کوروش احمدی در گفتوگو با ایلنا:
بایدن بر تقویت ائتلاف بین اسرائیل و کشورهای عربی متمرکز است/ سیاست واشنگتن و تلآویو در مورد ایران تفاوت دارد/ تشویق عربستان به استخراج و صدور نفت توسط واشنگتن
تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا گفت: وقتی رئیسجمهوری فعلی آمریکا در سال ۲۰۱۶ میلادی به سرزمینهای اشغالی سفر کرد، تلآویو تنها با دو کشور عربی رابطه سیاسی داشت اما اکنون این رژیم خود را در متن مناسبات دیپلماتیک خاورمیانه جای داده است.
بعد از هفتهها مانور رسانهای و سیاسی از سوی ایالات متحده، بالاخره جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا وارد منطقه شد. او در ابتدا به سرزمینهای اشغالی سفر کرد تا در آنجا با مقامهای تلآویو دیدار و گفتوگو کند و سپس به عربستان سعودی خواهد رفت. در این میان حرف و سخنهای زیادی در مورد اهداف سفر وی به منطقه و محورهای رایزنی او با شرکای اسرائیلی و سعودی خود مطرح است که برخیها آنها را رد میکنند و طیف دیگری مُهر تأیید بر آن میزنند. بر این اساس و برای روشن شدن ابعاد این سفرها به گفتوگو با کوروش احمدی، دیپلمات پیشین و تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا پرداختیم که در ادامه از نظر خواهد گذشت.
به صورت کلی اگر بخواهیم سفر بایدن به عربستان و سرزمینهای اشغالی را محوربندی کنیم، مهمترین اهداف ایشان از ورود به منطقه در شرایط فعلی چیست؟
تمرکز بایدن در این سفر بهطور خلاصه بر چهار محور خواهد بود: ۱- تشویق عربستان به استخراج و صدور نفت بیشتر برای کمک به رفع کمبود انرژی در بازار جهانی و عادیسازی روابط با ریاض ۲- تشویق روند نزدیکی اسرائیل و شماری از کشورهای عربی ۳- مذاکره درباره «ائتلاف دفاع هوایی علیه ایران» بین این کشورهای عربی و اسرائیل و نقش آمریکا در آن و ۴- هماهنگی با اسرائیل در مورد سیاست های ضد ایرانی.
رئیس جمهوری آمریکا در مقاله اخیر خود که برای «واشنگتن پست» نوشت، به لزوم ایجاد «خاورمیانه امنتر و یکپارچهتر که منافع آمریکا را تأمین میکند» اشاره کرده است. آیا منظورِ کاخسفید در این نوشتار ایران و احیاناً بحث ناتوی عربی است یا سناریوی دیگری در این میان مطرح است؟
واقعیت این است که روابط اسرائیل با شماری از کشورهای عربی که به سرعت در حال توسعه است، متاسفانه امروز در مرکز سیاست خاورمیانهای قرار گرفته است و در این رابطه نوعی همکاری و ائتلاف نظامی بین اسرائیل و این کشورها علیه ایران در رأس اولویتهای آنها قرار گرفته است. این تحولی است که تا همین اواخر تصور آن نیز مشکل بود. وقتی بایدن در ۲۰۱۶ در مقام معاون اوباما به سرزمینهای اشغالی سفر کرد، رژیم اسرائیل تنها با دو کشور عربی یعنی اردن و مصر رابطه سیاسی داشت. اما اکنون این رژیم خود را در متن مناسبات دیپلماتیک خاورمیانه جای داده و با بحرین، مراکش و امارات نیز رسما و علنا روابط دیپلماتیک برقرار کرده و با شمار بیشتری مشغول مذاکره، از جمله هماهنگیهای نظامی است.
