وحشت جمهوریخواهان از رادیکالیسم ترامپ/ رضایت دموکراتها از بیوزنی مهرههای محافظهکار
بیپروا بودن ترامپ در طول ماههای گذشته باعث شد تا مهرههای اصلی محافظهکاران از وی به عنوان «شکافدهنده» نام ببرند و ترس آنها از مخدوش شدن بیشتر چهره جمهوریخواهان، میلیارد آمریکایی را هدف انتقادات قرار داده است.
هشتم نوامبر ۲۰۱۶ به این دلیل یکی از روزهای مهم تاریخ آمریکا به شمار میرود که در صورت نهایی شدن نامزدی ترامپ و کلینتون، آمریکاییها باید علاوه بر انتخاب یکی از دو کاندیدا بتوانند از میان دو اندیشه و تفکر تنها یکی را برگزینند و این به منزله رای دادن به ماهیت دموکراتها یا جمهوریخواهان ارزیابی خواهد شد. از اینجاست که پس از انتشار سخنرانیهای ترامپ، در رسانهها آمریکا و به دنبال آن سایر مطبوعات و رسانههای جهان در اول راه شاهد تعجب سیاستمداران و حتی شهروندان عادی در داخل و خارج ایالات متحده بودیم و تصور بر این بود که اظهار نظرهای ترامپ مقطعی و زود گذر است و نهایتاً به پایینترین نقطه خود خواهد رسید. اما با ورود به مناظرههای دو جناح این موضوع تا حدی تغییر پیدا کرد و گمانه زنیها در این خصوص غلط از آب درآمد.
تحلیلگران و چهرههای سرشناس جمهوریخواهان در آمریکا یک به یک مواضع ترامپ را نقد کردند ولی پس از آنکه انتخابات درونحزبی در ایالتهای مختلف آمریکا برگزار شد، این انتقاد به وحشت تبدیل شد. چراکه اعضای کنوانسیون ملی جمهوریخواهان و افرادی که رسم الخط سیاسی این طیف را تعیین میکنند علاوه بر اینکه اظهارات و مواضع ترامپ را در جهت تخریب چهره حزب خود تصور میکنند، بر این عقیدهاند که وی در حال تعمیق شکاف ایجاد شده در بین محافظهکاران است و این موضوع علاوه بر مخدوش کردن مبانی سیاسی آنها در داخل آمریکا میتواند در عرصه سیاست خارجی و پس از آن ابعاد بینالمللی ایالات متحده را از حالت فعلی ضعیفتر کند.
در مقابل کلینتون در اردوگاه دموکراتها آرام آرام رقیب اصلی خود یعنی برنی سندرز را عقب گذاشت و تلاشش را بر تحکیم سیاستهای خود به خصوص حوزه زنان بنیان گذاشت. البته انتقادات مطرح شده علیه وی مانند عدم تبیین سیاست صحیح در قضیه سفارت آمریکا در بنغازی در دوران تصدی وزارت خارجه و همچنین جریان استفاده از ایمیل شخصی وی برای امورات دولتی به قوت خود باقی است اما آن چیزی که جریان را به نفع دموکراتها رقم زده و آرامش نسبی برای کلینتون به ارمغان آورده است، بداههگوییهای دونالد ترامپ است که حتی تا تحریک شدن لاتین تبارها و مهاجران حاضر در ایالات متحده پیش رفت. به هر حال در این روزها هر چه به موعد مقرر یعنی هشتم نوامبر ۲۰۱۶ (۱۸ آبان ۱۳۹۵) نزدیک میشویم ترامپ خیزشهای تند خود را سرعت میبخشد اما به هر ترتیب نمیتوان گفت که تا روز موعود چه اتفاقی خواهد افتاد. از این رو دو نفر از کارشناسان مسائل آمریکا به تحلیل روند و افت و خیزهای به وجود آمده در خصوص پرونده انتخابات آمریکا پرداختهاند که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
محافظهکاران علیه ترامپ، کلینتون همچنان پیشتاز
مهدی محتشمی (مدیر کل سابق اداره آمریکا در وزارت خارجه )
بدون تردید انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا تفاوتهای مبنایی با دورههای سابق دارد. در دو جناح جمهوریخواه و دموکرات چهرههای زیادی برای جلب رای و نهایتاً کسب کرسی در ایالات آمریکا وجود دارد که این چهرهها در ساختار سیاسی ایالات متحده مورد توجه بودهاند و به عنوان عناصر کلیدی احزاب شناخته میشوند اما آنچه که این انتخابات را متمایز از سالهای گذشته میکند، وجود افرادی مانند ترامپ و کروز در اردوگاه جمهوریخواهان است. هر چند از ابتدای رقابتها، افرادی که در جناح محافظهکار روبهروی ترامپ قرار داشتند سناتور بودند، اما در عمل توان مقابله با وی را نداشتند.
