آراء سوسیالیستهای فرانسه در سبد جمهوریخواهان قرار گرفت/ کسب ۲۷ درصد آراء برای جبهه ملی یک موفقیت است
قدرت گرفتن جبهه ملی فرانسه در دور اول انتخابات باعث شد تا دو حزب سوسیالیست و جمهوریخواه با یکدیگر بر علیه مارین لوپن متحد شوند. چراکه دو مقوله مهاجر ستیزی و اصرار بر حوزه امنیت و موارد مورد نظر در این حوزه بر خلاف و علیه حزب فرانسوا اولاند و سارکوزی است. در واقع حادثه پاریس در دور اول به نفع جبهه ملی و در دور دوم به ضرر این حزب رقم خورد.
« عبدالرضا فرجی راد» استاد ژئوپلیتیک و سفیر سابق ایران در نروژ در تحلیل دلایل شکست حزب جبهه ملی فرانسه در انتخابات منطقهای فرانسه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار داشت: این نگرانی وجود داشت که بعد از عمیات گسترده تروریستی در فرانسه حزب راست افراطی جبهه ملی به رهبری خانم "مارین لوپن" نتواند در انتخابات منطقهای فرانسه شادی را به اردوگاه طرفداران خود بیاورد. بعد از سالها انتظار جبهه ملی که ضد مهاجرت شناخته میشود؛ توانست در انتخابات دور اول (۶ دسامبر) حدود نیمی از مناطق انتخاباتی فرانسه را از آن خود کند و در مقابل دو حزب عمده فرانسه یعنی "حزب جمهوریخواه" و "حزب سوسیالیست" که قدرت را همیشه در فرانسه بین خود تقسیم میکردند عرض اندام کند.
وی ادامه داد: پیشبینی میشد که در دور دوم این انتخابات که در روز یکشنبه ۱۳ دسامبر برگزار گردید باز هم جبهه ملی موفقیتهایی داشته باشد ولی ممکن است موفقیت به اندازه دور اول نباشد. یکی از دلایل اینگونه پیشبینی این بود که در دورههای قبلی همیشه حزب راست افراطی در دور دوم انتخابات نسبت به دور اول رای کمتری را میآورند. شاید علت آن هم این بود که احزاب مخالف این حزب، مردم را نسبت به خطرات پیروزی این حزب هوشیار میکردند و در واقع بخشی از مردم فرانسه به این حزب و آینده فعالیت سیاسی آن در سطح اجرایی احساس خطر میکردند.
این بار هم پس از پیروزی جبهه ملی در دور اول انتخابات منطقهای، حساسیتها در فرانسه بالا رفت. به طوری که سران احزاب سوسیالیست و جمهوریخواه فرانسه در مصاحبههای خود پیروزی جبهه ملی را تهدیدی برای ارزشهای فرانسوی اعلام کردند و خواستار این شدند که دو حزب جمهوریخواه وسوسیالیست با یکدیگر همکاری کنند تا بتواند جلوی موفقیت بیشتر جبهه ملی در دور دوم انتخابات را بگیرند. در همین راستا حزب سوسیالیست فرانسه به رهبری رئیس جمهور فعلی «فرانسوا اولاند» از خود گذشتگی بیشتری نشان داد و ضمن خارج کردن دو تن از کاندیداهای خود از صحنه انتخاباتی، از طرفداران این حزب درخواست کرد که به کاندیداهای حزب جمهوریخواه رای داده تا بتوانند در مقابل حزب جبهه ملی پیروز شوند. در واقع یکی از دلایل شکست «جبهه ملی به رهبری مارین لوپن» را میتوان این همگرایی بین دو حزب جمهوریخواه و سوسیالیست فرانسه ذکر کرد تا اجماع آنها دو تن از کاندیداهای راست افراطی را از صحنه خارج کند.
سفیر سابق ایران در مجارستان در تشریح سایر دلایل کاهش آراء جبهه ملی فرانسه بیان کرد: دلایل دیگری میتوان برای این شکست ذکر نمود که اهمیت زیادی دارد. تبلیغات مداوم دو حزب اصلی فرانسه علیه جبهه ملی و خطراتی که به مردم در صورت موفقیت این حزب گوشزد میکردند باعث شد که نسبت به دور اول جمعیت بیشتری در انتخابات دور دوم بر ضد جبهه ملی شرکت کنند. معمولاً میتوان گفت که طرفداران راست افراطی از ثبات رای بیشتری برخوردار هستند و شرکت جمعیت بیشتر در انتخابات به ضرر آنها تمام میشود. این شگرد احزاب مهم فرانسه در دور دوم موثر واقع شد و منجر به ضرر جبهه ملی در انتخابات شوراهای فرانسه شد. دلیل دیگر را که میتوان برای شکست جبهه ملی در دوم ذکر کرد این است که؛ پس از عملیات تروریستی پاریس بسیاری از مردم، نگران، عصبانی و حساس شده بودند. انتخابات دور اول از نظر زمانی به حملات تروریستی پاریس نزدیکتر بوده و همین امر موجب کسب آرای بیشتر توسط جبهه ملی فرانسه گردید ولی با فاصله گرفتن انتخابات دور دوم و دور شدن بیشتر از عملیات تروریستی و ایجاد امنیت نسبی و خارج شدن مردم از حالت غیرعادی رای راستگرای افراطی نیز تا حدودی کاهش یافته است.
