خبرگزاری کار ایران

پژوهشگر و نویسنده هندی در گفت‌وگو با ایلنا:

پرونده آسانژ، دوگانگی استانداردهای غربی را نشان داد/ بنیان‌گذار ویکی‌لیکس پدیده‌ای منحصر‌به‌فرد است

پرونده آسانژ، دوگانگی استانداردهای غربی را نشان داد/ بنیان‌گذار ویکی‌لیکس پدیده‌ای منحصر‌به‌فرد است
کد خبر : ۱۲۵۲۹۶۸

پژوهشگری هندی گفت: پرونده بنیان‌گذار ویکی‌لیکس نشان داد که رویای قدیمی آزادی از طریق فناوری به پایان رسیده است. امروز او هنوز همان شخص بوده، اما کنترل فنی جهان اکنون خارج از سیاست است.

به گزارش ایلنا، همان‌طور که انتظار می‌رفت، حکم استرداد «جولیان آسانژ»، افشاگر و بنیانگذار وبسایت ویکیلیکس به آمریکا از سوی وزیر کشور بریتانیا امضا شد. بسیاری این رویداد را نقطه پایانی بر آزادی رسانه‌ها و بیان در غرب می‌دانند. البته وکلای آسانژ اعلام کرده‌اند که علیه این حکم به دیوان عالی قضایی شکایت خواهند کرد، هرچند که بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند که این قضیه تاثیر چندانی در سرنوشت غم‌انگیز این افشاگر نخواهد داشت. این در حالی است که طی هفته‌های آینده خبر تکان‌دهنده دیگری نیز جهان رسانه را لرزاند: کشته شدن دو روزنامه‌نگار و محقق که در زمینه بهره‌برداری‌های غیرقانونی در جنگل‌های آمازون فعالیت می‌کردند. به نظر می‌رسد که این دست سرکوب‌ها و کشتارها بدل به متدی معمول در جهان آزاد شده است. 

«آنیش محمد»‌ پژوهشگر، نویسنده و استاد دانشگاه هندی است. وی در زمینه امنیت سایبری، فناوری‌های روز و همچنین بررسی وضعیت بشر در سایه تغییرات حوزه علم فعالیت می‌کند.  آنچه در ذیل می‌آید، مصاحبه ایلنا به این پژوهشگر هندی است:

حکم استرداد جولیان آسانژ سرانجام به امضای وزیر کشور بریتانیا رسید. آیا می‌توان گفت که امضای دولت انگلیس در مورد استرداد بنیانگذار ویکی‌لیکس حکم اعدام برای روزنامه‌نگاری رادیکال است؟

اتفاقی که با حکم استرداد آسانژ افتاد فراتر از این است. دولت‌های غربی استانداردهای دوگانه خود را به ما نشان دادند، اینکه آن‌ها به همان اندازه رژیم‌هایی که دوست دارند ازشان انتقاد کنند، انتقام‌جو و بی‌توجه به حقوق بشر و اصول حریم خصوصی هستند. همه ما باید نگران این باشیم، زیرا وقتی این تظاهر از بین برود (همانطور که مورد ترامپ در آمریکا نشان داد) بازی‌های سیاسی تغییر خواهند کرد. ما باید مفاهیم و ابزارهایی را برای درک این مسئله توسعه دهیم.

باید اصطلاح روزنامه‌نگاری رادیکال را شفاف‌تر کرد. فکر نمی‌کنم نوعی روزنامه‌نگاری وجود داشته باشد که به ریشه‌های این حرفه بازگردد یا از آن جدا شود. همچنین فکر نمی‌کنم روزنامه‌نگاری به ریشه‌های نظام‌های سیاسی مربوط شود، چراکه در این صورت نمی‌توان نام روزنامه‌نگاری را بر آن گذاشت، بلکه بیشتر به حوزه فلسفه سیاسی تعلق می‌گیرد. بنابراین تأکید من این است که روزنامه‌نگاری فعالیتی است با علاقه به سیاست زمان حال. در برهه‌ای زمانی کار می‌کند. اگر با فلسفه سیاسی ترکیب شود، ‌می‌توانیم با آن دست به عملی رادیکال بزنیم.

شاید یکی از مهم‌ترین درس‌های کل داستان ویکی‌لیکس و آسانژ این بود که عدم آزادی ما زمانی خطرناک‌تر است که به‌عنوان آزادی تجربه شود. آیا واقعاً امروز فاشیسمی که بوی دموکراسی می‌دهد اینگونه عمل می‌کند؟

متوجه منظورتان هستم. این وضعیت «عدم آزادی» از مدت‌ها پیش زمانی که اسلام‌هراسی به جریان افتاد و سیاست‌های دولتی و اصطلاحاتی مانند «برخورد تمدن‌ها» بر تئوری دولتی تسلط یافت، مورد قبول واقع شد. اما رابطه بین ظواهر دموکراتیک (انتخابات و رسانه‌های تا حدودی آزاد) و فاشیسم‌های واقعی که این ظواهر را عمدتاً از طریق فناوری‌ها ایجاد می‌کنند، هنوز خیلی روشن نیست. حداقل فیلسوفان و دانشمندان علوم اجتماعی در این زمینه حرفی برای گفتن ندارند.

