مروتی در گفتوگو با ایلنا:
ائتلاف ضد داعش رویکردی دوگانه را به نمایش میگذارد
ائتلاف ضد داعش تاکنون نتوانسته موجی که در راستای هدایت افکار جهانی مخابره کرده را به درستی هدایت کند و هیچ توجیه قابل قبولی در این زمینه ارائه نشده است. / در ائتلافی که ظاهرا برای مقابله با نیروهای تندرو و افراطگرا شکل گرفته است، کشورهایی حضور دارند که در قطعنامه ۲۱۷۰ شورای امنیت به طور ضمنی نقش آنها در حمایت مالی و معنوی از این نیروها مورد تقبیح قرار گرفت.
خاورمیانه در سالهای اخیر با مسائل مختلفی دست به گریبان بوده است و منطقه به سطحی از حساسیت رسیده که قابلیت و ظرفیت آن را دارد که کوچکترین موضوعات در برخی مناطق؛ بزرگترین بحرانها با تبعات بلندمدت و ریشهدار برای منطقه و جهان بیافریند. بازیگران منطقهای و فرامنطقهای و نیز از آن مهمتر، ورود بازیگران جدید که خود را نه وابسته به دولتها میدانند و نه پاسخگو در برابر نهادهای داخلی و بینالمللی، بازیهای منطقهای را متفاوت از گذشته و هر چه پیچیدهتر کردهاند.
«سمیه مروتی» کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفت: طولانی شدن بحران سوریه و عراق به این سبب بود که این تحولات آئینهای از تحولات بینالمللی و به تعبیر دیگر نتیجه رفتارها و عملکرد بازیگران دولتی و بینالمللی در قبال این دو کشور و منطقه بود.
طولانی شدن این بحران همچنین زمینه را برای فعالیت برخی گروههای تندرو به تبع آن شکلگیری ائتلافی که به ظاهر به دنبال مقابله با این نیروها است، ایجاد کرد. در ائتلافی که ظاهرا برای مقابله با نیروهای تندرو و افراطگرا شکل گرفته است، کشورهایی حضور دارند که در قطعنامه ۲۱۷۰ شورای امنیت به طور ضمنی نقش آنها در حمایت مالی و معنوی از این نیروها مورد تقبیح قرار گرفت.
مروتی با بیان این موضوع که گزارههای متفاوتی وجود دارند که این ائتلاف و مبارزه علیه این گروه به واقع تبهکار را ظاهرا معنادار جلوه میدهد، گفت: از یک طرف خط و نشانهای اردوغان و داوود اوغلو برای پیوستن به ائتلاف و گشودن مرزهای ترکیه به روی نیروها برای ورود به کوبانی و در کنار آن چشمپوشی حداقل ظاهری از نقش ایران، عراق و سوریه در پایان دادن به این بحران وجود دارد. اما تحلیلهایی در مورد حضور آمریکا در عراق و سوریه وجود دارد که از این سناریو حمایت میکنند. بر اساس این تحلیلها آمریکا و غرب با دستاویز قرار دادن حقوق اقلیتهای ایزدی و کرد و همچنین امنیت جانی مردم و ترس از جنایت علیه گروههای قومی ورود خود را بر مبنای یک مشروعیت بخشی بینالمللی به بازی سوریه و عراق قرار داده است که بدون مجوز سازمان ملل بتواند پرونده سوریه و عراق را به منزل مورد نظر خود هدایت کند البته این در حالی است که نقش و وزن اثرگذاری بازیگر قدرتمندی مانند ایران را که در ماههای اخیر قدرتنمایی جانانهای در عراق و سوریه برای مبارزه با این نیروها داشته است را به کنار بگذاریم و نادیده بگیریم، میتوان گفت که این ائتلاف رویکردی دوگانه را به نمایش میگذارد.
این کارشناس مسائل خاورمیانه با اشاره به کشتار غیرنظامیان بیگناه در جریان بمبارانها و حملات ائتلاف، گفت: با توجه به چهرهای که نیروهای ائتلاف برای مبارزه با تندرویها و کشتار غیرنظامیان از خود به نمایش میگذارند و بعید به نظر میرسد با توجه به تمرکز رسانهای که وجود دارد، چنین اشتباهی در محاسبات استراتژیک خود داشته باشند و به عواقب این حملات بیتوجه باشند اما این نکته حائز اهمیت است که اصول رزم در داعش و کلاً گروهکهای تروریستی بر پایه قواعد چریکی بنیان گذاشته شده است. بنابراین اینکه آمریکاییها به طور قطعی اعلام کنند که نقطهای را در مکانی مشخص توسط بمباران هوایی منهدم کردهاند و تلفاتی را از داعش گرفتهاند، صحت ندارد چرا که این مدل از نیروهای شبهنظامی اصلاً مکان مشخص و ثابتی ندارند و همین موضوع باعثبروز اشتباه در معادلات نظامی آمریکاییها میشود و در نتیجه تلفات غیر نظامیان و حتی نیروهای ارتش عراق بالا میرود و منجر به تضعیف این ائتلاف میشود.
وی با اشاره به اهداف استعمارگرایانه غربیها و توجیه اقدامهای خود در قالب ائتلاف ضد داعش گفت: از زمانی که مسائل عراق و بحرانهای داخلی این کشور به اوج خود رسید و متعاقب آن جنگ داخلی و گسترش خشونت عیله غیرنظامیان توسط نیروهای تندرو با اسامی مختلف از جبهه النصره تا داعش به وجود آمد، پیشروی تروریستها به درون خاک سرزمینی عراق و مخدوش کردن مرزهای سیاسی میان این دو کشور به اوج خود رسید و توجه کشورهای اسلامی را نه تنها به بازیگران منطقهای بلکه به بازیگران فرامنطقهای برای ورود به دنیای بازیگران جدید غیردولتی که دولتها را در منطقه به چالش میکشند، جلب کرد. در وادی حضور و ظهور این گروه، تحلیلها و برداشتهای متفاوتی وجود دارد ولی آنچه پیدا است، ایدهٔ اعلامی، اشخاص حامی و چشمانداز اعلامی و برداشت از رویکرد آنها است.
اما آنچه پیش از این نیز بسیار در مورد آن صحبت شده است، دعوای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بر سر تعیین، تثبیت و تعریف نظم جدید جهانی و به قولی تقسیم قدرت و حوزههای نفوذ است. جنگ عراق و سوریه به تعبیری جنگ برای تثبیت نقشها و بازتعریف نقشهای بازیگران دولتی فرامنطقهای از یک طرف و جنگ برای تثبیت و حفظ وضع موجود(ما قبل بحران) برای بازیگران منطقهای که هراس از این دارند که در دنیای جدید جایی برایشان باقی نمانده باشد از طرف دیگر است. در این مجال، ظهور بازیگران غیردولتی نیز قابل تبیین است که گروههایی هستند که نمیتوانند با مقتضیات و بازی قدرتها در دنیای نوین ارتباط برقرار کنند و یا جائی را برای خود در آن متصور نمیدانند و در نتیجه سعی در بالا بردن هزینههای دیگر بازیگران و تثبیت حضور خود دارند.