باید توجه داشت که ترامپ در ساختار سیاسی آمریکا مطرح شده نیست و مسائلی مانند حقوق اقلیتها و برخورد با مذهب را در سخنرانیهای خود به عنوان یک محور اصلی برجسته میکند که به نوعی یک سیاست ساختار شکنانه را پیش گرفته است که دایره آن تا مقابله با سیاستهای کلیسای رم پیش رفته است و در گذشته هم شاهد موضعگیریهای وی علیه مهاجران و حتی مسلمانان بودیم که این موضوعها به نظر مهرههای اصلی جمهوریخواهان میتواند حزبشان را با تهدید علنی مواجه کند.
رفتار ترامپ در این مدت این موضوع را نشان میدهد که وی در فکر این است که اگر روی مسائلی که مورد توجه اصلی قوانین آمریکا نیست دست بگذارد، میتواند رای اکثریت را به سمت خود جلب کند و باید گفت باعث تاسف است که چنین تفکراتی همچنان در آمریکا وجود دارد که ماحصل این مباحث باعث به وجود آمدن شکاف عمیق در جامعه و حتی در درون جمهوریخواهان و طرفداران حزب شده است که البته اکثریت قاطع محافظهکاران با این سیاست و نوع نگاه وی موافق نیستند. به گونهای که در حین یا پس از «سهشنبه بزرگ» تعدادی از جمهوریخواهان علیه ترامپ موضع گرفتند و در امتداد آنها دموکراتها موضع متفاوتتری را اتخاذ کردند. اما به هر حال اینکه سرنوشت انتخابات ۲۰۱۶ چه خواهد شد، موضوعی نیست که بتوان آن را به راحتی بررسی کرد یا به گمانهزنی پرداخت و دلیل آن پیچیدگی در نوع اظهارات نامزدها و تصمیمگیری مردم است اما آنچه که مسلم و روشن خواهد بود، این است که سیاستهای افرادی مانند ترامپ نمیتواند راهبرد و وضعیت فعلی آمریکا را به جلو ببرد و شاید بتواند باعث به وجود آمدن و خلق یک مرگ تدریجی در داخل نظام سیاسی ایالات متحده شود.
آنچه که واضح است، طولانی و پیچیده بودن روند انتخابات در آمریکا خواهد بود اما اینکه آیا ترامپ پیروز باشد یا خیر اتفاقی است که تا به این زمان اتفاق افتاده ولی احتمال اینکه به واسطه مخالفان وی در حزب جمهوریخواه تغییراتی صورت بگیرد، موضوعی است که بروز یک سری از تغییرات ناگهانی را ندا میدهد. به عنوان مثال زمانی که نیکسون به ریاست جمهوری آمریکا دست پیدا کرد، بحث «واتر گیت» مطرح شد و مشخص شد که اف.بی.آی در زمان وی از ستاد انتخابات دموکراتها شنود میکرده است و این موضوع به دلایل مختلف باعث استعفای وی شد. همچنین رسوایی بیل کلینتون که حاصل رابطه وی با «مونیکا لوینسکی» بود، وی را تا آستانه استعفا پیش برد. ترامپ هم ممکن است تا جایی مورد حمله و انتقاد قرار گیرد. مثلاً در هفتههای گذشته شاهد حملاتی به ترامپ بودیم که ناشی از انتشار اخباری مبنی بر حمایت دیوید دوک که یکی از اعضای سازمان «کوکلاکسکلان» است. این نشان میدهد حتی اندیشههای ترامپ با جنبشی مانند تیپارتی هم مشکل دارد؛ یعنی اختلاف ریشهدار در این بین معنا پیدا میکند.
