تکفیریها بدون کمک خارجی قادر به تولید فیلمهای حرفهای نیستند
نشست بررسی رویکرد رسانهای داعش با حضور یکی از مستندسازان جوان کشورمان در خبرگزاری کار ایران برگزار شد.
اگر زمانی در یکی از کشورهای همسایه، مردمی به جرم داشتن گیرندههای تلویزیون آزار داده میشدند، امروز نسل جدیدی از تروریستها در خاورمیانه جولان میدهند که برای تاثیر هرچه بیشتر جنایات خود، فیلمهای سینمایی تولید میکنند. قتل ۱۵ خلبان سوری، اعدام ۲۱ کارگر قبطی مصری و سوزاندن خلبان اردنی از جمله همین فیلمها هستند که تفاوت زیادی با تصاویری دارند که پیش از این توسط تروریستها ضبط و از رسانهها پخش میشدند. برای بررسی راهبرد رسانهای داعش، با «امید رضازاده» مستندساز جوان گفتوگویی صمیمانه داشتیم.
رضازاده درباره استفاده داعش از تکنیکهای سینمایی برای تاثیرگذاری بیشتر گفت: برای بررسی فیلمهای تولید شده توسط داعش، باید از تفاوت این گروه تکفیری با نسل قبلی تروریستهای بنیادگرا مانند القاعده صحبت کرد. گروههای تندرو از آفریقا تا آسیا وجود دارند اما دلیل مطرح شدن داعش، استفاده از رسانه است. امروز رسانههای جهان برای پوشش اخبار داعش با هم رقابت کرده و شانه به شانه تروریسم حرکت میکنند. اگر رسانهای وجود نداشته باشد و جنایات داعش را منعکس نکند، این گروه نیز مانند گروههای مشابه به حاشیه رانده میشود.
وی افزود: امروز، رسانه نخستین مولفه جهان است. اگر در سالهای گذشته بمب اتمی و قدرت اقتصادی در جهان حرف اول را میزدند، امروز این مسائل کمرنگ شده و رسانه جای آنها را گرفته است. رسانه ابزار فرهنگسازی بوده و نفوذ زیادی در جوامع جهانی و قشر جوان کشورهای مختلف دارد. داعش از این موضوع آگاه بود و فعالیت رسانهای گسترده خود را آغاز کرد. برخی تصور میکردند که تولید فیلمهای حرفهای از جنایت داعش، کار این جریان را یکسره میکند زیرا مردم جهان با تماشای این فیلمها به وحشیگریهای این گروه پی برده و خواستار برخورد قاطع میشوند. اما داعش راه رسانهای خود را ادامه داد و فیلمهای بیشتری با تکنیکهای سینمایی تولید و منتشر کرد.
رضازاده اضافه کرد: زمانی القاعده فیلمهایی ابتدایی از اعدام گروگانها خود منتشر میکرد که از عناصر محدود مانند پرچم سیاه این گروه استفاده میشد. فردی با چهره پوشیده بیانیهای رو به دوربین میخواند و بعد از بردن نام خدا، گروگان را به قتل میرساند. داعش از شیوه ابتدایی گروههای پیشین عبور کرده و از سینمای قصهگو بهره میگیرد. تولیدات رسانهای داعش متفاوت از فیلمهای نسل قبلی تروریستها است زیرا در آن به تمام جزئیات توجه میشود. قربانی یا قربانیها با شکلی خاص وارد صحنه شده، قاتل خود را نگاه کرده و برای مرگ زانو میزنند و بقیه ماجرا با دقت به جزئیات به تصویر کشیده میشود. توجه به همین جزئیات، مخاطب را به دیدن این فیلم ترغیب میکند زیرا از لحاظ بصری تماشاگر را جذب میکند. قتل یک انسان به هر روشی مذموم و ناپسند است اما تکنیکهای سینمایی، افراد را به پیگیری این فیلمها ترغیب میکند.
این فیلمساز جوان درباره شباهت و رابطه فیلمهای سینمایی داعش با تولیدات هالیوودی گفت: بسیاری از تکنیکهای هالیوودی در فیلمهای این گروه وجود دارد، بنابراین میتوان آن را با تولیدات آمریکایی مقایسه کرد. بعضی پروژههای اکشن آمریکایی، یک پروسه تولید پنج ساله را طی میکنند. این پروسه از نگارش فیلمنامه و ترسیم استوری بورد تا مراحل فیلمبرداری و تدوین نهایی طول میکشد. تاثیر فیلم چند دقیقهای داعش کمتر از فیلم دو ساعته آمریکایی نیست زیرا همین تکنیکهای هالیوودی توسط فیلمسازان داعش نیز استفاده میشود و فرایندی که پیشتر ذکر شد، در مقیاسی کوچکتر طی میشود.
