ایلنا بررسی میکند؛
بیرغبتی آمریکا در همکاری با دولتهای مرکزی منطقه برای مبارزه با تروریسم
آمریکا به خوبی میداند که حمایت و تقویت ارتشهای نظامی منطقه به مثابه استفاده دولتهای مرکزی از این مساله است این در حالی است که حمایت از گروهها یا اقشار خاصی به سود آمریکاست و این خود آمریکاست که میتواند از این حمایت سود ببرد.
طی روزهای اخیر چندین عضو کنگره آمریکا تاکید کردند که حملات هوایی که ائتلاف بینالملی ضد داعش به رهبری آمریکا در سوریه و عراق علیه مواضع گروه تروریستی داعش انجام میدهد، باعثپایان دادن به تروریسم در منطقه خاورمیانه نمیشود. این مساله جدید نیست و بسیاری از کارشناسان نظامی پیش از آغاز عملیات نظامی ائتلاف ضد داعش بر آن تاکید کرده بودند اما نکته قابل توجه این است که اکنون حرف و حدیثهایی درباره کمک گرفتن از نیروی زمینی برای رسیدن به اهداف مورد نظر به جای هماهنگی با ارتشهای کشورهای منطقه مطرح شده است.
از اینجا میتوان اصرار آمریکا بر حمایت از عشایر عراق یا تصمیم برای آموزش مخالفان سوری به اصطلاح معتدل و همکاری با حزب «اتحاد دموکراتیک» در سوریه بهرغم ناخرسندی دولت ترکیه را درک کرد، زیرا آمریکا به خوبی میداند که حمایت و تقویت ارتشهای نظامی منطقه به مثابه استفاده دولتهای مرکزی از این مساله است این در حالی است که حمایت از گروهها یا اقشار خاصی به سود آمریکا است و این خود آمریکا است که میتواند از این حمایت سود ببرد.
به باور «امین حطیط» افسر بازنشسته ارتش لبنان، واشنگتن در این مرحله تلاش میکند که طبیعت ملی و قومی را از کشور سلب کند و برای رسیدن به این هدف، اقدام به حمایت از برخی شبهنظامیان در چارچوب استراتژی سرمایهگذاری در تروریسم کرده و تلاش میکند از این استراتژی نهایت استفاده را ببرد. به عبارتی داعش میتواند به موصل برود و این شهر را اشغال کند اما نمیتواند به اربیل برود؛ در مقابل از گروهها و قشرهایی در ساختار اجتماعی کشورهای منطقه حمایت میکند و از آنها میخواهد با داعش رویارویی کنند.
تا کنون آمریکا تصمیمی برای تجدید نظر در مرزهای جغرافیایی کشورهای موجود در منطقه یا طبیعت نظامهای حاکم بر این کشورها نگرفته است بلکه آنچه در پی آن است ساختن دوباره منطقه بر اساس درگیری و نزاع مذهبی و نژادی است.
حطیط تاکید میکند که آمریکا به این نتیجه قاطع رسیده است که تصمیمش برای مدیریت جنگ فرسایشی طولانیمدت در خاورمیانه بهتر و پرسودتر از همه تصمیمها و استراتژیهایی است که طی سه دهه اخیر اتخاذ کرده است.
این کارشناس نظامی لبنانی بر این باور است که این جنگ باعثمیشود که در دهه آینده فرصتهایی در عرصه اقتصادی و مالی برای آمریکا به وجود بیاورد که به شدت به آن نیاز دارد. چنان که در عرصه سیاسی استراتژیک و پیش از همه، عرصه امنیتی نظامی فرصتهای زیادی را در اختیار آمریکا قرار میدهد.
در مقابل، «ریاض طباره» سفیر سابق لبنان در واشنگتن خلاف این را باورد دارد و بر این عقیده است که سیاست آمریکا در مرحله کنونی براساس توطئهای بزرگ از این نوع نیست و آمریکاییها به تشکیل کشورهای کوچک در منطقه نیز فکر نمیکنند.
طباره بر این باور است که این طرح، طرح قدیمی اسرائیلی است که آمریکا آن را در پیش نگرفته است و سیاستی که «باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا در پیش گرفته بر اساس «نفس راحت کشیدن» است زیرا برنامهای که وی در حال اجرای آن است، با تاخیر زیاد در حال انجام است.
طباره تاکید میکند که همکاری دولت اوباما با گروهها و قشرهای خاصی در منطقه به علت نبود جایگزین عملی است زیرا آمریکا نمیتواند با ارتش سوریه که به رسمیت نمیشناسد، همکاری و هماهنگی کند و با ارتش عراق نیز نمیتواند همکاری و هماهنگی داشته باشد زیرا از هم فروپاشیده است و در اختیار بخشی از حاکمیت عراق است به همین دلیل بحثحمایت دوباره از عشایر و شوراهای بیداری را پیش کشیده است.
سفیر سابق لبنان در آمریکا بر این باور است که واشنگتن اکنون نیاز به آن دارد تا با کسانی همکاری کند تا بتواند طرح خود را آماده و مجهز کند به همین دلیل برای تقویت و حمایت از مخالفان سوری از طریق آموزش نظامی آنها برنامهریزی کرده است اما این برنامه نیاز به شش تا هشت ماه زمان دارد تا به مرحله عملی برسد.
با این تفاسیر، آمریکا این روزها خودش را ناتوان از همکاری با کشورهای موجود در منطقه میبیند و ترجیح میدهد با برخی گروه و قشرهای تاثیرگذار اجتماعی در این کشورها همکاری کند که البته خود این مساله خطراتی را نیز در بر دارد زیرا آمریکا از این همکاری و روابط به دنبال رسیدن به اهداف خود است درحالی که کشورها نیز همیشه در جستوجوی منافع همیشه در دگرگونی خود هستند.
ترجمه: کریم پورزبید