پاکستان و آمریکا در مرگ ملاعمر دست دارند
چرا مرگ ملا عمر هم تایید شده بود و هم تکذیب؟ بیشک پاکستانیها سناریویی مشترک با آمریکا طرحریزی کرده اند که این مدل یعنی صحت نداشتن مرگ ملا عمر و اینکه وی در سال ۲۰۱۳ جان خود را از دست داده است، تنها برای بازی دادن مردم افغانستان و جهت دادن به مذاکرات صلح این کشور مطرح شده است.
«عبدالمحمد طاهری» رایزن اسبق ایران در افغانستان در تشریح انتشار خبر مرگ ملا محمد عمر، سرکرده گروه طالبان به خبرنگار ایلنا گفت: چندین دلیل وجود دارد که مرگ ملا عمر را محتمل جلوه میدهد. دلیل اول انشقاقی است که بین اعضای گروه طالبان اتفاق افتاده است و این مساله از دو سه سال پیش آغاز شده بود. یعنی زمانی که حکمتیار و حزب اسلامی که توسط او اداره میشد، از طالبان جدا شد این اتفاق به وقوع پیوست. مساله دوم انشقاقی است که درباره صلح با افغانها ایجاد شده.
وی ادامه داد: بخشی از این مساله که چرا خبر مرگ ملا عمر به صورت رسمی اعلام نشده است، مربوط به پاکستانیها میشود چراکه آنها دقیقاً در بطن و متن این قضیه حضور دارند و به صورت دقیق از این موضوع اطلاع دارند.
به گونهای که پاکستانیها با پخش اخباری مبنی بر زنده بودن یا نبودن ملاعمر در صدد بازی دادن افغانها هستند در حالی که اعتقادم بر ین است که سرویس اطلاعاتی پاکستان از این خبر اطلاع دارد. در دو سال گذشته هیچ اطلاعیهای با امضای ملا عمر قرائت نشده است و هر متنی که اعلام یا قرائت شده برآمده از داخل این گروه است.
این کارشناس مسائل بینالملل در خصوص تاثیرات مرگ ملاعمر در افغانستان و پاکستان گفت: به نظرم پاکستانیها پشت این قضیه حضور دارند. یعنی آن جناحی که از طالبان انشقاق پیدا کرده، که میتواند نتیجه حضور یا عدم حضور ملا عمر باشد، در صدد سهیم شدن در قدرت هستند و به طبع شریک شدن در قدرت، ملزم به طی کردن مسیر مذاکرهای هستد که پاکستانیها از آن خشنود نیستند. به طوری که اگر بخش عمده حضور طلبان در دولت مرکزی افغانستان تایید و حل و فصل شود، دیگر بهانهای برای ناامن کردن مرزهای افغانستان وجود ندارد. لذا باید گفت که پاکستانی مایل به این نیستند که این راه هموار شود و ادامه پیدا کند.
وی افزود: برای دولت افغانستان مرگ ملا محمد عمر بسیار حائز اهمیت است. شاید وزارت امنیت داخلی افغانستان هم از این موضوع اطلاع داشته باشد اما آنها معتقدند که وی را ترور نکردهاند و با دارو کشته شده و به هر حال مرگ طبیعی در کار نبوده و دستهایی برای کشته شدن وی در کار بوده است.
طاهری با اشاره به شخصیت ملا عمر عنوان کرد: در سالهایی که در افغانستان حضور داشتم، متوجه یک سری از ابعاد شخصیتی ملا عمر شدم. او ضمن اینکه از خرد برخوردار نبود، اما در دنیای مادی سیر نمیکرد و میتوانم بگوییم که اصلاً متوجه دنیای امروزی نبود و سواد آکادمیک و حتی سواد ابتدایی نداشت و مبارزه با آمریکا و دیگر کشورها را با توجه به آن چیزی که به ذهنش میرسید و درک میکرد، صورت میداد.
اگر به دو ماه گذشته رجوع کنیم، به صحبتی از سوی طالبان بر میخوریم که در آن گفته شده بود که ما تنها یک پرچم داریم و آن هم پرچم طلبان است در حالی که ملا عمر شخصی بود که بن لادن را امام خود معرفی میکرد و تحت تاثیر شدید القاعده بود و به نظر میآید که این حرف نمیتوانست از جانب ملا عمر و طالبان باشد.
