندارد و تنها تنش میان واشنگتن و پکن موجب مفتوح ماندن پرونده کره شمالی شده است.

نقل مکان ایالات متحده از غرب آسیا به سمت دریای چین یکی از برنامه‌هایی بود که در سند امنیت ملی ۲۰۱۵ آمریکا به صورت کاملاً رسمی هدف‌گذاری شد و مقصود از آن ایستادن در مقابل قدرت اقتصادی چن و مهار پکن بود. از سمتی دیگر کشورهایی مانند ژاپن، تایوان و کره‌جنوبی به عنوان متحدان واشنگتن از آمریکا انتظار دارند تا تحرکات نظامی چین در دریای چین شرقی را کنترل کند که همین موضوع بهانه‌ای برای حضور آمریکا در این مناطق شد که تاکنون گشت‌های هوایی یگان مستقر آمریکا در اقیانوس آرام به همین بهانه ادامه دارد و موجبات اعتراض پکن را فراهم آورده است.

موضوع دیگری که شاید به نوعی بحث اول را تحت الشعاع قرار بدهد، تحرکات نظامی کره‌شمالی در آن منطقه است که بر پایه دکترین موشکی و هسته‌ای بنا شده است. از جنگ کره تاکنون دو همسایه یکدیگر را به رسمیت نمی‌شناسند و همین موضوع باعث شده تا دو قطب اقتصادی دنیا یعنی چین و آمریکا در این بین دست به یارکشی بزنند تا علاوه بر سهم‌خواهی از منطقه شرق آسیا بتوانند از کارت‌های موجود استفاده کرده و علیه یکدیگر اقدام کنند.

کره‌شمالی در سالی که گذشت طی چندین مرحله دست به انجام فعالیت‌هایی زد که با واکنش‌های منفی بین‌المللی رو‌به‌رو شد. اعدام‌های گاه‌ و بی‌گاه مقام‌های پیونگ‌یانگ و همین‌طور وضع و اعمال مقررات محدود کننده برای شهروندان کره‌شمالی، از جمله این مسائل بود. اما آن چیزی که به نظر کارشناسان و تحلیلگران حوزه آسیا باید مد نظر قرار گرفته شود، این است که چین عامل تحریک کره‌شمالی است و در مقابل آمریکا پاک و مسالمت‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ژاپن را به رخ چین و متحدانش می‌کشد که البته تمامی این مسائل در همان سناریوی تقابل واشنگتن و پکن خلاصه می‌شود که جمع‌بندی نظرات را در ادامه مشاهده خواهید کرد.  

 

تمایل تبت و تایوان به سمت آمریکا؛ چین را به تحریک کره‌شمالی وا می‌دارد

سید جلال ساداتیان (مدیر کل اسبق آسیای دور و اقیانوسیه وزارت خارجه)

G05A3275

آنچه که باید در تحلیل محتوای عملکرد کره‌شمالی از چند سال گذشته تاکنون مد نظر قرار گیرد، این است که در ابتدا باید استراتژی آمریکا در نظام بین‌الملل بررسی شود. به گونه‌ای که استراتژی کلان ایالت متحده که به عنوان مرکز سیاست‌گذاری در نظام سیاسی حاکم بر دنیا از آن نام برده می‌شود، در شرایط، مکان و زمان مختلف تغییر پیدا می‌کند و در حالت فعلی این استراتژی  به عنوان یک چند قطبی ظاهر شده که محور آن را آمریکا ترسیم می‌کند و مابقی کشورها، به طرق مختلف یا این استراتژی را همراهی می‌کنند یا این‌که در تقابل با آن گام بر می‌دارند.

