زنگ خطر برای ملک سلمان به صدا درآمده است/ سعودیها از آمریکا عصبانی هستند
پرخاشگری عربستان و عدم سیاستگذاری صحیح خصوصاً در محور سیاست خارجی این کشور موجب شده تا تنش و التهاب در عربستان و در روابط این کشور با سایر دولتها تا حد زیادی افزایش پیدا کند که این برای عربستان و شخص ملک سلمان به مثابه زنگ خطر تلقی میشود.
«داوود هرمیداسباوند» کارشناس مسائل بین الملل در گفتوگو با خبرنگار ایلنا در بررسی وضعیت سیاسی و اقتصادی عربستان سعودی پس از به روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز در طول یک سال گذشته گفت: زمانی که نظام خاندانی باشد، کشیده شدن اوضاع داخلی عربستان به این سمت و سو طبیعی خواهد بود. به گونهای که در نظام خاندانی جانشینی با برادر خواهد بود اما تصمیمها در سطح کل خاندان گرفته میشود. بنابراین شکافهایی در این بین پدیدار خواهد شد. خصوصاً زمانی که یک شرایط مطلوب وجود نداشته باشد، مقداری در انتخاب فرد یا افرادی که باید قدرت را در دست بگیرند مشکل ایجاد میشود اما به هر حال تیم فعلی که در عربستان بر سر کار است در چنین فضایی بر سر کار آمد و تغییراتی را در این راستا اعمال کرده و سعی کردند تعدیلهای نسبی در سطح عربستان به خصوص در مورد زنان به وجود آورند و شورای سلطنتی که ذاتاً یک شورای مشورتی است، مدیریت این موضوعها را به عهده داشت که البته تنها جنبه مشورتی دارد و ضمانت اجراء نخواهد داشت.
وی افزود: عربستان در طول یک سال گذشته و به خصوص پس از روی کار آمدن سلمان در مسائل سیاست خارجی خود به خصوص در بخش منطقهای با یک مشکل عمده روبهرو شد. از طرفی قرار بود عربستان از بهار عربی به نفع خود استفاده کند تا بتواند تغییراتی در کشورهای منطقه به وجود آورد تا نگرانیهای خود در رابطه با جریان هلال شیعی و حضور ایران در منطقه را تا حدود زیادی ترمیم کند که برای تحقق این موضوع اقدام به تاسیس یا بازسازی خاکریزهای خود در کشورهای عربی منطقه کرد. لذا میتوان گفت بهار عربی باعث شد تا عربستان بتواند به صورت معکوس از این موضوع در سوریه استفاده کند.
ترکیه و عربستان بر این باور بودند که پس از تغییرات سریعی که در تونس و تا حدودی هم در لیبی صورت گرفت، این تغییرات در سوریه و در بازه زمانی کوتاهی انجام خواهد شد. به گونهای که چهار سال پیش زمانی که وزیر خارجه ترکیه به ایران آمد، مقامهای کشورمان را به موضعگیری علیه سوریه دعوت کرد و دلیلشان این بود که رژیم اسد سقوط خواهد کرد و این موضوع توسط عربستان هم تاکید و تایید میشد و تنها اگر نگاه کوچکی به کشورهای منطقه و تحولات آنها بیندازیم، میفهمیم که عملکرد آنها در طول این پنج سال موفقیتآمیز نبوده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به تغییر نگرش غربیها در سرنگونی دولت سوریه بیان کرد: سعودیها در پرونده سوریه تا حدود زیادی معتقد بودند که آمریکاییها برای سرنگونی و کنار گذاشتن بشار اسد در سوریه رسماً و مستقیماً و با استفاده از سخت افزارهای موجود وارد عمل خواهند شد که چنین چیزی اتفاق نیفتاد و حتی اوباما در سخنان خود تا حدودی به این موضوع اشاره کرد. تا جایی که بحث اقدامهای نظامی تنبیهی در مورد سوریه مطرح شد اما اوباما با توجه به اینکه میتوانست این موضوع را شخصاً به عنوان رئیسجمهوری ایالات متحده تصویب کند، این پرونده را به کنگره فرستاد و در آنجا به این موضوع رای منفی داده شد و برای عربستان این موضوع به منزله یک شکست دیگر قلمداد شد که در همین موقع عربستان به عنوان عضو غیر دائم شورای امنیت انتخاب شد ولی عربستان بنا به دلایلی این عضویت را قبول نکرد و حتی تا جایی ما شاهد اصطکاک میان ریاض – واشنگتن بودیم که در کمپ دیوید هم این موضوع تا حدود زیادی آشکار شد.
وی ادامه داد: نکته دیگری که در این بین باید مد نظر قرار گیرد، این است که سیاستها و راهبردهای ایالات متحده آمریکا تا حدودی بسیار زیادی تغییر پیدا کرده است. به طوری که غربیها قصد دارند تا در سالهای اخیر به سمت آسیای شرقی نقل مکان کنند که در امتداد این مساله باید به این نکته توجه کرد که آمریکا تا ۲۵ درصد از نیازمندیهای خود در حوزه انرژی را از خاورمیانه تامین میکرد که با جایگزینی «نفتِ شن» توانست این نیازمندی را تا حد بسیار زیادی کاهش دهد که همین موضوع وابستگی و درخواست آمریکا نسبت به نفت منطقه و خصوصاً عربستان را تا حد قابل توجهی کاهش داد و حتی به صادر کننده نفت تبدیل شد و همین موضوع عربستان را تا حدود زیادی عصبانی و سپس منزوی کرد.
باوند در پایان گفت: مجموع ناکامیهایی که عربستان در منطقه و خصوصاً در سوریه، عراق و یمن به دست آورد، به علاوه، عملی و محقق شدن توافق هستهای ایران تا حدود زیادی باعث شد تا سعودیها در یک سال گذشته در منطقه تنها شوند که از این رو ما شاهد بودیم که عربستان به هر نحوی سعی کرد تا برای خود همپیمانان جدید و کانالهای ارتباطی دیگری هم در منطقه و هم در فرا منطقه به وجود آورد و واکنشهای متععدی از جانب این کشور در پروندههای مختلف شاهد بودیم. لذا اگر بخواهیم در یک ارزیابی کلی وضعیت عربستان در یک سال گذشته و خصوصاً پس از به روی کار آمدن ملک سلمان را مورد بررسی قرار دهیم، باید بگوییم که پرخاشگری عربستان و عدم سیاستگذاری صحیح خصوصاً در محور سیاست خارجی این کشور موجب شده تا تنش و التهاب در عربستان و در روابط این کشور با سایر دولتها به حدی برسد که قبلاً سابقه نداشته و این موضوع علاوه بر تضعیف پرستیژ این کشور موجب شده تا این ناآرامیها به داخل عربستان و همچنین ساختار سیاسی داخل این کشور و حتی خاندان آل سعود و طیفهای مختلف این کشور کشیده شود که این یک زنگ خطر برای حاکمیت عربستان خواهد بود.