سناریوی عثمانی – عربی علیه شیعیان طرح شده است/ رویکردهای آلسعود نمایی از اقدامهای داعش است
سقوط صدام را میتوان مبنای موج جدیدی که علیه شیعیان در منطقه و حتی آفریقا به راه افتاده است، دانست. اما پارامتر بسیار مهمی که پس از آن باید مورد توجه قرار گیرد، نزدیکی تفکر ترکیه و عربستان و همچنین اعراب منطقه به یکدیگر است که موجب خلق سناریویی هدفمند با محوریت شیعیان شده است.
«صادق ملکی» کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی در تشریح دلایل افزایش موج جدید حملات علیه شیعیان در خاورمیانه و آفریقا در گفتوگو با خبرنگار ایلنا تصریح کرد: در تحلیل محتوایی این موضوع باید دو تحول مهم در منطقه را مورد بررسی قرار داد که تاثیرات ژئوپلیتیکی آن بر سایر کشورهای منطقه موجب بروز چنین حوادثی علیه شیعیان شده است. نخست سقوط صدام باید مد نظر قرار بگیرد چراکه پس از این قضیه شیعیان در عراق به قدرت رسیدند و در مقابل کشورهایی مانند عربستان و ترکیه سعی کردند با استفاده از فاکتور ناامنی شرایط را به نفع خود و به ضرر شیعیان تغییر دهند. از این رو شاهد بودیم که ترکها در سطح اربیل فعالیتهای خود را گسترش دادند و با مقامهای این منطقه ارتباط برقرار کردند. حتی صحبتهایی مبنی بر اینکه اربیل برای خود حق مقابله با تهدیدها را دارد به میان آمد و به نوعی این ارتباط را قویتر کردند.
وی ادامه داد: سفر مسعود بارزانی به عربستان هم در همین راستا و برای تحکیم رابطه و تقویت این سناریو، یکی از موضوعهایی بود که باید مورد توجه قرار گیرد چراکه این مساله بر معادلات عراق تاثیر داشت. به گونهای که تجمیع این موضوعات به علاوه وجود یک دولت قدرتمند شیعه در عراق باعث شد تا کشورهای مقابل، عراق تجزیه شده را به عراق شیعی بیشتر ترجیح دهند که البته به نظر میآید عراق تاحدودی تجزیه معنوی و جغرافیایی شده باشد اما از حیث حقوق بینالملل نمیتوان این موضوع را تایید شده دانست. لذا برای مقامهای ریاض تجزیه عراق به سه منطقه و ایالت بهتر بود.
اصل این سناریو و حرکت به این دلیل بود که ریشه مذهبی در آن وجود داشت و تقویت شد و همین موضوع عقبهای برای داعش به حساب آمد و پس از مدتی شاهد بودیم که دامنه این سناریو به خاک سوریه کشیده شد تا بتواند سناریوی ناکام مانده در عراق را جبران کند و در خلال آن شبهه سقوط سوریه تنها در سه ماه از سوی سعودیها و متحدان آنها مطرح شد که چنین ادعایی تحقق پیدا نکرد اما نباید فراموش کرد که عربستان و ترکیه شرایط سوریه و عراق را تا حدودی علیه ایران تغییر دادند. به طوری که بشار اسد در دمشق سرنگون نشد اما تنها 30 تا 40 درصد از خاک سوری را در دست داشت.
این کارشناس مسائل بین الملل در پاسخ به اینکه آیا سناریوی ایجاد منطقه ترکمنها به عنوان نقطه چهارم در تجزیه عراق میتواند مد نظر باشد یا خیر، عنوان کرد: مساله تشکیل منطقه چهارم یا ایالت ترکمنها بیشتر یک معادله ساختگی ارزیابی میشود. یعنی زمانی که در مورد کردها بحث میشود، صحبت از یک ساختار قدرتمند خواهد بود که در تاریخ معاصر نقشآفرینی داشتهاند اما آنچه که واقعیت دارد این است که ترکمنها ریشه اساسی در تاریخ معاصر ندارند و تنها میتوان گفت که این موضوع تنها یک مدل از مهرهچینی را به نمایش می گذارد. در این خصوص باید به اظهارات عبدالله دوم در سال 2004 اشاره کرد که صحبت از هلال شیعی به میان آورد و ترکها هم از بیدار شدن امپراطوری عثمانی صحبت کردند و خروجی آن نزدیک شدن تفکر ترکها و اعراب به یکدیگر بود.