باید دانست که امروزه مرکز و کانون استراتژی کلان ایالت متحده در منطقه خاورمیانه یا همان غرب ‌آسیا و خصوصاً در حوزه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس که کماکان بحران‌زایی در آنجا وجود دارد، بروز و ظهور می‌کند. آمریکا مدتی است که می‌خواهد منطقه خاورمیانه و به خصوص سیاست‌های حاکم بر غرب آسیا را به سمت آسیای شرقی انتقال دهد و به نوعی خواهان یک نقل مکان یا شیفت استراتژیک از این ناحیه به شرق آسیا است. به طوری که در گذشته شاهد این بودیم که استراتژی‌های ایالات متحده در منطقه شرق آسیا پیگیری می‌شد و به نوعی این منطقه قلب و مرکز سیاست‌های ایالات متحده به شمار می‌رفت.

 در مورد پرونده کره‌شمالی و اقدام‌هایی که مقام‌های این کشور از گذشته تاکنون نسبت به اجرایی شدن آن انجام داده‌اند، به نظر می‌رسد برخی از کشورها برای این‌که بتوانند توجه آمریکا از خاورمیانه را به سمت آسیای شرقی معطوف کنند، اقدام به تحریک این کشور می‌کنند که نهایتاً ما شاهد این هستیم که کره‌شمالی دست به چنین اقدام‌هایی از جمله آزمایش بمب هیدروژنی و انواع موشک‌های قاره‌پیما می‌زند. به این جهت می‌توانیم بگوییم که کشورهایی مانند چین درصدد هستند تا جبهه دیگری علیه آمریکا و آن هم در شرق آسیا بنا کنند تا بتوانند توجه چندین ساله ایالات متحده را از غرب آسیا به این منطقه معطوف کنند.

از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که هرگاه تایوان یا تبت میل دارند به سمت ایالات متحده معطوف شوند، تحریک کره‌شمالی از سوی چین به یک باره نمایان می‌شود. چین با توجه به مدل اقتصادی که از سالیان گذشته برای خود برگزیده است، قصد دارد تا در اقتصاد کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس به عنوان یک شریک اقتصادی مطرح باشد لذا این‌که می‌گوییم چین سعی در بازگرداندن و معطوف کردن فکر و نگاه آمریکا به سمت شرق آسیا دارد، به این جهت است تا با نقل مکان سیاست‌های ایالات متحده به آسیای شرقی بتواند وارد بازار کشورهای غرب آسیا شود.

کره‌شمالی با توجه به مشکلات داخلی که از سالیان گذشته و حتی پس از جنگ کره داشته است، تاکنون درصدد بوده تا تمامی نیروی خود را برای پیشی گرفتن در مسابقه تسلیحاتی بسیج کند و تمامی توان خود را در راستای این موضوع به کار گیرد و علاوه بر تهدید مستقیم کره‌جنوبی، بتواند ایالات متحده و در امتداد آن ژاپن را بترساند. حدود پنج تا شش سال پیش کنفرانسی با شرکت کشورهایی مانند چین، ایالات متحده، کره‌شمالی و جنوبی برگزار شد و هدف آن، اعطای امتیازات متناسب با وضعیت داخلی کره‌شمالی به سران این کشور بود. به طوری که امتیازاتی از قبیل صادارت مواد غذایی به این کشور و همچنین ایجاد شرایط مناسب برای رفت ‌و آمد شهروندان کره‌شمالی در دستور کار قرار گرفت و هدف از آن آرام کردن و تلطیف روحیه و عملکرد کره‌شمالی بود تا نهایتاً بتوانند سران این کشور را برای شرکت در کنفرانس‌های بعدی و همچنین خلع‌ سلاح آماده کنند که متاسفانه این هدف محقق نشد و نهایتاً تمامی توافق‌ها زیر سوال رفت.