زمانی با «شاج موهان»، فیلسوف صاحب‌نام هندی، مقاله‌ای در مورد وضعیت اصل خرد در دنیای امروز نوشتم. در آن مقاله تبیین کردیم که وقتی ماشین‌ها و مقام‌های صاحب این سیستم‌های ماشینی را می‌پذیریم تا دلایل اقدامات‌مان را به ما ارائه بدهند، حاصل، چیزی بسیار بدتر و فاجعه‌بارتر از فاشیسم است. راه فراتر، تصاحب مجدد اصل خرد است؛ یعنی مردم باید جرأت داشته باشند که بگویند فقط زمانی در مورد مسائل مهم سیاسی مشارکت می‌کنند که یک بحث عقلانی و رضایت‌بخش در مورد آن‌ها در کار باشد.

مدتی پیش، رسانه‌ها گزارش دادند که اجساد بی‌جان «دام فیلیپس» روزنامه‌نگار بریتانیایی و «برونو پریرا» کارشناس بومی برزیلی که بیش از یک هفته در جنگل‌های آمازون برزیل ناپدید شده بودند، پیدا شد. به نظر می‌رسد امروز بیش از هر زمان دیگری با شعار واحدی از سراسر جهان روبه‌رو هستیم: «اگر حتی به مسائل حساسی که چرخش سرمایه یا توازن سیاسی را به هم می زند سرکی هم بکشید، کارتان تمام شده است و هیچ کس نمی‌تواند به شما کمک کند». آیا می‌توان گفت که نبرد امروز مبارزه با اشکال جدید کنترل و تنظیم زندگی ما بوده که بسیار کارآمدتر از روش‌های قدیمی «توتالیتر» است؟

قطعا! همانطور که قبلاً گفتیم، ما با فاشیسم قدیمی مواجه نیستیم. حریم خصوصی، آزادی و حقوق ما از سوی چیز بدتری تهدید می‌شود. تحقیقات شخصی من حوزه‌هایی چون حریم خصوصی و امنیت اینترنتی و فناوری بلاک‌چین را شامل می‌شود. با توجه به تخصصم می توانم به شما بگویم که به زودی مجموعه‌ای از مقررات جدید ظاهر می‌شود که بر اساس آن‌ها کنترل فنی بدن شما برای سلامتی‌تان ضروری است و اگر از کنترل فنی مداوم بدن خودداری کنید، جایی در جامعه نخواهید داشت. مردم دارند به سمت جامعه‌ای به‌اصطلاح «عادی» پیش می‌روند که در آن برنامه‌های نظارتی سلامت‌شان را تعیین می‌کند.

حال پرسش این است که چگونه باید با چنین سازوکاری مبارزه کرد. همان‌طور که پیشتر گفتم، فقط یک درک جدید فلسفی از سیاست می‌تواند کمک‌مان کند و این درک جدید مستلزم آن است که فیلسوفان کاربلد (کسانی که استاد آن رشته هستند) باید با افراد متخصص سایر رشته‌ها کار کنند. شما باید معرفت‌شناسی و مبانی این فناوری‌های سلطه را به چالش بکشید. اما صرفا فقط به چالش کشیدن کافی نیست، بلکه باید راه جدیدی برای درک رابطه ما با جهان و همچنین امر والا وجود داشته باشد بدون اینکه امر والای مذکور را بی‌اهمیت جلوه دهد.

تا آنجا که من می‌دانم فیلسوفی مانند شاج موهان دقیقا این کار را انجام می‌دهد، زیرا او در واقع فردی است که در فلسفه، اقتصاد و ریاضیات آموزش دیده است. اجازه دهید در اینجا از او نقل کنم: «در این لحظه بحرانی زمین، فیلسوف بودن همان کسی است که در نگاه سنگ نگاه داشته می‌شود». (۱) ما در مورد رادیکالیته صحبت می‌کنیم. اما آیا ما آماده‌ایم تا این حد رادیکال باشیم؟ مسأله اصلی این است!

آیا چهره‌هایی مانند آسانژ به دنبال رویایی غیرممکن هستند؟ آیا امیدی وجود دارد که در پی این حوادث تلخ شاهد تغییر محسوسی باشیم؟

باید بگویم آسانژ چه به عنوان یک فرد و چه به عنوان یک پدیده فرهنگی بسیار منحصر به فرد است. من مدت‌ها پیش در مقاله‌ای به عنوان «راز جدید» (۲) در این‌باره نوشته‌ام. اما به بیان خلاصه، آسانژ کسی است که در دوره‌های مختلف تاریخ ما قدم گذاشته و در عین حال تقریباً همان شخص باقی مانده است. آسانژ در دورانی ساخته شد که فناوری به عنوان وسیله اعمال آزادی و سیاست جدید در نظر گرفته می‌شد، دوران کریپتو-پانک. هنگامی که وی در دهه اول ۲۰۰۰ وارد دنیای در حال توسعه و کنترل تکنولوژیکی سیاست شد، اثرات غیرعادی ایجاد کرد. آسانژ نشان داد که رویای قدیمی آزادی از طریق فناوری به پایان رسیده است. امروز آسانژ هنوز همان شخص بوده، اما کنترل فنی جهان اکنون خارج از سیاست است. سیاست در حال بلعیده شدن توسط تمامیت‌خواهی شرکتی‌فناورانه است. بنابراین، او یادآور زنده امکاناتی است که ما از دست دادیم.

 

یادداشت‌ها:

1. https://www.philosophy-world-democracy.org/other-beginning/be-held-in-the-gaze-of-the-stone

2. Shaj Mohan and Anish Mohammed, “The New Secret”, Economic and Political Weekly, March 26 – April 1, 2011.

 

گفت‌وگو از: کامران برادران

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز