خبرگزاری کار ایران

بررسی سیر نزولی جایگاه سوسیالیست‌های فرانسه/ بخش اول: سیاست داخلی

مرد تلفیق، آینده شش ضلعی را به کجا می‌کشاند؟

«جمهوری پنجم فرانسه» در ۵ اکتبر ۱۹۵۸ میلادی پس از جمهوری چهارم، توسط شارل دوگل به وجود آمد که پس از شکل گیری این جمهوری، مدلی از نظام ریاستی را جایگزین نظام پارلمانی که میراث جمهوری چهارم فرانسه تلقی می‌شد، کرد.

شارل دوگل، پایه‌گذار نظام ریاستی

در نظام ریاستی اصل تفکیک قوا یکی از مهمترین مولفه‌های این نظام محسوب می‌شود و باید گفت نظام ریاستی قدرت بسیار بالایی از حیث حاکمیت و حتی قانونی به رئیس‌جمهوری اعطا می‌کند و به نظر عده‌ای از حقوق‌دانان گرایش حقوق بین‌الملل و حقوق سیاسی، مدلی از دیکتاتوری و حتی فساد سیستماتیک را به وجود خواهد آورد. برای بررسی اینکه چرا این مدل از نظام سیاسی یعنی نظام ریاستی جایگزین نظام پارلمانی در فرانسه شده است، باید به ابعاد شخصیتی «شارل آندره ژوزف ماری دوگل» یا همان «ژنرال دوگل» فرانسوی رجوع کرد.

دوگل

 شارل آندره ژوزف ماری دوگل « ملقب به ژنرال دوگل»

وی دارای یک شخصیت چند وجهی بوده اما خصیصه بارز او در دو عنصر سیاست و نظامی‌گری مشهود است. دوگل که از وی به عنوان ژنرال سیاسی و سیاستمدار نظامی یاد شده است، به عنوان مبتکر و بانی نظام سیاسی ریاستی در فرانسه شناخته می‌شود. دلیل دیگر این بود که وی با تغییر در قانون اساسی کشور فرانسه انتخاب رئیس‌جمهوری را به رای مستقیم مردم منوط کرد. البته تغییرات در قانون اساسی از لحاظ شکلی به نفع مردم به نظر می‌رسد چرا که با اقدام ژنرال دوگل افکار عمومی به این سمت جلب می شود که دموکراسی مطلق در فرانسه به جریان افتاده است. اما از حیث ماهوی و با اندکی تورّق در متن قانون اساسی جمهوری فرانسه می‌توان قدرت و اختیارات اعطایی رئیس‌جمهوری این کشور را در اصول پنجم تا نوزدهم این قانون به وضوح دید و لمس کرد. به عبارتی اختیاراتی مانند فرماندهی کل نیروهای نظامی، بالاترین مقام قضایی کشور، حق عفو، بالاترین مقام اجرایی در فرانسه، حافظ و ناظر بر رعایت قانون اساسی و ضامن استقلال کشور، تمامیت ارضی و نظارت بر معاهدات بین المللی و... طبق قانون اساسی به رئیس‌جمهوری واگذار شده است.

میتران یا دوگل؟

تحلیلگران و کارشناسان حوزه اروپا معتقدند که سوسیالیست‌ها توانسته‌اند بیشترین بهره‌برداری حزبی و جناحی را از تغییر ساختار سیاسی که دوگل آن را به وجود آورد، داشته باشند و خود را وامدار وی می‌دانند. اما دسته‌ای دیگر «فرانسوا میتران» را نخستین سوسیالیستی می‌دانند که عنوان مرد شماره یک الیزه را به خود اختصاص داده است و از سویی به وی لقب پدرخوانده سوسیالیست‌ها یا سنگر سوسیالیست‌ها را داده‌اند.

