عضو انستیتو ارتباطات جمعی هند در گفتوگو با ایلنا:
شاهد برملا شدن چهره واقعی نظم لیبرالی هستیم/ قطبیسازی جهان حیات ژورنالیسم را تهدید میکند/ سرمایهداری لیبرال تلاش دارد ژورنالیسم مستقل را نابود کند
به نظر من در نهایت روزنامهنگاری و خبرنگاری به حیات خود ادامه میدهد، چراکه مردم به اطلاعات نیاز دارند تا بتوانند استقلال و قدرت انتخاب خود را حفظ کند. این قضیه شکلهای گوناگونی به خود میگیرد. نهادهای کوچک خبری راههایی برای بهبود و بقای خود پیدا میکنند.
به گزارش ایلنا، آنچه در پی میآید گفتوگوی اختصاصی خبرنگار ایلنا با «آناند پرادهان»، استاد روزنامهنگاری و عضو انستیتو ارتباطات جمعی هند است.
در وضعیت امروز، کار در حرفه روزنامهنگاری و خبرنگاری چندان ساده نیست. نمونههایی چون «مری کالوین»، خبرنگار صاحبنام جنگ آمریکایی و «شیرین ابو عاقله»، خبرنگار الجزیره یا محاکمه «جولیان آسانژ»، بنیانگذار وبسایت ویکیلیکس تنها نمونههایی از این وضعیت هستند. به نظر شما نقش روزنامهنگاری و خبرنگاری در وضعیت امروزه چیست؟ آیا امیدی به بقای این حرفه وجود دارد؟
با حرف شما موافقم که روزنامهنگاری با چالشهای بسیاری مواجه است که یکی از آنها فشار سرمایهداری لیبرال بر این حرفه است. حرفه روزنامهنگاری در سرمایهداری لیبرال امروزه دچار شکافها و مشکلات بسیاری است و مدل اقتصادی آن کموبیش با شکست مواجه شده است و اعتبار آنها نیز خدشهدار شده است. مشکل اینجاست که بسیاری از این نهادهای خبری امروزه به تصرف سرمایهداری درآمدهاند. نکته دوم این است که در برخی کشورها، از جمله کشورهای سرمایهداری لیبرال، روزنامهنگاران از سوی بخشهای گوناگون تهدید میشوند و مورد آزار قرار میگیرند و گاه کشته میشوند.
تمامی اینها نشان از آن دارد که وضعیت چندان مناسب نیست. از یک سو، مدل اقتصادی این نهاد رو به زوال گذاشته و از سوی دیگر، ظهور دیجیتالیسازی و انتشار اخبار دروغین اعتبار آنها را تحتالشعاع قرار داده است. همچنین باید در نظر گرفت که قطبیسازی جهان سبب شده که شاهد تهدید علیه نهاد خبر و روزنامهنگاری باشیم. اما به نظر من در نهایت روزنامهنگاری و خبرنگاری به حیات خود ادامه میدهد، چراکه مردم به اطلاعات نیاز دارند تا بتوانند استقلال و قدرت انتخاب خود را حفظ کند. این قضیه شکلهای گوناگونی به خود میگیرد. نهادهای کوچک خبری راههایی برای بهبود و بقای خود پیدا میکنند. استفاده از پلتفرمهای جدید در این زمینه میتواند بسیار مفید باشد. برای مثال، در هند شماری از خبرنگاران و روزنامهنگاران مستقل برای انتشار اخبار و ارائه دیدگاههای خود از پلتفرمهایی در شبکههای مجازی بهره میبرند و این بدان معناست که اصحاب خبر، راههای خود را برای انتشار اخبار پیدا میکنند. البته تلاشهای بسیاری از سوی سرمایهداری لیبرال برای نابودی این حرفه و بدل کردن آن به بلندگوی پروپاگاندای خود صورت میگیرد، اما ژورنالیسم مستقل در نهایت راه خود را پیدا کرده و پی میگیرد.
به نظر من، این نزاع بسیار جدی است و عواقب خود را دارد، اما در عین حال مسیرهایی تازه را میتواند پیش پای ما بگذارد. در عصر اخبار دروغین، ژورنالیسم بهعنوان یک نهاد و ابزاری برای ارائه اطلاعات و تحلیل بیطرفانه همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد.
آیا میتوان این فضای جدید را نوعی حصاربندی جدید دانست، نوعی ناآزادی که نام آزادی را بر آن گذاشتهاند؟ آیا ژورنالیسم میتواند راهی برای خروج از این بنبست باشد؟
من معتقدم که اینترنت اصولا فضای باز و گشودهای نیست. در عین حال، این فضا از سوی نهادهای پرقدرت و سرمایهدار کنترل و مرزبندی میشود. بسیاری از پلتفرمهایی که در اینترنت وجود دارند نیز از این قضیه مستثنی نیستند. بنابراین در زمینه این ناآزادی با شما موافقم. در این وضعیت ما با نوعی سرمایهداری نظارتی سروکار داریم. همانطور که مورد جولیان آسانژ نشان داد، شرکتها و قدرتهای جهانی راه و رسم خود را برای حفظ کنترل دارند و در این زمینه از هیچ اقدامی نیز فروگذار نمیکنند.