منشاء‌ بیشتر آزمایش‌ها و اقدام‌های انفعالی کره‌شمالی متاثر از تحریکات کشورهایی مانند چین است. به صورتی که کره‌شمالی به عنوان یک ابزار برای تهدید ایالات متحده در شرق آسیا تبدیل شده است که می‌تواند توجه مقام‌های آمریکایی را به سمت خود معطوف کند و اینکه دیده می‌شود روسیه هم هر از چند گاهی علیه کره‌شمالی موضع می‌گیرد به دلایل شرایطی است که مسکو با توجه به متغیرهای مطرح شده در سطح منطقه‌ای یا فرامنطقه‌ای با آن روبه‌رو می‌شود. یعنی اگر منافع و موقعیت روسیه در سطح مقبولی قرار داشته باشد، این موضع‌گیری علیه کره‌شمالی رخ نمی‌دهد اما اگر این شرایط به ضرر روسیه باشد یا اوضاع ضد این کشور پیش رفته باشد، شاهد اتخاذ این موضع‌گیری توسط روس‌ها خواهیم بود.

 

نیاز ژاپن به انرژی نیروگاه‌های هسته‌ای را بازگشایی کرد

اسماعیل بشری (کارشناس مسائل آسیا)

1905491_Page_

حادثه‌ای که برای نیروگاه هسته‌ای ژاپن پیش آمد و خسارات و عواقبی را به بار آورد، باعث به راه افتادن موج اعتراض سراسری علیه مقام‌ها و همچنین نیروگاه‌های هسته‌ای این کشور از سوی مردم شد. چراکه شهروندان این کشور در جریان جنگ جهانی دوم یک بار طعم تلخ بمباران هسته‌ای را چشیده بودند و تلفات زیادی متقبل شدند که باید بگوییم بازماندگان نسل آن موقع همچنان جراحات روحی و جسمی بمباران هسته‌ای را احساس می‌کنند.

تمامی این مسائل به علاوه سونامی که در چند سال گذشته در این کشور به وجود آمد، ژاپن را به این فکر انداخت تا نیروگاه‌های هسته‌ای خود را به مدت نامشخصی تعطیل کند و از آنجایی که به شدت به واردات انرژی وابسته است و عمدتاً این واردات از خاورمیانه بوده است، خیلی از عوامل دست به دست هم داد تا ژاپن را به سمت و سویی ببرد که باید از نیروگاه‌های هسته‌ای استفاده کند و نیاز مبرم ژاپن که یک کشور بزرگ صنعتی است به این صنعت بزرگ، بیش از پیش حس شد.

مخالفت‌هایی که با دولت ژاپن صورت گرفت، باعث شد تا مسئولان سطح اول این کشور بر سر دوراهی قرار گیرند که می‌بایست حتماً نسبت به بسته شدن نیروگاه‌ها اقدام می‌کردند. اما با گذشت چهار سال در نیمه اول سال ۹۴ یک نیروگاه هسته‌ای خود را راه‌اندازی کردند که البته این موضوع بسیار با احتیاط صورت گرفت و تصمیم بر این است که به تدریج و پس از اتخاذ تصمیم مناسب در جهت آرام نگه داشتن سیل مخالفت‌های مردمی و قانع کردن مردم ژاپن نیروگاه‌های هسته‌ای مجدداً بازگشایی شود.

نیروگاه‌های هسته‌ای که مجدداً بازگشایی شده‌اند، تولیدشان تنها در خصوص انرژی خواهد بود و برای غنی‌سازی یا فعالیت‌های دیگر افتتاح نمی‌شوند. به طوری که ژاپن تنها کشوری در دنیا است که آژانس انرژی اتمی کاملاً آن را پاک اعلام کرده است یعنی این کشور تمامی پلوتونیوم‌های تولیدی خود را کاملاً تحت نظر آژانس و در قاره اروپا ذخیره کرده است و حتی در ژاپن هم ذخیره نشده است لذا باید بگوییم که راه‌اندازی مجدد این نیروگاه‌ها به هیچ وجه ارتباطی با برنامه هسته‌ای یا نظامی این کشور نخواهد داشت و تنها بحث تامین انرژی در این بین مطرح خواهد بود.   