وی افزود: با توجه به مشارکت ۵۹ درصدی مردم در دور دوم انتخابات، براساس نتایج اعلام شده از سوی وزارت کشور فرانسه، حزب محافظه کار جمهوری خواه به رهبری "نیکلا سارکوزی" رییس جمهور سابق با ۴۱ درصد، بیشترین آراء را به خود اختصاص داده ، حزب سوسیالیست فرانسه به رهبری فرانسوا اولاند رییس جمهور فعلی با ۳۰ درصد رتبه دوم و حزب جبهه ملی به رهبری مارین لوپن نیز با ۲۷ درصد جایگاه سوم را به خود اختصاص داد. اگر اعداد و ارقام ارائه شده را ارزیابی کنیم؛ مشاهده خواهیم کرد که هیچکدام از این اعداد و رقم؛ آمار واقعی احزاب مورد اشاره نیستند. حزب جمهوریخواه با کمک حزب سوسیالیست ۴۱ درصد آرا را با دست آورده و حزب سوسیالیست بخشی از آرا خود را در سبد حزب جمهوریخواه قرارد داد. لذا می تواند درصد بالاتری از رای را داشته باشد و بالاخره حزب خانم مارین لوپن فاصلهاش با حزب محافظه کار جمهوریخواه باید کمتر باشد چراکه آن حزب رای واقعی خود را ندارد.
با اینحال علیرغم شکست جبهه ملی؛ این حزب یک موفقیت در این انتخابات داشته است. بدین صورت که در دوره قبلی انشعابات منطقهای که استانهای بیشتری را در بر میگرفت و یا هنوز تجمیع نشده بودند؛ جبهه ملی توانسته بود حدود ۱۰ درصد آرا را بدست آورد ولی در این انتخابات موفقیت این حزب به ۲۷ درصد رسیده. لذا نشان می دهد که گرایش نسبت به راست افراطی در فرانسه افزایش یافته است. بنابراین سوال مطرح می شود که آیا فراز و فرود راست افراطی در فرانسه میتواند در انتخابات دیگر کشورهای اروپایی به همین صورت نقش داشته باشد و آیا مقوله تروریسم و یا مهاجرت در این روند نقش داشته است؟ در پاسخ باید اشاره نمود که گرایشات به سمت راست افراطی نه تنها در فرانسه بلکه در سطح اروپا و حتی در شمال اروپا که تحمل و مدارا با خارجیان مهاجر را از افتخارات خود به حساب می آورند مخدوش شده است. رشد اقتصادی اروپا بعد از جنگ جهانی دوم سبب گردید بسیاری از مردمان کشورهای مختلف وارد این قاعده شوند و در بخش های مختلف صنعتی و خدماتی مشغول به کار نشوند. به طور مثال نیروی کار عظیمی از ترکیه به اروپای مرکز و بویژه آلمان و اتریش وارد گردید.
سفیر اسبق ایران در سریلانکا در ادامه خاطر نشان کرد: کشورهای استعمارگر سابق همچون انگلستان و فرانسه نیز نیروی کار قابل توجهی از کشورهای استعماری خود وارد نمودند. نیروی کار بسیاری از پاکستان به کشور نفتی همچون نروِژ مهاجرت کردند. شمال اروپا نیز پذیرایی مهاجرین سیاسی – اجتماعی از کشورهای مختلف بویژه خاورمیانه بود که با دغدغه کمی به زندگی خود ادامه میدهند. ولی این بار موج مهاجرین جنگی از کشورهای خاورمیانه؛ با موجی از عملیات تروریستی در داخل و خارج قاره و با ابزارهای مختلف از چاقو کشی در ایستگاههای مترو تا به رگبار بستن مردم در رستورانها و مراکز فرهنگی و تفریحی به وجود آمد و این احساس را به وجود آورده که امنیت در هیچ نقطهای از قاره اروپا و یا حتی خارج از مرزهای آن که معمولاً اروپائیان برای تفریح به آنجا سفر میکنند برقرار نیست. از طرفی رکود اقتصادی آغاز شده از سال ۲۰۰۸ میلادی به بعد که بیکاری را در سطح قاره افزایش داد این واقعیت را برای شهروندان بومی و اصیل اروپایی نمایان میکند که مهاجرین عامل اصلی عدم اشتغال آن شده و حالا که پیوندی را بین مهاجرت و ناامنی احساس می کنند باید به مبارزه با آن برخیزند. یعنی دخالت معدود افرادی از مهاجرین در عملیات تروریستی که معمولاً افراد حاشیه نشین در شهرهای بزرگی همچون لندن ، پاریس و بروکسل هستند از دید راست گرایان و ملی گراها نگاهی منفی را متوجه اکثریت مهاجرین وارد نشده به اروپا مینماید. حتی نفرت چشم آبیهای اروپا نسبت به مو سیاههای دورگه و غیر اروپایی که چندین دهه است در اروپا ساکن شدهاند و چند نسل؛ از جمله فرزندان به دنیا آمده در آنجا را هم در بر می گیرد شامل می شود.
