ظهرهوند در گفتوگو با ایلنا:
اعلام موجودیت «حرکت ملی صلح و عدالت» به معنای جنبشسازی در خارج افغانستان است/ آمریکا راهبرد امنیتی – سیاسی را جایگزین نظامیگری کرد
سفیر پیشین ایران در افغانستان گفت: قرار نیست که حرکت ملی صلح و عدالت اهرم فشار علیه طالبان به حساب بیاید، بلکه آنها به دنبال گفتمانسازی در افغانستان و ایجاد آلترناتیو خواهند بود.
«ابوالفضل ظهرهوند» سفیر پیشین ایران در افغانستان در تشریح دلایل اعلام موجودیت حرکت ملی صلح و عدالت افغانستان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: جریان سیاسی «حرکت ملی صلح و عدالت» که اخیرا در خارج از افغانستان اعلام موجودیت کرده است به نوعی یک ارتباط نسبتاً آشکار با شورای مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود دارد. توجه داشته باشید که شورای عالی مقاومت ملی اساساً مسائل نظامی و میدانی را پیگیری میکند اما به نظر میرسد که جریان حرکت ملی صلح و عدالت بحث سیاسی و اهرمسازی دیپلماتیک را دنبال خواهد کرد. معتقدم که این طیف و کسانی مانند حنیف اتمر، محمد محقق، جلیل شمس و غیره که در این جریان حضور دارند به نوعی طیف سیاسی نظام گذشته افغانستان به حساب میآیند. این افراد در خارج از افغانستان حضور دارند و به نوعی ما شاهد یک وزن سیاسی نسبتاً قابل قبول در این جریان هستیم.
وی ادامه داد: از سوی دیگر باید توجه داشت که این جریان در خارج از افغانستان به دنبال آن است به هر ترتیب که شده سناریوی خاص خود را پیگیری کند که به نظرم ایالات متحده هم در این میان در حال سروشکل دادن به این جریان است. معتقدم که این جریان را نمیتوان به عنوان اپوزیسیون خارجنشین افغانستان دانست اما باید متوجه بود که طالبان از زمان روی کار آمدن در کابل، بنا را بر حذف جریانها و قومیتهای گوناگون افغانستان گذاشته است. اعتقادم بر این است که خروج ایالات متحده از افغانستان یک تغییر فاز در چارچوب راهبردهای منطقهای ایالات متحده به حساب میآید. آمریکا میخواهد یک خیزش را در خارج از افغانستان سروسامان دهد و بازیگران این خیزش صرفاً احمد مسعود و طالبان نخواهد بود، بلکه آنها مطالبات مشخصی را مانند موضوع زنان، مشارکت در ساختار سیاسی، آزادی رسانهها و رابطه با کشورهای خارجی را پیگیری خواهند کرد.
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: واشنگتن با به وجود آوردن یا حمایت از جریانهایی مانند «حرکت ملی صلح و عدالت» رسماً به دنبال جنبشسازی در محیط خارجی افغانستان است ولی این جریان قرار نیست که اهرم فشار قابل قبولی علیه طالبان به حساب بیاید، بلکه این جریانات صرفاً در حال گفتمانسازی در افغانستان و ایجاد آلترناتیو خواهند بود که حتی اعضای جدا شده طالبان هم میتوانند به این طیف بپیوندند. نکته اینجاست که سناریوی ایالات متحده بر این اساس است که میخواهد یک جریان را از صفر تا صد به صورت بومی به وجود بیاورد و سعی میکند که به هر ترتیب این طیف را از ایران دور نگه دارد. آمریکا امروز به دنبال تغییر ژئوپلیتیک منطقه با بازیگری ویلیام برنز، رییس سازمان سیا است و اساساً دیگر بر فاز نظامی متمرکز نیستند و حالا فاز سیاسی - امنیتی را پیگیری میکند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: به موازات این روند باید متوجه بود که طالبان در حوزه ایجابی طی ماههای گذشته هیچ طرحی را مطرح نکرده و فقط میداند که چه چیزی را می خواهد و چه چیزی را نمیخواهد. از سوی دیگر طالبانِ امروز یکدست نیست و به همین جهت حرکت ملی صلح و عدالت به راحتی در شرایط کنونی میتواند پایگاه اجتماعی خودش را با توجه به ظرفیتهای سیاسی آن در داخل افغانستان ایجاد کند؛ چراکه اعضای آن فارغ از هرگونه حاشیههای اقتصادی و سیاسی یک وزن خاص سیاسی دارند و تجربه مشخصی را در این راه به ثبت رساندهاند. در آخر باید توجه کرد که مسأله آمریکا در غرب آسیا به هیچ افغانستان نیست بلکه مساله آنها ایران است و پس از آن روسیه و چین در دستور کار هستند. این روندها و اتفاقاتی که در سطح کلان رخ داده به نوعی یک سناریوی خطرناک البته چند مرحلهای به حساب میآید که اهداف چند وجهی دارد.