 

بسیج تسلیحاتی پیونگ‌یانگ علیه همسایه جنوبی

سیدعلی خرم (سفیر سابق ایران در چین)

635800360302668814

مبدا مناقشه دو کره در حقیقت در طول در جنگ جهانی دوم کلید خورد. در آن زمان نیروهای کره که به نوعی مدلی از نیروی چریکی تحت فرمان «کیم ایل سونگ» بودند، در شبه‌جزیره کره استقرار داشتند و با خروج نیروهای ژاپنی توانستند بر شبه جزیره کره تسلط پیدا کنند. ایدئولوژی آنها بر مبنای نگاه مارکسیستی قرار داشت و همین نگاه باعث شد تا مخالفان این دیدگاه در داخل کره  از آمریکا درخواست کمک کنند و آنها هم ژنرال «مک آرتور» را با این تفکر که باید شبه جزیره کره را از دست کمونیست‌ها درآورد به این منطقه اعزام کردند. در این راستا موضوع کومونیسم در جهان و حتی در آمریکا بسیار خطرناک ارزیابی می‌شد و تمامی مبانی آنها بر این پایه گذاشته شده بود که کمونیست‌ها نباید نقطه معلومی را تصرف کنند.

این موضوع باعث شد تا کیم ایل سونگ به کره حمله کند و تمامی آن به دست چریک‌های کمونیست افتاد. این موضوع باعث شد تا نیروهای آمریکایی از طریق بندر پوسان که در حالت فعلی در کره‌جنوبی قرار دارد، وارد کره شوند و به اندازه‌ای نیروی نظامی در آنجا پیاده شد که تمامی نیروهای کیم‌ ایل سونگ را مجبور به عقب‌نشینی کردند. به طوری که در سه طرف کره، دریا و اقیانوس و تنها در یک سمت رودخانه‌ای به نام «یالو» وجود داشت که مرز بین چین و کره‌شمالی به شمار می‌رود و پیشروی نظامیان آمریکا به قدری بود که نیروهای کره از طریق این رودخانه به خاک چین سرازیر شدند. لذا باید دانست که یک بار نیروهای کمونیستی شبه جزیره کره را به دست گرفتند و یک بار هم نیروهای ایالات متحده که این عمل تنها چند سال پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۵۰ صورت گرفت.

در آن زمان چین و شوروی با این حالت مخالف بودند و چینی‌ها به کمک کیم ایل سونگ آمدند و چیزی در حدود چهار میلیون نفر نیروی داوطلب در اختیار وی قرار دادند و در مرز فعلی میان دو کره نیروهای کیم ایل سونگ موفق به عقب راندن آمریکایی‌ها شدند که البته تهدید هسته‌ای واشنگتن موجب شد تا در خط مرزی ۳۸ درجه کره جنوبی و شمالی شکل بگیرد. لذا باید گفت این حوادث باعث شد تا در منطقه شمالی نگاه کمونیستی حاکم شود و در قسمت جنوبی نگاه آمریکایی و از پایان جنگ کره در سال ۱۹۵۳ تاکنون هم چنین بحثی ثابت ‌مانده است. کره شمالی و جنوبی هر کدام معتقدند که باید تمامی شبه جزیره کره به آنها تحویل داده شود یا اینکه به زور آنجا را تصاحب کنند و این دیدگاه حاکی از این است که هیچ‌کدام از طرفین در فکر کره واحد نیستند.

تفکر و راهبرد کره‌شمالی بر این پایه بوده که باید از حیث نظامی تقویت شوند تا بتوانند با همسایه جنوبی خود به مقابله بپردازند. این موضوع تا جایی پیش رفت که امروزه کره‌شمالی از حیث اقتصاد و تولید یک کشور ضعیف ارزیابی می‌شود و بازوی اصلی آن تنها صنایع نظامی و هسته‌ای بومی و تولید داخلی است. به بیان دیگر کره‌شمالی چیزی برای از دست دادن ندارد و از این جهت است که از رجزخوانی‌ها و تحریک شرق آسیا ابایی ندارد.