میتران

« فرانسوا میتران » اولین رئیس جمهور سوسیالیست فرانسه

میتران در مجموع ۱۴ سال سمت ریاست جمهوری فرانسه را به عهده داشت. او جزء عده‌ای بود که مخالفت خود را با دوگل برای طرح جمهوری پنجم اعلام کردند. همین مخالفت‌ها باعث شد تا وی در مدت ریاست‌جمهوری‌اش طرفدارانی را به سمت خود جلب کند. یکی از این اشخاص که از هم حزبی‌های میتران در حزب سوسیالیست محسوب می‌شد و به نوعی برچسب میتران دوم را به وی زده‌اند، جوانی ۲۷ ساله از شهرستان «کورز»  بود که هم اکنون عنوان مرد اول جمهوری شش ضلعی را به خود اختصاص داده است.

اولاند در سوسیالیستها

اولاند در جمع اعضاء حزب سوسیالیست فرانسه

"اولاند" کیست؟

«فرانسوا اولاند»‌‌ همان جوانی ست که در سال ۱۹۸۱ با داشتن ۲۷ سال سن به عنوان مشاور ویژه اقتصادی میتران فاز جدیدی از سیاست را تجربه کرد و تبدیل به یکی از چهره‌های معروف سوسیالیست‌ها در فرانسه شد و قبل از آن در سن ۱۹ سالگی برای حزب متبوعش تبلیغات می‌کرد.

اولاند56

دوران فعالیت اولاند در حزب سوسیالیست

وی راه و رسم سیاست و خطوط سیاسی سوسیالیست‌ها را نزد میتران فرا گرفت. به طوری که اکثریت سیاسیون و کسانی که به نوعی در بدنه نظام سیاسی فرانسه حاضر بودند، وی را مقلّد میتران می‌دانستند و تا به امروز هم مدعی هستند که راه رفتن و حتی صحبت کردن اولاند نوعی کپی‌برداری از ژست‌های میتران است.

۲۰۱۲ سال اقبال سوسیالیست‌ها، اما ناکام

به هر ترتیب دبیر اول حزب سوسیالیست، موسوم به (PS)  در تاریخ ۱۵ ماه می‌ سال ۲۰۱۲ میلادی و در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه، سکان الیزه را در دستان خود گرفت. ستون فقرات شعارهای اولاند در دوران تبلیغات انتخاباتی وی در واژه «تغییر» خلاصه می‌شد.

واژه‌هایی نظیر «آقای آشتی‌دهنده» ، «مرد معمولی» و « مرد تلفیق»، القابی است که به رئیس‌جمهور چپ‌رای فرانسه داده‌اند. در مقابل، موج مخالف اولاند لقب « ژیگول خندان» را به وی اطلاق می‌کنند. اما آن چیزی که پس از روی کار آمدن اولاند و با گذشت سه سال از تشکیل کابینه‌اش باعث شده تا مورد انتقاد شدید مخالفان و حتی عموم مردم قرار گیرد و القاب این چنینی را به خود اختصاص دهد، در پیش گرفتن خط مشی سیاست‌های غلط و نابه‌جا در عرصه سیاست داخلی و خارجی جمهوری فرانسه بوده است.

اولاند01

در عرصه داخلی و در وضعیت کنونی، سوسیالیست‌ها و در صدر آن‌ها اولاند ۶۱ ساله نتوانستند شعار «تغییر» که در انتخابات سال ۲۰۱۲ کلید ورود وی به الیزه بود را محقق کنند. به گونه‌ای می‌توان ناکامی‌های دولت حاکم بر فرانسه در حوزه سیاست داخلی این کشور را حول سه محور بر شمرد:

  1. رکود وکاهش رشد اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری
  2. شکست در انتخابات شوراها و شهرداری‌ها
  3. شکست در انتخابات مجلس سنا و پارلمان اروپا