در مورد دموکراتها به نظر میرسد که برنی سندرز با شعارها و مواضع خود در برخی از ایالتها مانند ورمونت، اوکلاهما، مینهسوتا آراء را به سمت خود سوق داده است که باید گفت سیاستها و شعارهای وی تا حدودی با دموکراتهای معتدل و چپ همگرایی دارد. اما باید توجه داشت که به غیر از رایدهندگان، سیاستگذارها و اصحاب حزب دموکرات در این بین صاحب نفوذ و نظر هستند و بر افکار عمومی تاثیر میگذارند. تا حدی که اگر از کالیفرنیا تا نیویورک را بررسی کنیم یک طیف سهگانه از چپ تا راستترین دموکراتها را به چشم خواهیم دید که البته بیشتر طرفدار یهودیها هستند که این موضوع هم یک ادبیات سیاسی خاص و آرای متفاوت دیگری را خلق میکند اما در نهایت کلینتون پیروز سهشنبه بزرگ در اردوگاه دموکراتها بود.
باید توجه داشت که کلینتون سابقه درخشانتری نسبت به سندرز دارد که در مورد برنیسندرز چنین موضوعی صدق نمیکند و به طور کلی باید دو محور در این خصوص مورد نظر باشد. اول اینکه منابع مالی که در اختیار کلینتون است و اشخاصی که وی را حمایت و تامین میکنند، رقمهایی است که سندرز از آن بیبهره مانده است. به گونهای که منابع مالی برای تبلیغات در آمریکا یکی از محورهای بسیار مهم تلقی میشود. موضوع دوم که پیشتر به آن اشاره شد، بحث وزن سیاسی و سابقه نامزدها است که کارنامه کلینتون را نمیتوان با سندرز مقایسه کرد. به این جهت میتوان گفت که کلینتون تا حدود بسیار زیادی به عنوان خروجی دموکراتها ارزیابی میشود.
مواضع ترامپ تحریمکنندگان انتخابات را به سمت میدان رقابتها جهت داد
فواد ایزدی ( استاد دانشگاه تهران – کارشناس مسائل آمریکا)
انتخابات ریاست جمهوری این دوره آمریکا به این دلیل اهمیت دارد که وضعیت فعلی در هیچ دورهای در تاریخ ایالات متحده به وجود نیامده است. به گونهای که معمولا افرادی که سابقه فعالیت سیاسی دارند، رزومهای از مجموع اقدامهای خود درست میکردند که هر کس سابقه سنگینتری داشت مورد نظر قرار میگرفت که در حالت فعلی در میان جمهوری خواهان عکس این عمل رخ داده است و از ۱۷ نفری که در اردوگاه محافظهکاران کاندیدا شده بودند، به دلیل عدم استقبال از آنها، تعداد زیادی از گردونه رقابتها خارج شدند و فردی در راس نظرسنجی است و بیشترین آرا را در انتخابات درونحزبی نصیب خود کرده است که هیچ سابقه فعالیت سیاسی ندارد و این یک امر کاملاً غیر معمول به شمار میرود. یعنی افرادی که وارد مقوله انتخابات در آمریکا میشوند، یا سناتور و فرماندار بودهاند یا اینکه به عنوان معاون رئیس جمهوری مشغول به کار بودهاند که ترامپ هیچکدام از این سه پارامتر را ندارد و تنها عنوان میلیاردِ برجساز را با خود حمل میکند.
چنین حالتی به این دلیل حادث شده که یک نوع بیاعتمادی در افکار عمومی علیه سیاستمداران و خصوصاً جمهوریخواهان به وجود آمده و مقبولیت کنگره آمریکا تنها ۱۱ درصد اعلام شده است و از این جهت وضعیت خوبی در حزب جمهوریخواهان حاکم نیست. چراکه یک بیداری و اعتراض خاصی در بین مردم و علیه سیاستمداران پدید آمده است و این باعث شده تا اذهان عمومی به سمت ترامپ هدایت شود. مساله دوم این است که چون ترامپ میلیاردر است و محتاج کسی نیست، به راحتی حرفهای عوامپسند میزند و همین مساله باعث شده تا مردم فکر کنند ترامپ دغدغههای آنها را مطرح میکند و اعلام میکند که مستقل خواهد بود.