وی تصریح کرد: منظور این است که اگر ملا عمر زنده بود، با توجه به سابقهای که از وی وجود دارد، مبارزه با آمریکا به یک مبارزه جدی بدل میشود که در این حالت مطمئناً نمیشود در میان آنها فاصله ایجاد کرد. از سوی دیگر، گفته شده است که ملا محمد در مرز افغانستان و پاکستان مورد حمله قرار گرفته و دولت پاکستان نمیتواند از این موضوع اظهار بیاطلاعی کند یا آن را تا مدت طولانی مخفی نگه دارد. به صورتی که در ترور بن لان هم، دو ساعت پس از عملیات همه چیز منتشر شد که البته سناریوهای مختلفی در این خصوص مطرح شد.
این کارشناس مسائل شبه قاره و آسیای مرکزی در خصوص تاثیر مرگ ملا عمر بر مذاکرات صلح افغانستان خاطرنشان کرد: من زیاد به این موضوع خوشبین نیستم که این مذکرات به جای مشخص و درستی ختم شود. به دلیل اینکه در شرایط کنونی یک انشعاب و اوضاع شکننده در گروه طالبان به وجود آمده که بخش عمده و مهم آن مربوط به حکمتیار و موضع ایستادگی آن در برابر آمریکا است.
در گذشته حکمتیار (که بر روی حزب اسلامی نفوذ داشت) و ملا عمر با یکدیگر هم از لحاظ ایدئولوژی و هم از منظر راهبردی یکی بودند اما حکمتیار رویهاش تغییر پیدا کرد به گونهای که در گذشته چنین تندرویهایی از وی دیده نشده بود. لذا در حالت فعلی حکمتیار و جناح وی به سه دسته تقسیم شدهاند.
وی اضافه کرد: دسته اول به سمت جناح عبدالله عبدالله در دولت مرکزی رفتهاند. دسته دوم به سمت اشرف غنی متمایل شده و اختیارات را به عهده گرفتهاند و دسته سوم گروه تندرویی است که البته با حزب اسلامی در ارتباط بوده و رهبری آن هم با حکمتیار است و میخواهد نقش مراد را بازی کند تا آن پرچم ضد آمریکایی در منطقه توسط حکمتیار دنبال شود و البته شخص حکمتیار از این موضوع خرسند است ولی جناح طالبان و روح خشن آنها با این موضوع خیلی موافق نیستند.
به دلیل اینکه حکمتیار در دو دهه اخیر رویهاش به این تندی نبود و تا جایی مصالحه و مذاکره را می پذیرفت اما در شرایط فعلی به این صورت نیست و یکی از جناحهای تندرو در این منطقه محسوب شده که در عملیاتها هم حضور داشته است و از سوی دیگر هر عملیاتی که صورت گرفته است، از سوی حزب حکمتیار انجام شده که رفتارهای بسیار خشن اعم از ترورهای گسترده یا انجام عملیاتهای انتحاری از این دسته بوده است.
طاهری ادامه داد: بنابراین اینکه بگوییم مذاکرات با افغانستان به جایی میرسد، به نظرم کمی بعید است. به دلیل اینکه اختلافات زیاد و عمده است و از زمانی که بن لادن حضور داشت، هسته مرزی طالبان از عقل و درایت برخوردار نبود و به صورت سنتی فعالیت میکنند و زمانی که سنتی عمل شود، کار دشوار خواهد شد چراکه حکومت آنها حکومت ریشسفیدان است و آنها تنها پاسخ دادن با سلاح را یاد گرفتهاند و نه مذاکره.
وی در پایان در خصوص اینکه آیا آمریکاییها در پشت پرده این ماجرا حاضر هستند یا نه، تاکید کرد: حتماً این طور است و بعید میدانم که آنها در جریان این موضوع نباشند چراکه مطمئناً دستی در این ماجرا داشتند و پرسش دیگر آن است که چرا تاکنون این موضوع را مخفی نگه داشتهاند. وقتی که ۱۰ میلیون دلار برای کشتن بن لادن تعیین میکنند؛ پس بدون شک از این موضوع هم با خبر بوده اند. لذا اینکه در اخبار آمده است که ملا عمر در سال ۲۰۱۳ کشته شده است، مطمئناً این خط خبری از سمت غربی ها است و اگر چنین موضوعی صحت داشته باشد، بدون تردید عوامل سیا و پنتاگون در آن حضور عامدانه و عالمانه داشتهاند.
گفتوگو: فرشاد گلزاری