اقتصاد بیمار توسط اولاند هم ترمیم نشد

بررسی اینکه چرا شاکله اقتصاد فرانسه پس از روی کارآمدن بیست و چهارمین رئیس‌جمهوری این کشور به لرزه افتاده است، نیازمند بررسی‌های عمیق و تحلیل‌های موشکافانه اقتصاددانان در این حوزه است. اما آنچه کاملاً واضح است، بروز نافرمانی‌های مدنی، افزایش خشونت‌های اجتماعی و لشکرکشی‌های عوام در خیابان‌های این کشور است که خبر از معیوب بودن سیستم اقتصادی فرانسه می‌دهد. به گونه‌ای که در به وجود آمدن و خلق یک بحران داخلی مولفه‌هایی موثر خواهد بود. یکی از این دلایل که رابطه مستقیم با وضعیت معیشتی مردم یک جامعه خواهد داشت، بروز مشکل و خلل در نظام اقتصادی یک کشور است.

پلیس فرانسه

تجمعات اعتراضی مردم نسبت به طرح ریاضتی اقتصادی که منجر به درگیری با پلیس شده است

از این رو افزایش نرخ بیکاری، کسری درجه و تراز بازرگانی و کسر بودجه دولت فرانسوا اولاند این خبر را در جامعه فرانسه مخابره می کند که این کشور با رکود اقتصادی مواجه است و همین امر باعث می‌شود تا قدرت خرید مردم تا سطح بسیار زیادی کاهش پیدا کند و در نهایت رنج مردم از بالا رفتن نرخ بیکاری را در بر خواهد داشت که در انتها تمامی این مشکلات به صورت نافرمانی اجتماعی و مدنی ظهور می‌کند که مصداق آن را می‌توان در ناآرامی‌های ۲۲ فوریه ۲۰۱۴ دانست که در نتیجهٔ تظاهرات و درگیری‌ها میان معترضان و نیروهای پلیس و عوامل امنیتی در شهر « نانت» خسارتی بالغ بر یک و نیم میلیون یورو به این شهر وارد شد.

طرح ریاضتی، مردود شد

موضوع دیگری که می‌تواند دلیلی بر اثبات عملکرد ناموفق سوسیالیست‌ها در بحث اقتصاد فرانسه باشد، اعمال سیاست‌های ریاضت اقتصادی است که کابینه « امانوئل والس» نخست‌وزیر فرانسه را مجبور به استعفا کرد. یکی از اصلی‌ترین منتقدان به طرح ریاضت اقتصادی دولت اولاند، وزیر مستعفی اقتصاد فرانسه یعنی « آرنو مونتبورگ» بود که پس از برکنار شدن از  وزارت اقتصاد این کشور در مصاحبه‌ای محرمانه‌ای که با یک خبرنگار داشته است، اولاند را درغگو خطاب کرده و در ادامه مواضعش بیان می‌کند که محبوبیت رئیس‌جمهوری فرانسه تنها ۲۰ درصد و شاید هم کمتر از آن باشد و پس از این گفت‌وگو روزنامه فیگارو اظهارات وی را منتشر کرد و عاملی بر مخدوش شدن هرچه بیشتر چهره فرانسوا اولاند شد.

مخالفت با واشنگتن، حاصل جریمه ۹ میلیارد دلاری

یکی دیگر از مسائلی که موجب شد فشارهای خارجی بر وزارت اقتصاد و دولت فرانسه وارد شود، مجادله بین مقام‌های آمریکایی با وزارت اقتصاد فرانسه به خصوص بانک « بی.ان.پی. پاریبا » بود. نادیده گرفتن و بی‌اعتنایی‌هایی که مقام‌های فرانسوی به تحریم‌های اعمال شده توسط آمریکا علیه سودان، ایران و کوبا داشته‌اند، باعث شد تا جریمه ای ۹ میلیارد دلاری توسط غربی‌ها بر فرانسه تحمیل شود. همین موضوع باعث به راه افتادن موجی از نارضایتی‌ها در میان عموم مردم این کشور شد.

bnp

در تحلیل نهایی از وضعیت اقتصادی فرانسه باید بگوییم که میزان هزینه‌های دولت نسبت به درآمدهایش بسیار بالا است. راه حلی که اولاند برای برون‌رفت از این اوضاع پیشنهاد داد، این بود که رقم مالیات‌ها باید افزایش پیدا کند. یعنی دقیقاً موضوعی که در ایتالیا و یونان اجرا شد اما بازدهی مناسبی نداشت و تنها آتش اعتراض‌های خیابانی را شعله‌ور کرد.

پاریس در شوک افزایش مالیات

از نگاهی دیگر، ذکر این موضوع حائز اهمیت است که افزایش مالیات موجب فرار سرمایه‌گذاران و پراکنده شدن سرمایه آنها به اقصی نقاط جهان خواهد شد. به عنوان مثال « برنار آرنو » مرد شماره یک فرانسه با دارایی حدود ۴۲ میلیارد دلار که به عنوان ثروتمندترین مرد اروپا و چهارمین فرد ثروتمند جهان شناخته می‌شود، تمامی سرمایه خود را پس از اعمال مالیات‌های شدید در فرانسه، به بلژیک منتقل کرد.

برنارد

« برنار آرنو »

لذا انتقال سرمایه از فرانسه به کشورهای دیگر از یک طرف، و عدم انعطاف‌پذیری قانون کار در این کشور از طرف دیگر، موجب شده است ایرادات ساختاری و زیربنایی فراوان، فعالیت اقتصادی کابینه اولاند را با مشکل مواجه کند.

راست‌گراها، پیروز میدان

محور دیگری که باعث شد چهره سوسیالیست‌های حاکم بر فرانسه تضعیف شود، شکست در انتخابات شورا‌ها، شهرداری‌ها، مجلس سنا و پارلمان اروپا بود. پیروزی حزب «جبهه ملی» فرانسه به رهبری «مارین لوپن» که از احزاب راست‌گرای این کشور است، ‌ باعث شد تا با کسب هزار و ۲۰۰ کرسی از شوراهای شهر، سوسیالیست‌ها را مغلوب کنند. ممکن است تاریخ ۳۰ مارس ۲۰۱۴، برای اولاند و هم قطارانش تجلی یک شکست سخت و تلخ با شد اما باعث شد تا پس از انتخابات، امانوئل والس بر کرسی نخست‌وزیری تکیه بزند.

لوپن

« مارین لوپن» رهبر حزب جبهه ملی فرانسه و منتقد اصلی اولاند

پس از شکست چپ‌گرا‌ها در انتخابات شهرداری‌ها و پارلمان اروپا، نوبت به سرشکستگی سوسیالیست‌ها در انتخابات مجلس سنای فرانسه رسید. راست گرایان در این انتخابات ۱۹۰ کرسی را به خود اختصاص دادند و در مقابل، چپگرا‌ها با کسب ۱۵۵ کرسی در بهت سنگینی فرو رفتند. جابه‌جایی قدرت در سنا پس از سه سال رخ داد به گونه‌ای که دبیر کل موقت حزب راست‌گرای U. M. P که «نیکلا سارکوزی» رهبری آن را به عهده دارد، پس از اعلام نتایج انتخابات سنا اعلام کرد که فتح دوباره‌ای توسط راست گرایان صورت خواهد گرفت که تجمیع گمانه‌زنی‌ها حکایت از خیز راست گرایان برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۷ فرانسه دارد.

تلاش فابیوس در تطهیر چهره سوسیالیست‌ها

به موازات پیروزی راست‌گرایان در انتخابات سنا چهره‌های سوسیالیت فرانسه از جمله « لوران فابیوس» وزیر خارجه این کشور برای تطهیر چهره چپ‌گراها و شکست آنها در انتخابات مذکور، دلیل این شکست را پیروزی راست‌گرایان در انتخابات شهرداری‌ها بیان کرده است.