وی ادامه داد: استفاده از واژه سینما و هنر برای فیلمهایی مانند آنچه توسط داعش تولید میشود، بسیار سخت است زیرا هنر واژه مقدسی است و نمیتوان آن را کنار تروریسم قرار داد. اما در حال حاضر این اتفاق افتاده و متاسفانه عنصر هنر در راه بد استفاده شده است. هنر موجود در فیلمهای داعش، وجود عنصر نگاه است. کارگردانها دنبال رسیدن به این نقطه هستند که دیالوگ مورد نظر خود را با نگاه به مخاطب برسانند. برای مثال، قربانی داعش که در فیلم کشته میشود، به دست جلاد خود و افراد حاضر در صحنه نگاه میکند و در انتها به دوربین نگاه میکند. این نگاهها اتفاقی نیست و به صورت هدفمند در متن فیلم گنجانده شده است. با توجه به نکاتی که پیشتر مطرح شد، باید گفت که فیلمهای مذکور در مدت زمانی طولانیتر از آنچه تصور میشود، تولید شده است. در یک فیلم معمولی، صحنهها به دلایل مختلف تکرار میشود به همین دلیل نمیتوان باور کرد که این فیلمها دریک روز و یک پروسه عادی تولید شده باشد. یک گروه تروریستی به تنهایی نمیتواند فیلمهایی مانند اعدام ۱۵ خلبان سوری، قتل ۲۱ گروگان مصری در ساحل مدیترانه و سوزاندن معاذ الکساسبه خلبان اردنی را تولید کند. همین موضوع، فرضیه دخالت فیلمسازهای غربی را تقویت میکند. تفاوت فیلمهای داعش با هالیوود، واقعی بودن سوژهها و مرگ حقیقی آنها است. استودیوهای زیادی در جهان وجود دارند که با نیروهایی بالغ بر پنج تا ۱۵ نفر، فیلمهایی با کیفیت و با استفاده از تکنولوژی پرده کروماکی تولید و عرضه میکنند؛ فیلمهایی که دیده هم میشوند. فیلمهایی که مخاطب تصور میکند در نقاط مختلفی فیلمبرداری شده اما در حقیقت، در اتاقی معمولی با استفاده از پرده سبزرنگ و نرمافزارهای رایانهای ساخته میشود. با توجه به تکنولوژی که امروز برای ساخت فیلم از آن بهره گرفته میشود، درباره تولید فیلمهای سینمایی داعش دو فرضیه قابل تصور است. اول اینکه استودیوهای فیلمسازی بزرگ و کوچک در کشورهای غربی برای ساخت این تولیدات به داعش کمک میکنند، فرضیه دوم نیز ورود افرادی آشنا به تکنولوژی سینما به داعش از طریق عضوگیری است. زیرا افراد زیادی از کشورهای غربی در میان این تروریستها حضور دارند. فیلمهای مذکور زمینه پیوستن به داعش را برای آن دسته از افرادی که میتوان نام پریشان ذهنی بر آنها گذاشت، فراهم میکند. زیرا داعش امکانات پذیرش آنها را در اختیار دارد. پول در اختیار اعضای خود قرار میدهد، به نام جهاد نکاح نیاز جنسی آنها را برآورده میکند و ابزار اعمال خشونتی که این افراد برای تجربه آن میآیند را در اختیارشان میگذارد.
رضازاده در مورد استفاده از رنگ نارنجی برای قربانیان گفت: رنگ نارنجی استفاده شده برای لباس قربانیها را میتوانیم از دو زاویه نگاه کنیم. اول، تاثیر بصری این رنگ بر مخاطب و به اصطلاح چشمگیر بودن آن است. مثلا رنگ نارنجی کنار دریای مدیترانه و آن هوای ابری که بر صحنه حاکم است، تاثیر بر مخاطب را دو چندان میکند. این موضوع نشاندهنده استفاده سازندگان این فیلمها از طراحی صحنه و لباس است. عناصری که با قرار گرفتن کنار تدوین حرفهای تاثیر زیادی بر مخاطب میگذارد. مساله دوم، طعنه به آمریکا و اشاره به زندانیان گوانتانامو است؛ ایالات متحده برای حبسشدگان در گوانتانامو و دیگر زندانیهایی که مشکل امنیتی دارند، از لباسهای نارنجیرنگ استفاده میکند. استفاده از این رنگ برای قربانیان توسط داعش، میتواند به معنای انتقامجویی این جریان به تلافی همفکرانی باشد که توسط آمریکا به بند کشیده شدند. مشاهده کردیم که شهروندانی از کشورهای مختلف به خصوص آمریکا و انگلیس توسط داعش در همین لباسها به قتل رسیدند. این به معنای ورود به رسانههای غربی است. همین مساله باعث شد که اگر پیش از این ۴۰ درصد مردم آمریکا داعش را میشناختند، امروز ۹۰ درصد آنها با این جریان آشنا شوند.