موضوع سوم این است که در ساختار فرهنگی ایالات متحده یک نابسامانی وجود دارد. اینکه دیده میشود در یک سال چند صد نفر بر اثر استفاده از سلاح گرم کشته میشوند، موضوعی نیست که بتوان از آن به سادگی گذتش و متعاقباً بر سیاستهای آمریکا تاثیر خواهد گذاشت و افرادی که به ترامپ رای میدهند به دنبال یک رهبر قدرتمند میگردند که به گمان آنها ادبیات پوپولیستی ترامپ میتواند به اهداف آنها جامه عمل بپوشاند و روش سخنرانی وی جذابت زیادی را در بین طرفداران ایجاد کرده است. از سمت دیگر افرادی که در همایش چهارسال یک بار حزب جمهوری خواهان شرکت میکنند، دارای حق نظر دهی و رای محفوظ برای تایید نامزد مورد نظر هستند که تعداد آنها حدود هزار و ۲۰۰ نفر خواهد بود و نامزد مربوطه باید آرای نصف به علاوه یک را کسب کند که در حالت فعلی ترامپ چیزی حدود ۶۰۰ رای را دارد که سخنان ترامپ صاحبان رای را تا حدود زیادی ناراحت کرده و آنها سعی میکنند تا ترامپ به رقم مربوطه نرسد و بتوانند به راحتی وی را متوقف کنند.
ترس محافظهکاران از این است که ادبیات تند ترامپ محقق نشود و وی رای نیاورد. چراکه اگر این حالت به وقوع بپیوندد سیاست خارجی آمریکا با مشکل دچار خواهد شد. ترامپ در حوزه هستهای نقد دارد اما در محورهای دیگر که به صورت سنتی محافظهکاران موافق یک سری از روشها هستند، ترامپ آن را رد میکند و این مواضع نگرانیهایی را برای جمهوریخواهان به وجود آورده است و عدهای از آنها اعلام کردهاند در این شرایط به کلینتون رای خواهیم داد که البته با روی کار آمدن کلینتون هیچ اتفاقی در عرصه سیاست خارجی نخواهد افتاد و حتی شاید به ضرر ایران شود. به این دلیل که کلینتون سیاستهای اوباما در مورد ایران را به باد انتقاد گرفته است اما خاصیت سیاست خارجی ترامپ برای ما این است که وی نمیتواند یک اجماع محکم و مستدل علیه ایران در داخل آمریکا به وجود آورد که این عدم توانایی به دلیل مدل و نوع تصمیمها و اظهارنظرهای ترامپ پدیدار خواهد شد.
در اردوگاه دموکراتها حدود ۷۰۰ نفر از ابر نمایندگان دموکراتها که هر چهار سال یک بار دور هم جمع میشوند، باید به نامزد دموکرات رای بدهند که ۴۰۰ نفر از آنها اعلام کردهاند از کلینتون حمایت میکنند. کلینتون در انتخابات درونحزبی هم بیشتر از سندرز رای داشته و پیشبینی میشود که این روند ادامه پیدا کند که البته سیاستهای سندرز برای ایران بهتر است. چراکه سیاستهای ضد ایرانی و تحریمهای اصلی در سال ۱۹۹۶ میلادی توسط بیل کلینتون علیه ایران وضع شد و هیلاری کلینتون هم تا حدود زیادی به این سیاستها تمایل دارد. در نظرسنجیهای فعلی عمده آرای مردم به سمت کلینتون است اما نمیتوان تا روز برگزاری انتخابات به صورت قطعی گفت که چه کسی برنده نهایی خواهد بود. نکته مثبت ترامپ این است که عدهای که به دلیل دلزدگی از سیاستهای داخلی در ایالات متحده اشتیاقی به رای دادن نداشتند را به میدان هواداری کشیده و جذب خود کرده است که این یکی از موفقیتهای وی به حساب میآید.
گزارش و گفتوگو: فرشاد گلزاری