وی افزود: پس از سال 2004 و سقوط صدام کشورهای عربی و ترکیه به یکدیگر نزدیک شدند و اگر به دوران قبل از آن رجوع کنیم، میبینیم که نگاه ترکها به اعراب منفی بود و اساساً آنها در نگاه ترکها به عوامل فروپاشی حکومت عثمانی و ستون پنجم معروف بودند. در مقابل اعراب هم همین تفکر را نسبت به ترکها داشتند و از یک موضع بالا دستی به آنها نگاه میکردند و حتی خود را از نظر قومی و مذهبی بالاتر از آنها میدانستند. اما پس از مدتی این تفکرات افول کرد و تحولات به جایی رسید که داوود اوغلو رسماً اعلام کرد که تاکنون منطقه تحت تاثیر تفکر شیعه بوده اما از این به بعد نگاه سنیها بر آن قالب خواهد بود و نتیجتاً تجمیع منافع باعث شد تا یک نگاه مذهبی در منطقه تبلور یابد. پس از آن، سفرهای ترکها و اعراب افزایش پیدا کرد و موجب شد تا اعراب و ترکها در یک راستا قدم بردارند.
همگرایی ترکیه و عربستان و سایر اعراب به جایی رسید که از حزبالله لبنان به عنوان تروریست نام برده شد. در صورتی که خدمات حزبالله در راستای تامین امنیت قبایل سنی غیرقابل انکار است و این اقدام را میتوان یکی از دلایل به وجود آمدن سناریوی سیاست مذهبی در منطقه دانست. تا جایی که رهبری ترکها و عربستان کاملاً بر ضد شیعیان اتفاق افتاد و شاهد بودیم که دامنه آن تا نیجریه کشیده شد و این همان نقشه راهی است که معماری آن توسط آنکارا و ریاض پایهگذاری شد و فضا بر تمامی مسلمانان جهان به خصوص شیعیان تنگ شد که برخی از این عملکردها در جهت تحقق منافع غرب و خصوصاً اسرائیل عملیاتی شد.
ملکی با تاکید بر غیرعقلانی بودن اقدامهای عربستان در اعدام شیخ نمر خاطرنشان کرد: این عمل سعودیها را باید خیانت به انسانیت تلقی کرد. وسعت و ابعاد این فاجعه به قدری گسترده است که حتی هم پیمانان غربی ریاض این حرکت آل سعود را نسنجیده و نابخردانه تلقی و ارزیابی کردند. اما از این سو متاسفانه وقایعی که در مورد سفارت عربستان در تهران رخ داد باعث شد از موضع برتری که در آن قرار داشتیم پائین بیاییم. در صورتی که کنوانسیون 1961 وین حمایت و حفاظت از اماکن دولتی سایر کشورها را برای کشور دیگر معین و مدون کرده است. از سوی دیگر اخلاق اسلامی هم یکی دیگر از موضوعاتی است که در بطن آن وفای به عهد نهفته و در میان کشورهای اسلامی به یک عرف و لزوم تبدیل شده است. مساله دیگر این است که در فرهنگ عرب، تعدی به مهمانها رد شده است. تا جایی که گفته شده زمانی که دشمن به سوی تو پناه میآورد موظف به پناه دادن به او هستی. لذا چنین اقدامات انفعالی باعث شد تا از افکار عمومی منطقه علیه ما استفاده شود. در امتداد آن رسانههای سعودی و متحدانش در حال بسترسازی بودند تا در صورت به وجود آمدن هرگونه چالش میان تهران – ریاض بتوانند علیه جمهوری اسلامی ایران اقداماتی را صورت دهند.
وی در پایان تصریح کرد: اقدام چند روز گذشته در مورد سفارت عربستان باید یک اقدام در راستای منافع اسرائیل و آل سعود تلقی شود. به گونهای که دستگاه دیپلماسی ما حدود دو سال وقت و نگاه خود را روی پرونده برجام متمرکز کرد و در آنجا بر اساس نُرمهای بینالمللی حرکت کردیم اما این سرمایه ملی با یک گام نسنجیده مورد ضرر واقع شد. اگر کمی به مسائل مطروحه در منطقه دقت کنیم، به وضوح میبینیم که رویکرد ترکیه و عربستان در منطقه در حال پررنگ شدن است و با توجه به حمایت غربیها از اقدامهای آلسعود که نمایی از اقدامهای داعش را به تصویر میکشد؛ باید منتظر گسترش این اقدامهای در لیبی، پاکستان، تونس، افغانستان و سایر کشورهایی که زمینه این اقدامهای در آنجا فراهم است، باشیم که البته ممکن است در قالب انفجار، ترور، گروگانگیری و حتی حملات انتحاری به اجرا گذاشته شود.
گفتوگو: فرشاد گلزاری