وی ادامه داد: داعش در فیلمهای خود، روشهایی از قتل انسانها را نشان میدهد که مخاطب را به سمت خود جذب کرده و از طرف دیگر، جای خود را در رسانههای جهان به خصوص غربیها تثبیت میکند؛ بدون اینکه نفوذ در رسانهها داشته باشد. زمانی که یکی از فیلمهای حرفهای داعش منتشر میشود، رسانههای غربی حدود یک ماه در اختیار این جریان قرار میگیرد زیرا رسانهها مشغول تجزیه و تحلیل فیلمها و بررسی هویت افراد میشوند و آنتن خود را پر میکنند. به این ترتیب، مخاطبان به طور مداوم در جریان و تحت تاثیر قرار میگیرند. داعش برای گذاشتن بیشترین تاثیر بر مخاطبان و استفاده از رسانه، کشتن چند انسان را به گونهای سینمایی و با تکنیکهای حرفهای تبدیل به به یک فیلم سینمایی میکند. همین فیلم اگر به صورت معمولی و خالی از تکنیکهای سینمایی تهیه میشد، تاثیر امروز را نداشت و دیده نمیشد. خشونت موجود در فیلمهای داعش در هیچ فیلم هالیوودی وجود ندارد. تروریستهای تکفیری با ساخت این فیلمها، بالاترین میزان خشونت را به مخاطبان نشان دادند و آن را عادی کردند. شاید نخستین فیلم باعث وحشت و تنفر برخی شده باشد اما این موضوع در طول زمان عادی شد و میبینیم که در مورد آن صحبت میشود.
این مستندساز جوان در مورد تخریب چهره اسلام توسط این فیلمها گفت: استفاده از صوت عربی، نام پیامبر، شعارهای اسلامی و شعار الله اکبر در فیلمهای تولیدی داعش تاثیر مخربی بر چهره اسلام گذاشته است؛ تاثیری که از آن به عنوان اسلامهراسی یاد میشود. نتایج یکی از آخرین نظرسنجیهای انجام شده در ایالات متحده، بر موفق بودن جریان تکفیر در تاثیرگذاری از طریق رسانه مهر تائید زده است. ۴۲ درصد از شرکت کنندگان این نظرسنجی، اعلام کردند که اسلام دین خشونت است؛ ما که با اسلام آشنایی داریم میتوانیم این موضوع را رد کرده و آن را جدا از این دین رحمانی بدانیم. کسانی که با مبانی اسلام آشنایی نداشته و تنها شاهد فجایعی هستند که از طریق رسانه و به نام دین ما منتشر میشود، کمتر از تاثیر مخرب این تولیدات مصون میمانند. باید این سوال را از خود بپرسیم؛ وقتی که ما با یک دین دیگر آشنایی نداریم و اینگونه جنایات را به ما نشان دهند، نظر بد به آن آئین پیدا میکنیم؟ این همان قدرت رسانه است که داعش و کسانی که پشت پرده آن هستند بر آن واقف بوده و از آن بهرهبرداری میکنند. شما تصور کنید که فردی به اتهام قتل دستگیر شده و نامش به رسانهها راه پیدا میکند؛ یک ماه بعد بیگناهی این انسان اثبات شده و آزاد میشود. اما برچسب قاتل بودن روی پیشانی وی مانده است. این یکی از ویژگیهای رسانه است. همین موضوع در مورد داعش و به طور کلی، جریان بنیادگرا صدق میکند. زمانی که جنایتی در گوشهای از جهان به وقوع میپیوندد و رسانهها از نام دولت اسلامی برای عاملان استفاده میکنند، برچسب تروریسم نیز به پیشانی مسلمانان میچسبد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: جریان مقابل تروریسم تلاش میکند تا چهره واقعی را اسلام را از طریق فیلمها و کارهای تبیلغاتی به افکار عمومی جهان نشان دهد اما تاثیر کارهای قبلی و موج رسانهای اسلامهراسی که توسط جریان تکفیر و ترور ایجاد شده، افکار عمومی جهان را نسبت به اسلام مکدّر کرده است. کارهای انجام شده به اندازه فعالیت جریان بنیادگرا برد رسانهای زیادی ندارد، حتی اگر از بهترین رسانههای جهان مخابره شود زیرا این فعالیتها، کارهای ثانویه است و ارتباط تروریسم و آنچه که آنها اسلام مینامند در افکار عمومی جا باز کرده است. حتی اگر فیلمی ساخته شود که شخصیت اصلی آن یک مسلمان بوده و آمریکا را نجات دهد، باز هم تاثیر مثبت زیادی نمیگذارد زیرا تفکر منفی در طول سالهای گذشته در افکار عمومی جهان تثبیت شده است. همان نکتهای که توسط رسانههای غربی و دستهای پشت پرده آنها در افکار عمومی جهان حک شده است. اینکه هر مسلمانی تروریست نیست؛ اما قطعا تروریستها مسلمان هستند.
گفتوگو: محسن صالحی خواه