وی در پاسخ به اینکه آیا تاثیر مهاجرستیزی تنها در فرانسه نمایان میشود یا اینکه در سایر کشورهای اروپا هم ریشه دارد؛ عنوان کرد: واقعیت این است که مهاجر ستیزی نه تنها در فرانسه که درسالهای اخیر بیشترین عملیات تروریستی را متحمل گشته رو به افزایش است؛ بلکه کشورهای دیگر اروپایی هم کم و بیش با این پدیده مواجه شدهاند. البته در کشور آلمان به عنوان مهاجر پذیرترین کشور اروپایی که برای رشد و توسعه اقتصادی خود مجبور است سالیانه صدها هزار مهاجر را بپذیرد تمایلات مهاجر ستیزی و راست افراطی شدیداً رو به افزایش است و شاید بتوان گفت که بیش از دیگر کشورهای اروپایی اینگونه تمایلات در آن کشور دیده میشود. اتفاقاً تمایلات افراطیگری در آلمان صرفاً مربوط به مشکلات اقتصادی و مسایل مربوط به بیکاری نیست زیرا که در دروان رکود، اقتصاد آلمان از رشد قابل قبولی برخوردار بوده و حتی این تمایلات ریشه در یک میراث تاریخی دارد که نازیستها به رهبری هیتلر از اوایل دهه ۱۹۳۰ به بخشی از فرهنگ آلمان تزریق کردند. نکته دیگر اینکه افراطیهای آلمان الگویی برای درس گرفتن افراطیها در اروپای شرقی شدهاند که بعد از سال ۱۹۹۱ کشورهای آنها از سلطه اتحاد جماهیر شوروی خارج شدند. به همین جهت بنظر میرسد در صورت ادامه مهاجرت گسترده و همچنین ادامه فعالیتهای تروریستی که بنظر میرسد گهگاهی ادامه داشته باشد؛ رشد و قدرت گرفتن احزاب راست افراطی در کشورهایی مانند بریتانیا،فرانسه، آلمان، هلند، سوئد، فنلاند، مجارستان، جمهوری چک و مجارستان روند روبه رشدی را داشته باشد. به گونهای که هم اکنون در برخی از این کشورها احزاب متمایل به راست افراطی نیز قدرت را در دست دارند و در بحران هجوم مهاجرین به اروپا بخوبی این گرایشات بروز داده شد.
البته نباید فراموش کرد که جمعیت عظیمی از مردم اروپا علیرغم مشکلات پدید آمده هنوز سیاست مدارا را برای تداوم صلح؛ جذاب تلقی میکنند. همچنان که در این انتخابات مردم فرانسه این تمایل را نشان دادند. چراکه آنها خطر راست افراطی را از آنچه که سیاستمداران اروپایی میپندارند مهمتر تلقی میکنند و تصور آنها بر این است که در صورت رشد و تداوم این روند ممکن است اوضاع از کنترل خارج شده و زمینه سازی نوعی از فاشیسم در اروپا فراهم گردد.آنها میگویند اگر به آتش زدن بیش از ۵۰۰ مرکز نگهداری پناهجویغان فقط در آلمان و در سال جاری نظری بیاندازیم؛ متوجه خواهیم شد که چقدر این خطر جدی است و برای آن بایستی راه حلی پیدا نمود.
وی در پایان گفت: با این حال روند تحولات بسمتی است که گرایش به سمت راست افراطی رو به افزایش است. تا جایی که رهبران دو حزب اصلی فرانسه پس از شکست جبهه ملی اعلام کردند که باید هشدارهای رایدهندگان را جدی گرفت. یعنی افزایش میزان رای راست افراطی که میتواند درصورت ادامه ناامنیها در اروپا میزان طرفداران خود را بیشتر خواهند کرد.