متأسفانه آنچه به عنوان «تهدید ایران» مطرح و تبلیغ میشود، ملاط اصلی تحرکات موجود و روند جاری است. صرفنظر از اینکه آمریکا و اسرائیل این به اصطلاح تهدید ایران را جدی میدانند، یا خیر، این ادعا به صورت اصلیترین حربه آنها برای تشویق کشورهای عربی به عادیسازی روابط با اسرائیل در آمده است. از آنجا که مذاکرات در مورد ائتلاف دفاع هوایی پیشرفتهایی داشته، اکنون ظاهراً تمرکز بر امکان تبادل اطلاعات همزمان و در زمان واقعی بین ارتشهای شرکت کننده در مورد تهدیدات هوایی از ناحیه ایران و متحدان منطقهای آن است. مسئولان رژیم اسرائیل ادعا میکنند که چنین سیستمی به بهرهبرداری رسیده و برخی پهپادهای ایران را رهگیری کرده است. همچنین شایع است که این ائتلاف نظامی محدود به کشورهای دارای رابطه سیاسی رسمی و علنی با اسرائیل نیست و برخی دیگر از جمله عربستان و قطر نیز در آن مشارکت دارند. خبر تشکیل نشستی بین فرماندهان نظامی برخی کشورهای عربی و اسرائیل در مارس گذشته در مصر در این رابطه قابل توجه است.
در خلال این سفر بحث احتمال عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان مطرح است که بسیاری از تحلیلگران آن را دور از ذهن میدانند. به نظرتان این موضوع در سفر بایدن (چه به صورت پنهان یا آشکار) بر اساس چه بندها و محورهایی احتمالاً پیگیری میشود؟
اولویت اول بایدن در جریان سفر به عربستان نفت و درخواست کمک از ریاض برای افزایش تولید و صادرات نفت است. اظهارات خصمانه بایدن علیه بن سلمان در گذشته و سیاستهای قبلی آمریکا در مورد قتل خاشقجی نیز بر این سفر سایه انداخته و طرفین در صدد هستند تا به نوعی گذشته را رفع و رجوع کنند. این امر با توجه به اولویت غرب برای به شکست کشاندن تجاوز روسیه به اوکراین مهمترین هدف سفر بایدن به عربستان است. در این مرحله و در چارچوب تشویق عادیسازی روابط بین عربستان و اسرائیل، بایدن به این موضوع و امکان مشارکت عربستان در ائتلاف نظامی مورد اشاره و امتیازاتی که برای این منظور باید بدهد مثل لغو فروش سلاحهای تهاجمی به عربستان و عادیسازی رابطه با بن سلمان نیز خواهد پرداخت. البته در این مرحله بعید است در جریان این سفر برقراری رابطه دیپلماتیک بین اسرائیل و عربستان مطرح باشد، اما این سفر شروع یک روند در چنین جهتی خواهد بود.
موضع رسمی عربستان تاکنون این بوده که مادام که کشور فلسطین تاسیس نشده از برقراری روابط با اسرائیل خودداری خواهد کرد. اما برخی گزارشها در رسانههای اسرائیل مبنی بر تماسهای غیر علنی بین دو طرف و نیز انتقاد برخی سعودیها از رهبری فلسطینی و انعکاس برخی نظرات در رسانههای سعودی مبنی بر لزوم برقراری رابطه با اسرائیل و افزایش شمار هواپیماهای اسرائیل که از فراز عربستان عبور میکنند و نیز درخواست اخیر اسرائیل از عربستان مبنی بر پرواز مستقیم حجاج عرب و فلسطینی از اسرائیل به عربستان میتواند در حکم مقدمهچینیها و علائمی برای عدول عربستان از سیاست سنتیاش باشد. همچنین این احتمال وجود دارد که طرفین در حال مذاکره برای تغییر نقش صلحبانان بینالمللی مستقر در دو جزیره استراتژیک صنافیر و تیران باشند که مصر در ۲۰۱۷ به عربستان واگذار کرد.
