دیپلماسی ایران باعث فروپاشی ائتلاف عربستان علیه یمن شد / ۲ جزیره راهبردی عربستان در اشغال ارتش اسرائیل است
نشست «بررسی تحولات یمن؛ تهدیدها، چالشها و راهکارها» روز گذشته – سه شنبه – به کوشش گروه بینالملل خبرگزاری کار ایران (ایلنا) در سالن کنفرانس این خبرگزاری برگزار شد.
حمله جنگندههای عربستان و همپیمانان منطقهای به یمن، تازهترین بحران خاورمیانه است. دلایل مختلفی برای این عمل عربستان و برافروختن آتش جنگی دیگر در خاورمیانه عنوان شده است. برای بررسی بحران یمن، در محل خبرگزاری میزبان دو نفر از کارشناسان مسائل خاورمیانه بودیم. «حسن هانیزاده» کارشناس مسائل خاورمیانه و «مهدی شکیبایی» تحلیلگر مسائل منطقه، در نشست «بررسی تحولات یمن؛ تهدیدها، چالشها و راهکارها» مهمان گروه بینالملل خبرگزاری کار ایران بودند. آنچه در ادامه میآید، مشروح سخنان هانیزاده در این نشست است.
هانیزاده درباره انعکاس وقایع یمن در رسانهها گفت: یمن نقطه کوری در رسانههای ما است. میتوان گفت که پس از دخالت عربستان در یمن، بحران این کشور در مدار رسانههای ما قرار گرفت. یمن به لحاظ اعتقادی و تاریخی میتواند یکی از حوزههای پررنگ رسانهای ما باشد. ۷۰ درصد از جمعیت ۲۶ میلیون نفری یمن را زیدیها تشکیل میدهند. صرف نظر از مسائل اعتقادی و مذهبی، زیدیها زیرمجموعه شیعیان محسوب میشوند. یمن به دلیل همین ساختار اجتماعی در سالهای گذشته مورد تحقیر اتحادیه عرب قرار گرفته است. بهرغم ظرفیتهای بالای جغرافیایی، کشورهای عربی همواره سعی کردهاند تا یمن را فقیر نگه دارند. اعراب منطقه حاضر هستند که با صهیونیستها سر یک میز بنشینند اما در جبهه شیعیان، زیدیها و علویها نباشند.
وی افزود: وضعیت جهان عرب به دو قطب تقسیم میشود. اول، قطب نظامی بوده که در دست مصر است و این کشور به خاطر در اختیار داشتن یک ارتش قدرتمند، تجربه جنگی و جمعیت ۸۵ میلیون نفری ارابه جنگی اعراب محسوب میشود. قطب دوم جهان عرب، عربستان است. عربستان سعودی، بانک اعراب منطقه است و پترودلارهای خود را خرج تحولات خاورمیانه میکند. در کنار هم قرار گرفتن دو قطب مالی و نظامی میتواند وضعیت جهان عرب را دگرگون کند.
عربستان از گسترش نفوذ ایران واهمه دارد
این کارشناس مسائل خاورمیانه در مورد رویکرد آل سعود به کشورهای منطقه گفت: اختلاف نظر میان عربستان و مصر در گذشته وجود داشته و امروز نیز وجود دارد. ریشه این اختلاف نظر در ماهیت نظام حاکم در مصر و حکومت وهابی آل سعود در عربستان است. پس از خیزشهای عربی در سال ۲۰۱۱ میلادی، عربستان روی چند حوزه تمرکز کرد. لبنان، سوریه، یمن و عراق چهار حوزه تمرکز عربستان بودند. دلیل این تمرکز را باید در حضور زیدیها در یمن، علویها در سوریه و شیعیان در عراق و لبنان جستوجو کرد. به دلیل بخشی از گرایش فکری این گروههای مذهبی که به ایران باز میگردد، عربستان روی این کشورها حساسیت بالایی دارد. زیرا از این موضوع واهمه دارد که این چهار کشور تبدیل به حیاط خلوت جمهوری اسلامی ایران شوند. این نگرش غلط است و یک نظر کارشناسی محسوب نمیشود؛ اما همواره توسط آل سعود تکرار شده و بر آن پافشاری میشود.