اما در عین حال باید به سمت نوعی آزادی عملیاتی و عملی پیش رفت. حال اینکه این مدل از آزادی نیز محدودیتهای خود را دارد یا نه بحث دیگری است. در این زمینه، بهترین راهحل ایجاد نوعی ژورنالیسم کموبیش بیطرف و چندقطبی است که عقاید و آرای گوناگونی در آن مطرح شود و این مسأله به نظر من در وضعیت فعلی اهمیت بسیاری دارد، چراکه به نظر میرسد که حتی روزنامهنگاران و خبرنگاران نیز امروزه قادر نیستند دیدگاهی بیطرفانه و عاری از نظم مسلط داشته باشند. اغماض و پیشداوری بدل به اموری عادی در حرفه ژورنالیسم شده است و این موضوعی بسیار خطرناک است. با این همه، فشار بسیاری در زمینه اعتبار بر نهادهای خبری وجود دارد و این قضیه برآمده از ماهیت انتشار اخبار دروغین فراوان است. بنابراین به نظرم وضعیت فعلی میتواند پتانسیلی برای بهبود امور داشته باشد و صرفا باید از آن به نفع خود استفاده کنیم.
آسانژ، چلسی منینگ و غیره در این زمینه میتوانند مثالهای مهمی باشند. در زمینه این افراد آزار و تهدید و زندان همچنان ادامه دارد. چنین به نظر میرسد که روزنامهنگار و خبرنگار بودن این روزها در کشورهایی که داعیه آزادی بیان را دارند، روز به روز سختتر میشود. این تناقض در غرب را چگونه میتوان توجیه کرد؟
چنین تناقضهایی وجود دارند و برآمده از سازوکار و ماهیت سرمایهداری لیبرال هستند. نوام چامسکی بارها درباره محدودیتهای آزادی سخن گفته است و این حد و مرز برآمده از سازوکارهای دولت و سرمایهداری است. امروزه فناوری کمک بسیاری به کنترل گردش اطلاعات کرده و فیلترهای بسیاری در زمینه انتشار آن اعمال شده است. اگر یک خبر از فیلترهای معمول در این کشورها تبعیت نکند، حتی به گوش مردم هم نمیرسد. بنابراین در این زمینه باید به تناقضها در دموکراسیهای غربی دقت کرد.
دموکراسی سرمایهداری لیبرال، بهرغم ادعایی که درباره آزادی بیان دارند، همچنان درگیر تناقضهای خود هستند. بحث صرفا بر سر پروندههایی چون مورد آسانژ نیست. حتی تظاهرات حمایت از حقوق سیاهپوستان که در آمریکا برگزار شد نیز دچار چنین تناقضی است و شاهد اعمال فیلترهای متعدد از سوی دموکراسیهای غربی در این زمینه بودیم. این قضیه حتی در آکادمیهای غربی نیز وجود دارد. بنابراین شاهد برملا شدن چهره واقعی نظم لیبرالی هستیم.
تحلیل شما از شیوه پوشش رسانههای غربی از مذاکرات احیای برجام چیست؟ آیا به نظر شما، شیوه پرداختن به این پرونده از سوی رسانههای غربی میتواند تاثیری منفی بر روند مذاکرات بگذارد؟ نقش ژورنالیسم در چنین مسائل حساسی چیست؟
فیلسوفی معروف زمانی گفت که در جنگ، نخستین قربانی خود حقیقت است. بازیگران گوناگون در کشورهای گوناگون، براساس منافعشان، روایتهای خود را دارند و بسیاری رسانهها در این زمینه عمل میکنند. به طور کلی، به نظر من در رسانههای غربی که نزدیکی بسیاری با ایدئولوژیهای دولتهایشان دارند، شاهد نوعی زور کردن کلانروایتی هستیم که به منافع شخصیشان ختم شود. در زمینه جنگ عراق، وضعیت آفریقا یا حمله به افغانستان یا غیره شاهد روایتهای لیبرالمحور و یکجانبه بودیم و این مسأله به نظر من بسیار جدی است. در مسائلی چون جنگ و تنشهای ژئوپولتیک بسیاری از رسانهها تلاش دارند روایت مخصوص به خود را بهعنوان تنها حقیقت موجود به مخاطبان نشان دهند.
گفتوگو: کامران برادران