نعیمی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
برونرفت لبنان از خلأ ریاست جمهوری کاملاً به عربستان و ایران مربوط نیست/ نفوذ اروپا در بیروت کاهش یافته/ ۲ راهبرد «سلیمان فرنجیه» درصورت به قدرت رسیدن
کارشناس مسائل منطقه گفت: در تحلیل تحولات لبنان بحث بر سر این نیست که سیاسیون به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به عربستان یا ایران متصل هستند، بلکه بحث این است که هر کدام از جریانها منافع خاص خود را دارند.
«مصیب نعیمی» کارشناس مسائل منطقه در تشریح چشمانداز بحران ریاستجمهوری لبنان در سایه عادیسازی روابط ایران و عربستان گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: بحران ریاستجمهوری لبنان به معنای عدم توافق داخلی بر سر انتخاب رئیسجمهوری جدید این کشور است که باید متوجه بود این مسأله به اختلافها و نگاههای متفاوتی بر میگردد که سالهای سال گریبان این کشور را گرفته است. اگر به گذشته رجوع کنیم، میبینیم که در زمان به وقوع پیوستن بحران سوریه برخی از جریانهای داخلی در لبنان با خطدهی خارجی سعی داشتند به هر ترتیب که شده بیروت را هم اسیر تحولات سوریه کنند و به نوعی شاهد یک سری از به هم ریختگیهای داخلی در آن مقطع بودیم. همین امر باعث شد تا جریانهای داخلی در لبنان یکدیگر را به حاشیه برانند و برای تامین منافع خود دست به اقدامهای منفی بزنند که البته در این میان دخالت خارجی هم باید مورد نظر قرار بگیرد.
وی ادامه داد: در این میان باید متوجه بود که بحران ریاستجمهوری در داخل این کشور صرفاً به مسائل خارجی ارتباط ندارد، بلکه اصل قضیه و ریشه این مسائل به اختلافات داخلی و سهمخواهی جناحی مربوط است و باید گفت که همه چیز به خارج از مرزهای این کشور ارتباط ندارد. درست است که توافق عربستان و ایران میتواند بر تحولات لبنان تاثیرگذار باشد و اقدامات مثبتی را رقم بزند اما در نهایت باید بگویم که مؤلفههای داخلی در بیروت را نمیتوان کم اثر یا نادیده گرفت. به عنوان مثال دو جناح ۸ مارس و ۱۴ مارس در لبنان دارای نظرات متفاوت از یکدیگر هستند و منافع خود را دنبال میکنند و مثلاً جریانی مانند فالانژها هم سهم خود را میخواهند. در کل باید بگویم که عربستان سعودی به عنوان یک بازیگر موثر در تحولات لبنان روی «سلیمان فرنجیه» سرمایهگذاری کرده است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: نامزدهای دیگری هم در این میان مطرح هستند و اختلافنظر هم میتواند کاهش پیدا کند ولی بیشترین شانس مربوط به انتخاب سلیمان فرنجیه خواهد بود و حتی ممکن است تا چند روز دیگر او را به عنوان رئیسجمهوری لبنان انتخاب کنند. توجه داشته باشید که در تحلیل تحولات فعلی لبنان بحث بر سر این نیست که یک چهره سیاسی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به عربستان یا ایران متصل است، بلکه بحث بر سر این است که هر کدام از آنها منافع خاص خود را دارند و به صورت کامل به یک کشور وابسته نیستند. این در حالی است که تمام بازیگران سیاسی صحنه لبنان به یک جریان خاص متصل هستند و پایگاه اجتماعی خود را دارند که مجموع این دو عامل موجب میشود تا یک میزان رأی مشخص به سمت آنها جاری شود.
وی تصریح کرد: در این بین مسائل دیگری مانند اقتصاد و حتی روابط با سرمایهداران و سرمایهگذاران خارجی به انضمام پرونده فلسطین و اسرائیل مطرح است و هر کدام از نامزدها در این موارد، نظر خاص خود را دارند. بر همین اساس معتقدم که تمام این مسائل را باید به عنوان یک مجموعه چند وجهی در قبال تحلیل لبنان مشاهده کرد. این در حالی است که فارغ از تمام مسائل مطرح شده، دو بازیگر دیگر در تحولات لبنان یعنی اسرائیل و ایالات متحده هم سیاست و سهمخواهی خاص خود را دنبال میکنند. به عنوان مثال تلآویو همانند سابق نمیخواهد که آرامش بر بیروت حاکم شود و به نفع آنها است که همین روال خلأ قدرت ادامه پیدا کند. آمریکا هم علاوه بر اینکه سیاست مستقل خود را دنبال میکند اما در نهایت سعی دارد که بتواند نظر اسرائیل درباره لبنان را تامین کند؛ چراکه ایالات متحده هماکنون، هم در اوکراین با روسیه درگیر است و هم تقابل خود با چین بر سر تایوان را گسترش داده است.
نعیمی در پایان خاطرنشان کرد: نمیتوان تمام تحولات مربوط به لبنان و همچنین برونرفت این کشور از خلأ ریاستجمهوری را به عربستان و ایران پیوند زد، بلکه در لبنان دو دیدگاه کلی و متفاوت وجود دارد که هرکدام منافع خود را دنبال می کنند و اساساً سیاست ایالات متحده هم متفاوت از این دو کشور خواهد بود. در آخر باید به این نکته توجه کنیم که شرایط کنونی باعث شد نفوذ اروپا در لبنان کاهش پیدا کند. به یاد داریم که پس از انفجار بندر بیروت، فرانسویها چندین و چند بار با سناریوهای مختلف و برای آرام کردن اوضاع و احوال سیاسی بیروت، وارد میدان شدند اما حالا به نظر میرسد که نفوذ اروپا در این کشور کاهش پیدا کرده و این برای قاره سبز چندان خوشایند نیست. لذا اگر سلیمان فرنجیه به عنوان رئیسجمهوری انتخاب شود دو سیاست کلی را در دستور کار قرار خواهد داد؛ نخست بحث ایجاد ثبات داخلی است و دوم استفاده از منابع زیرزمینی لبنان خواهد بود تا بتواند بحران اقتصادی را تا حدودی کنترل کند.