هانیزاده تاکید کرد: زمانی که یمن تحت تاثیر شرایط جهان عرب قیام کرد، سعودیها وارد عمل شدند تا از شکلگیری یک نظام دموکراتیک با مشارکت شیعیان در همسایگی خود جلوگیری کنند. به همین دلیل عربستان نقش فعالی برای انتقال قدرت از «علیعبدالله صالح» به «عبدربه منصور هادی» ایفا کرد. سعودیها این انتقال قدرت را به گونهای مدیریت کردند که توانستند منصور هادی را که چسبندگی زیادی به آنها دارد، به ملت یمن تحمیل کنند. در نتیجه، ساختار قدرت تغییر نکرد. فقط عبدالله صالح کنار رفت و منصور هادی راهی کاخ ریاستجمهوری این کشور شد.
وی افزود: نکته جالب این است که عبدالله صالح از شیعیان زیدی محسوب میشود؛ به همین دلیل ریاض احساس کرد که قرار گرفتن وی در کنار انصارالله دور از ذهن نیست و امکان دارد که ساختار مذهبی یمن علیه عربستان استفاده شود. آخرین خبرها نیز حاکی از این است که منصور هادی به دلیل بیماری قلبی، قدرت را در اختیار «خالد البحاح» گذاشته است. رئیسجمهوری فراری یمن به دلیل مشکل قلبی و نیاز به عمل جراحی نتوانست نقشی که عربستان بر دوشش گذاشته بود را به طور کامل ایفا کند. بنابراین، روند مورد نظر آل سعود در این مرحله متوقف شده است و در حال کار بر روی بحاح هستند. این شخص سالها در غرب بوده و مورد تائید عربستان و کشورهای غربی است. وی رویکردی به شدت ضد زیدی دارد. سعودیها نقش تخریبی در تحولات یمن ایفا و انقلاب مردم این کشور را مصادره کرد.
عربستان به دنبال کسب مشروعیت برای عملیات طوفان اراده است
مدیرکل اخبار خارجی خبرگزاری مهر در مورد پیشینه فعالیت آلسعود در یمن گفت: سعودیها پس از پیروزی انقلاب اسلامی احساس کردند که شیعیان یمن پایگاه و تکیهگاهی مهم به دست آوردهاند. بنابراین عملیات فرهنگی خود را از سال ۱۹۸۱ میلادی آغاز کرده و تا کنون ۴۰۰ مدرسه وهابی در مناطق شیعهنشین این کشور تاسیس کردهاند. آل سعود از زمان آغاز کار فرهنگی در یمن، سالانه یک میلیارد دلار به سران قبایل سلفی و وهابی در مناطق مختلف این کشور پرداخت کرده است. استدلال آنها این بود که حوثیها با پشتوانه جدیدی که پیدا کردهاند، در آینده برای آل سعود مزاحمت ایجاد میکنند.
به گفته هانیزاده، حساسیت عربستان روی یمن به دلیل همین ساختار مذهبی است. اگر این حساسیتها کمتر شده و عربستان وارد مذاکره جدی با حوثیها شود، از مشکلات این دو کشور کاسته خواهد شد. اما سیاست آل سعود مشابه سیاست ایالات متحده در جهان است. عربستان سعی میکند که همه چیز را با استفاده از هژمونی و قدرت نظامی حل کند. در حالی که این یک تفکر غلط است. عربستان سعودی یک ظرفیت نظامی محدود دارد و نمیتواند مسائل منطقه را با استفاده از قدرت نظامی حل کند.