اولاند

« لوران فابیوس» وزیر خارجه جمهوری فرانسه

فابیوس در اظهاراتش گفته بود که به دلیل اینکه منتخبین انتخابات شهرداری‌ها در انتخابات سنا رای می دهند و پیروز این میدان هم راست‌گراها بوده‌اند، لذا شکست سوسیالیست‌ها در این بین کاملاً قابل پیش‌بینی بوده است.

رئیس‌جمهوری که هنوز مجرد است

نکته پایانی که در سیاست داخلی فرانسه به یک معضل تبدیل شده است، روش و منش زندگی خصوصی اولاند است. او در پایان دهه ۷۰ میلادی با «سگولن رویال» پیمان زناشویی می‌بندد و مدت ۳۰ سال در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و چهار فرزند، نتیجه این زندگی مشترک بود. عده‌ای در این خصوص می‌گویند که میان این دو نفر هیچ‌گونه پیمان زندگی مشترک رسمی وجود نداشته است و نهایتاً سال ۲۰۰۷ این رابطه به نقطه انتهایی خود می‌رسد. پس از آن «والری تریروایلر» خبرنگار مجله «حرفه سیاسی» فرانسه گزینه‌ای بود که پا به زندگی خصوصی حاکم الیزه گذاشت.

اولاند و همسرش1

«فرانسوا اولاند» بهمراه « والری تریروایلر »

تریروایلر در سال ۱۹۹۰ وارد مجله پاریس مچ (Paris Match) شد. این مجله به گفتهٔ اکثر کار‌شناسان حوزه فرانسه، نقطه عطف اولاند و تریروایلر به حساب می‌آید چراکه اکثر مقالات سیاسی که درباره حزب سوسیالیست نوشته می‌شود، اکثراً در این مجله منتشر می‌شود. همین موضوع باعث شد این دو شخص وارد یک زندگی خصوصی شوند و به بیان دیگر با یکدیگر هم‌خانه شوند اما باز هم میلی به تشکیل یک زندگی مشترک در این میان به وجود نیامد و اولاند مجدداً به عنوان «رئیس جمهور مجرد» در تمامی دنیا شناخته می‌شود. خروجی رابطه خبرنگار و رئیس‌جمهوری، کتابی بود به اسم «برای این لحظه متشکرم» که در کمتر از چند ماه در ایران به چاپ دوم رسید.

انگشت اشاره رسانه‌ها به سمت اولاند

معضلات شخصی فرانسوا اولاند یکی از محورهای خبرساز وی نه تنها در عرصه داخلی بلکه در عرصه بین‌المللی محسوب می‌شود. به گونه‌ای که وی در اواسط فوریه سال 2014 برای گفت‌وگو بر سر موضوعاتی مانند بحران سوریه، پرونده هسته‌ای ایران، امنیت در آفریقا یا همکاری‌های اقتصادی  با رئیس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا دیدار کرد. تمامی این گفت‌وگوها انعکاس خبری داشت اما حاشیه این اخبار، سفر تک‌نفره اولاند به واشنگتن بود که باعث شد رسانه‌ها و مطبوعات بیشتر به آن بپردازند. از طرف دیگر، منتقدان و حتی افکار عمومی فرانسه معتقدند که هدایت و رهبری این کشور به اشتباه به دست اولاند افتاده است و حتی وی را فاقد کفایت لازم برای ورود به الیزه می‌دانند.

اولاند 02

در پایان باید چشم به آینده دوخت تا مشخص شود که آیا رئیس‌جمهوری خندان اما سر در گم سرزمین فرانک‌ها که به دلیل توانایی‌اش در آشتی دادن میان برخی احزاب فرانسه به مرد تلفیق معروف است، می‌تواند در سال ۲۰۱۷ مجدداً به الیزه قدم بگذارد و سکان هدایت شش ضلعی پر تنش اروپا را به عهده بگیرد یا خیر.

گزارش: فرشاد گلزاری

کد خبر : ۲۷۰۹۳۱