آمریکا و اسرائیل از زمان نخستوزیری نتانیاهو اختلاف نظرهایی در مورد برجام و بهطور کلی نوع مواجهه با ایران داشتهاند، در این مورد آیا ممکن است شاهد تحولاتی در جریان سفر بایدن باشیم؟
قطعا پرداختن به اختلاف نظرات بین واشنگتن و تلآویو در مورد نحوه برخورد با ایران نیز یکی از موضوعات مهم در جریان سفر بایدن خواهد بود. نتانیاهو از زمان دولت اوباما رابطه پر تنشی با حزب دمکرات آمریکا داشت و عزم اوباما و دمکراتهای کنگره برای نهایی کردن برجام و مخالفت علنی و تقابلی نتانیاهو با این سیاست یکی از علل مهم این تنش بود. مواضع انتقادی دموکراتها از سیاستهای نتانیاهو در مورد نحوه حل مسأله فلسطین نیز دلیل دیگر تنش بود. جانشین نتانیاهو تغییرات ملموسی در رویه او داد و رابطه دمکراتهای آمریکا با اسرائیل تقریباً به وضع قبل از برجام بازگشت. با این حال، سیاست واشنگتن و تلآویو در مورد ایران همچنان متفاوت است و یکی از موضوعات مورد مذاکره بین بایدن و سران رژیم اسرائیل هماهنگی در مورد عواقب شکست مذاکرات برجام و جایگزین برای برجام خواهد بود.
مسأله فلسطین در جریان این سفر چه جایگاهی ممکن است داشته باشد؟
اگر چه بایدن به ساحل غربی نیز سفر میکند و با مقامهای فلسطینی ملاقات دارد، اما دیگر خبری از تلاشهای روسای جمهور دموکرات آمریکا برای فشار به اسرائیل در مورد مسئله فلسطین نیست و مذاکره در مورد وضعیت نهایی و تشکیل دولت فلسطینی و خاتمه اشغال جنایتکارانه در دستور کار نیست. هر چند که بایدن قویاً به راه حل دو کشور معتقد است اما شرایط فراهم نیست. احتمالاً تمرکز او در سفر به رامالله بر هماهنگی برای ادامه و احتمالا افزایش کمکهای اقتصادی ۵۰۰ میلیون دلاری به دولت خودگردان خواهد بود که مجددا برقرار شده است. این کمکها در زمان ترامپ قطع شده بود. همچنین نشانهای مبنی بر اینکه بایدن قصد برگرداندن اقدامات خصمانه ترامپ مانند انتقال سفارت و شناسایی شهرکسازی در ساحل غربی و بازگشایی کنسولگری آمریکا برای فلسطینیها در بیتالمقدس و نمایندگی فلسطین در واشنگتن وجود ندارد. ضمن اینکه اقدام اخیر آمریکا در تصادفی خواندن شلیک به شیرین ابوعاقله و تصمیم به خودداری از فشار به اسرائیل برای محاکمه قاتلین او، به عامل تنش دیگری در روابط آمریکا و فلسطین تبدیل شده است.
واقعیت این است که یافتن یک راه حل برای مسأله فلسطین دیگر یک اولویت در منطقه و از جمله در روابط آمریکا و اسرائیل با منطقه نیست. حداقل دیگر زمینهای برای اینکه در سطح رئیس جمهور آمریکا به این موضوع پرداخته شود وجود ندارد. قبلاً یکی از دلایلی که رژیم اسرائیل تن به مذاکره در مورد آینده فلسطین میداد، فشار کشورهای عربی و مشروط کردن رابطه با تلآویو به حل مسأله فلسطین و تشکیل کشور فلسطین بود. چند سالی است که این موضوع از صدر اولویتهای اکثر کشورهای عربی خارج شده و برخی از آنها بر ادعای تهدید ایران متمرکز شده و آنرا بهانه همکاری با اسرائیل قرار دادهاند. به موازات این تحول، اکنون آمریکا به جای تمرکز بر مسئله فلسطین بر مدیریت و تقویت ائتلاف بین اسرائیل و کشورهای عربی به عنوان اولویت اول خود متمرکز شده است. در شرایطی که واشنگتن متوجه مهار روسیه و چین است، کمال مطلوب برای مقامهای آمریکایی این خواهد بود که به موازات افزایش نقش اسرائیل به عنوان محور امنیت کشورهای عربی، از تعهدات خود در قبال متحدان منطقهای آن بکاهند.