این تحلیلگر مسائل منطقه درباره تلاش عربستان برای تشکیل ائتلاف و مشروعیت بخشیدن به عملیات در یمن گفت: سعودیها وارد یمن شده و انتقال قدرت را مدیریت کردند. آنها از شورای امنیت سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا استفاده کردند تا جبههای در مقابل حوثیها تشکیل دهد. قرار بود که این جبهه با شرکت مصر، سودان، پاکستان و ترکیه تشکیل شود؛ اما دیپلماسی قدرتمند جمهوری اسلامی ایران و هشدار رهبر انقلاب به عربستان به فروپاشی تقریبی این ائتلاف منجر شد. بلافاصله پس از آن، ظریف به پاکستان سفر کرده و با «نواز شریف» که از وابستگان عربستان نیز هست، دیدار کرد. سفر ظریف به پاکستان باعث شد تا پارلمان این کشور با صدور قطعنامهای مانع از ورود نیروهای مسلح خود به این نبرد شود. سفر رئیسجمهوری ترکیه به تهران نیز در امتداد همین موج دیپلماسی تعریف میشود. قرارداد جدید تهران – آنکارا و تخفیف ایران در فروش گاز به ترکیه باعث شد که ترکیه از جبهه عربستان علیه یمن خارج شود. عربستان به دنبال تصویب یک قطعنامه در شورای امنیت است تا این کشور را تحت بند هفت منشور سازمان ملل متحد قرار دهد و به عملیات «طوفان اراده» مشروعیت ببخشد. زیرا با کنار کشیدن کشورها، ائتلاف مورد نظر ریاض فرو پاشید.
وی افزود: در هیات حاکمه عربستان در مورد نحوه به کارگیری قدرت نظامی علیه یمن، اختلافاتی وجود دارد. این اختلاف در سطح پادشاه، ولیعهد و وزیر دفاع است. زیرا «مقرن بن عبدالعزیز» از مادری یمنیزاده شده و نوعی گرایش عاطفی به این کشور دارد. به همین دلیل، اختلاف در مورد مدیریت جنگ به وجود آمده است.
رژیم صهیونیستی همپیمان استراتژیک آل سعود است
هانیزاده در مورد مشارکت اسرائیل در حمله به یمن خاطرنشان کرد: در حال حاضر که حدود ۲۰ روز از آغاز حملات هوایی میگذرد، هواپیماهای اسرائیلی از خاک عربستان بلند شده و مواضع حوثیها را بمباران میکنند و در کنار جنگندههای آل سعود فعال هستند. عربستان به رژیم صهیونیستی القا میکند که در صورت قدرت گرفتن انصارالله در یمن، حزبالله دیگری در بابالمندب به وجود آمده و به دلیل ارتباط این تنگه با خلیج عقبه که به جنوبیترین نقطه سرزمینهای اشغالی ختم میشود، امنیت آنها را به خطر میاندازد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه افزود: تاکید بر این نکته بسیار ضروری است که دو جزیره «تیران» و «صنافیر» عربستان پس از جنگ ژوئن ۱۹۶۷ به اشغال رژیم صهیونیستی درآمده است. رسانهها، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس در سالهای گذشته و امروز در این مورد سکوت کرده و صحبتی نمیکنند. در حالی که همین رسانهها و تشکلهای منطقهای در طول ۳۵ سال گذشته به طور مداوم از اشغال جزایر سهگانه تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی توسط ایران سخن میگویند. این دو جزیره استراتژیک در مدخل خلیج عقبه قرار داشته و محل قرار گرفتن مهمترین پایگاههای نظامی رژیم صهیونیستی است. ریاض به تلآویو میگوید پیروزی انصارالله در یمن مساوی با به وجود آمدن حزباللهی دیگر در بابالمندب و رسیدن ایران به این منطقه است.
وی اضافه کرد: یمن امروز اهمیت خاصی برای اسرائیل ندارد. در سال ۱۹۸۶ سه هزار خانوار یهودی در یمن زندگی میکردند. عبدالله صالح که در آن زمن رئیسجمهوری یمن شمالی بود، با دریافت پول از تلآویو مقدمات مهاجرت این خانوارها را به سرزمینهای اشغالی فراهم کرد و امروز بیش از ۱۰۰ خانوار یهودی در یمن زندگی نمیکنند. بنابراین دلیلی برای اهمیت یمن نمیماند. تنها دلیل نگرانی اسرائیل از قدرت گرفتن انصارالله است.
رژیم صهیونیستی از قدرت گرفتن شیعیان در یمن وحشت دارد
مدیرکل اخبار خارجی خبرگزاری مهر، همکاری این دو رژیم را اینگونه تشریح کرد: مشارکت اسرائیل در حمله به یمن، القائات ریاض به تلآویو است. عربستان میگوید که ایران به دنبال رسیدن به بابالمندب است و رسیدن ایران به این نقطه به معنای محاصره اسرائیل است. آل سعود اینگونه مطرح میکند که پیروزی انصارالله، نقطهای مانند لبنان و غزه برای تهدید اسرائیل ایجاد میکند. فشار شورای امنیت برای تصویب قطعنامه علیه حوثیها، تلاش لابی صهیونیستی در ایالات متحده است.
