امانی تشریح کرد؛ نقش ۷ نهاد اصلی مصر در تحکیم حاکمیت مبارک تا السیسی
تلاش آمریکاییها در مصر بر این بود تا از موسساتی که نظام مبارک را تقویت و تحکیم کردند، حمایت کنند. اما در مقابل انقلابیون به علت عدم توانایی برای ساخت نهادها و موسسات جدید، نتوانستند به اهداف خود دست پیدا کنند.
«مجتبی امانی» رئیس سابق دفتر حافظ منافع ایران در مصر با اشاره به فرا رسیدن ۲۵ ژانویه (سالگرد آغاز انقلاب مصر) در گفتوگو با خبرنگار ایلنا تصریح کرد: انقلاب مصر را باید در چارچوب انقلابهای عربی دانست که در درون خودش نتیجه موج ناشی از شروع بیداری اسلامی در جهان اسلام بود. مصر پس از تونس، دومین کشوری بود که نظام آن سرنگون شد. این انقلابها که دامنه آن به یمن، لیبی و بحرین کشیده شد و تا حدودی در عربستان و عمان هم بازتاب آن حس شد، دارای چند وجهه مشترک است که میتوان از آن جمله به عناصر ضد وابستگی، ضد دیکتاتوری و دینخواهی اشاره کرد.
وی ادامه داد: در سوریه هم به موازات این انقلابها، اتفاقهایی رخ داد اما سوریه دارای یک نظام وابسته نبود و به همین دلیل انقلاب در آنجا لنگ میزد. در این کشور دخالتهای شدیدی از سمت کشورهای مخالف با نظام سیاسی سوریه صورت گرفت. یعنی کشورهایی چون آمریکا و عربستان که با انقلابهای عربی مخالف بودند، به همراه کشورهایی نظیر قطر و ترکیه که تحرکی در حمایت از انقلابهای عربی نداشتند، به یکباره به حمایت همهجانبه از مخالفان سوری شتافتند.
تلاش آمریکاییها در مصر بر این بود تا از موسساتی که نظام مبارک را تقویت و تحکیم کردند، حمایت کنند. اما در مقابل انقلابیون به علت عدم توانایی برای ساخت نهادها و موسسات جدید، نتوانستند به اهداف خود دست پیدا کنند. این موضوع را به صورت کم و بیش در کشورهای دیگر مثل یمن و لیبی نیز مشاهده میکنیم.
این کارشناس مسائل مصر در باره این نهادها که آمریکاییها خواستار ثبات ساختار آنها بودند، گفت: این نهادها را میتوان در هفت بخش تقسیم کرد که شامل نهادهای نظامی، امنیتی، قضایی، رسانهای، دینی، انتظامی و اقتصادی اشاره کرد که حسنی مبارک تلاش می کرد از طریق این هفت نهاد و در اختیار گرفتن زمام آنها، مصر را در قبضه حاکمیت خود داشته باشد و اجازه دخالت به هیچ نهاد مردمی در آن را نمی داد. این موضوع را میتوان به طور کامل در بخش امنیتی و در درجه پایینتر در موسسات اقتصادی رویت کرد. تا جایی که نیمی از فعالیتهای اقتصادی مصر در اختیار ارتش یا سرمایهداران وابسته به نظام مبارک قرار داشت و در شرایط کنونی هم همین روال حاکم و غالب است.
وی افزود: علت اینکه انقلاب مصر را باید یک «انقلاب ناتمام» نامید این است که انقلابیون بهرغم همه شور و اشتیاق خود موفق به نهادسازی در این کشور نشدند و نهایتاً دیده شد که با گذشت دو سال و نیم از انقلاب مصر، شاهد بازگشت نظامی مشابه نظام مبارک شدیم.
در دوره ریاست ارتشبد طنطاوی و مرسی که دو و نیم سال طول کشید، این هفت نهاد کاملاً به صورت هماهنگ با یکدیگر عمل کردند. به گونهای که ارتش و پلیس و همچنین نهاد دینی الازهر هیچگونه همکاری با محمد مرسی نداشت و از سوی دیگر توپخانه رسانهای و تبلیغاتی مصر علیه مرسی فعالیت کرد. شیخِ الازهر هم در برکناری مرسی نقش مهمی را ایفا کرده بود و همان شخصی بود که در زمان حسنی مبارک به روی کار آمده بود و سیاستهای همان زمان را پیگیری میکرد. در سمت دیگر این موضوع، افراد صاحب نفوذ در اقتصاد مصر نیز تلاش کردند تا به هر نحوی نظام و بدنه اقتصادی دولت مرسی را ناکارآمد نشان دهند. قوه قضائیه هم با نحوه محاکمه سران دوران مبارک ملت مصر را دلسرد کرد و در مقابل، شدیدترین احکام کیفری را برای مرسی و همقطاران وی صادر کرد.
امانی در خصوص وضعیت فعلی مصر و وضعیت این کشور در میانمدت و کوتاهمدت عنوان کرد: تحولاتی که در منطقه انجام میشود، بسیار پر شتاب است. در زمان فعلی مصر از نظر امنیتی و اقتصادی وضعیت خوبی ندارد درحالی که یکی از دلایل برکناری محمد مرسی که توسط عبدالفتاح السیسی بیان می شد وخامت اوضاع امنیتی و اقتصادی اعلام شده بود. دولت مرسی متهم بود که هیچگونه فعالیت و دستاوردی در حوزه امنیت و اقتصاد نداشته و بخشی از مردمی که به او امید داشتند از حمایت وی دست برداشتند. السیسی با امید به این که کمکهای خارجی کشورهایی مانند عربستان و آمریکا موجب خروج مصر از بحران اقتصادی خواهد شد وارد پروژهای شده است که آینده روشنی برای آن مشخص نیست. چرا که عربستان هم برای پرداخت این کمکها امتیازهای زیادی را از مصر طلب میکند که میتوان به مطالبه حضور نظامی فعال ارتش مصر در سوریه و یمن اشاره کرد که البته مصریهای از انجام این کار خودداری کردند یا لااقل پاسخ مطلوب عربستان را ندادند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: السیسی و به طور کلی کشور مصر نمیخواهد در منطقه به عنوان یک کشور پیرو عربستان معرفی شود. مصر از گذشته تا به امروز مدعی رهبری کشورهای عربی بوده و نمیخواهد این وجهه خود را مخدوش کند. به هر حال تحولات منطقه را نمیتوان پیشبینی کرد اما حداقل میتوان گفت آن دلایلی که برای ساقط کردن مرسی در مصر وجود داشت، همچنان به قوت خود باقی است و امکان دارد همان مسائل مجدداً موقعیت دولت السیسی را به خطر بیاندازد. به نظر می رسد آمریکا هم که زمانی به نقش مبارک برای ترویج به اصطلاح صلح با رژیم صهیونیستی و به طور طبیعی به مصر آرام و با ثبات نیاز داشت، اکنون مصر ضعیف و بیثبات را در راستای اهداف خود میبیند.