در مقابل، کره‌جنوبی کشوری است که دارای تاسیسات اقتصادی و تجاری بسیار گسترده بوده و در مقابل کره‌شمالی آسیب‌پذیر است. اگر حتی یک فشنگ در کره‌جنوبی شلیک شود، بدون شک تمامی سرمایه‌گذاران خارجی دیگر حاضر به ادامه فعالیت خود در این کشور نخواهند بود و کره‌جنوبی هم به این امر کاملاً واقف است. از سمت دیگر باید توجه داشت که کره‌شمالی همانند گذشته زیر نظر شوروی سابق و روسیه فعلی و چین فعالیت نمی‌کند و منافع چین در حالت کنونی ایجاب می‌کند که از کره‌شمالی فاصله بگیرد و در مقابل حضور آمریکا در شبه جزیره کره و جزایر اطراف آن بایستند. این موضوع باعث شده تا آمریکایی‌ها از این موقعیت برای مهار چین استفاده کنند که این مساله مورد درخواست ژاپن، تایوان و حتی فیلیپین است.

کره شمالی در این بین تنها کاری که انجام می‌دهد، آزمایش‌های موشکی و هسته‌ای است که پس از آن آمریکا را مجبور به اتخاذ موضع و اعمال تحریم می‌کنند و کره شمالی مجدداً برای واکنش به تحریم‌ها دست به عملی کردن یک سری از آزمایش‌ها می‌زند و این کنش و واکنش به دفعات تکرار می‌شود. باید توجه داشت که شهروندان کره‌شمالی در موضوعات تغذیه‌ای، امکانات اجتماعی و حتی آزادی‌های اجتماعی محدودیت‌های زیادی را متحمل می شوند و تنها محوری که در این کشور قابلیت ارتقاء خواهد داشت، بحث نظامی خواهد بود. به این دلیل می‌توان گفت بازیگرانی که در پرونده کره دخیل هستند ( اعم از داخلی یا خارجی) هر کدام به بهانه منافع خود اقدام به اظهار نظر یا هر حرکت عملی دیگر می‌کنند. به عنوان مثال چین برای مقابله با آمریکا دست به اظهار نظر یا موضع‌گیری می‌زند و آمریکایی‌ها هم به دلیل منافع خود کره‌شمالی را تهدید می‌کنند تا بتوانند به موازات آن چین را مورد خطاب قرار دهند و باید گفت که در این حالت ترکیبی از نیروهای جهانی در کره وجود دارد که هر کدام بنا بر منافع خود بازیگری می‌کنند.

اگر تقابل آمریکا و چین وجود نداشت، بحران و پرونده کره‌شمالی قابل حل و فصل بود و حتی می‌شد آن را مسکوت نگه داشت. چراکه کره‌شمالی علاوه بر سلاح‌های هسته‌ای و موشکی هیچ حرفی در حوزه اقتصاد و تجارت برای زدن ندارد و تنها تنش میان واشنگتن و پکن موجب مفتوح ماندن پرونده کره شمالی شده است. از منظر دیگر باید توجه داشت که آمریکا در استراتژی امنیت ملی خود درصدد نقل مکان از خاورمیانه و ورود به آسیای شرقی برای مقابله با چین و مهار این کشور است و غربی‌ها سعی دارند تا از قدرت گرفتن چین در این منطقه جلوگیری کنند و در مقابل هم چین مقابله با آمریکا را لازم می‌داند که در این بین کره‌شمالی هم به مثابه یک خطر بالقوه ارزیابی می‌شود اما تمامی طرف‌ها سعی دارند تا این تهدید حداقل تا ۱۵ سال آینده بالفعل نشود.

گزارش و گفت‌وگو: فرشاد گلزاری

کد خبر : ۳۵۷۸۵۳