هانیزاده ادامه داد: هر جنگی که در خاورمیانه صورت بگیرد، منافع آمریکا و اسرائیل را تامین میکند و چه بهتر که یک جنگ نیابتی باشد. آمریکا پوست خربزه زیر پای عربستان گذاشته و سعودیها را به جنگ یمن کشانده است. جنگ یمن باعث فرسوده شدن و از بین رفتن تسلیحاتی میشود که عربستان از ایالات متحده خریداری کرده و قراردادی ۶۰ میلیارد دلاری پیش پای آل سعود میگذارد.
وی افزود: بمبارانهای هوایی عربستان، به تنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد. در مقابل، انصارالله نیز تسلیحات لازم را برای مقابله با تجهیزات هوایی ندارد. حوثیها در انتظار ورود نیروهای زمینی عربستان هستند زیرا ابتکار عمل روی زمین در دست انصارالله است.
گردش سالانه رسانههای آل سعود، ۱۰ میلیارد دلار است
این تحلیلگر مسائل منطقه رقابت ایران و عربستان را اینگونه تشریح کرد: عربستان احساس میکند که ایران رقیب اصلی است. به همین دلیل، بازی شطرنج خاورمیانه را آغاز کردهاند. سعودیها دارای دو برگ برنده مهم در برابر ایران هستند. اول، پترودلارهای دربار آل سعود است. عربستانیها عادت دارند که همه چیز را با پول بخرند. مورد دوم، زنجیره رسانه خاندان سلطنتی ریاض است. در حال حاضر ۱۰۰ شبکه تلویزیونی به زبانهای مختلف تحت نظارت ریاض فعالیت و علیه ایران و تشیع جریانسازی میکنند که سالانه ۱۰ میلیارد دلار گردش مالی دارند. اخیرا در یکی از همین شبکهها، مجری برنامه گفت که ایرانیها قصد دارند از طریق حوثیها کعبه را اشغال و به تهران منتقل کنند. این موضوع در عین خندهدار بودن، مطلبی است که رسانههای سعودی سعی در جاانداختن آن دارند.
عربستان یمن را به جنگ داخلی میکشاند
هانیزاده در مورد رویکرد آتی عربستان در قبال یمن گفت: با قرار دادن یمن تحت بند هفت منشور ملل متحد، امتیازی از سوی شورای امنیت به عربستان داده شده و دست آل سعود را برای تجاوز به یمن باز میگذارد. در صورت وقوع این مورد، عربستان از نیروهای مزدور استفاده خواهد کرد و جنگ داخلی در یمن به راه میاندازد. عربستان نیروهایی تحت عنوان «کمیتههای مردمی» در جنوب یمن ایجاد کرده و آنها را مقابل انقلابیون قرار داده است. تجربه عربستان در عراق باعث میشود که این نیروها در برابر انقلابیون قوی ظاهر شوند. وقوع جنگ داخلی، بیثباتی را به دنبال میآورد که عنصر مطلوب سعودیها است؛ زیرا آنها علاقهای به برقراری یک حکومت دموکراتیک در همسایگی خود ندارند.
مدیرکل اخبار خارجی در پایان عنوان کرد: عربستان همین رویکرد را در بحرین پیاده کرد. مردم بحرین خواستار تغییر نظام حاکم نبودند؛ تنها خواسته شیعیان این کشور، انجام برخی اصلاحات سیاسی و اقتصادی بود. آل سعود این خواسته مردم بحرین را برنتابید و دو گردان از نیروهای ویژه خود را به این جزیره اعزام و انقلابیون را قتل عام کرد. در حالی که مردم بحرین مسلح نبوده و نیستند. هر جا که پای شیعه در میان باشد، عربستان ورود میکند. ورود عربستان به جنگ سوریه، عراق و یمن به دلیل ترس آل سعود از شیعیان و گروههای زیرمجموعه مکتب تشیع است.
گفتوگو: محسن صالحی خواه و فرشاد گلزاری