استاد دانشگاه جواهر لعل نهرو در گفتوگو با ایلنا:
شرایط جنبشهای کارگری در جهان امیدوارکننده نیست/ درآمد نابرابر، فقر، قطبیشدن جامعه، آشوب و ناآرامی از پیامدهای جهانیشدن است
شرایط کنونی برای کارگران و جنبشهایشان چه در سطح جهانی و چه در هند چندان امیدوارکننده نیستند. جنبشهای کارگری همهجا در خطر هستند.
«کیبی اوشا» دانشیار مدرسه مطالعات بینالملل دانشگاه جواهر لعل نهرو در گفتگویی به مناسبت «روز جهانی کارگر»، در رابطه با تاریخچه و فلسفه شکلگیری این روز به خبرنگار ایلنا گفت: در بسیاری از کشورها اول ماه می (روز جهانی کارگر)، تعطیل رسمی است. نامگذاری چنین روزی به عنوان روز جهانی کارگر بر خلاف تصور عمومی به اتحاد جماهیر شوروی، جایی که انقلاب سوسیالیستی در آنجا روی داد و دولتی کمونیست در اوایل قرن بیستم تشکیل شد، باز نمیگردد و ریشه شکلگیری این روز به آمریکا باز میگردد. در اول می ۱۸۸۶ در شیکاگوی آمریکا درگیری خشوتآمیزی میان کارگران معترض و پلس روی داد. در جریان این تظاهرات که به دعوت «فدراسیون کارگران آمریکا» برگزار شد و حدود ۸۰ هزار کارگر در آن شرکت کردند، پرتاب بمب به سمت پلیس از سوی فردی ناشناس، منجر به خشونت کشیده شدن این تظاهرات شد و در نتیجه تیراندازی پلیس به کارگران معترض، چهار نفر کشته و تعداد زیادی مجروح شدند. در جریان دادگاه ناعادلانهای که پس از این واقعه برگزار شد، هشت نفر محاکمه شدند که از این تعداد چهار نفر به اعدام محکوم شدند و یک نفر هم خودکشی کرد. از آن زمان تاکنون، این واقعه که به عنوان «شورش هیمارکت» شناخته میشود به بخش مهمی از تاریخ جنبشهای کارگری و حقوق کارگران تبدیل شد.
وی ادامه داد: در کنفرانس کارگری که در جولای ۱۸۸۹ در پاریس برگزار شد، به پیشنهاد هیأتی که از سوی «فدراسیون کارگران آمریکا» در این کنفرانس شرکت کرده بود، اول ماه می به عنوان یادبود قربانیان «شورش هیمارکت» و بیعدالتی صورت گرفته نسبت به آنها در نظر گرفته شود. از آن زمان تاکنون، اول ماه می در سراسر جهان به عنوان «روز جهانی کارگر» شناخته میشود.
این دانشیار دانشگاه در ارزیابی وضعیت کنونی کارگران در جهان بیان داشت: از زمان شناسایی جهانیسازی نئولیبرال، آزادسازی اقتصادی و مدل خصوصیسازی اصلاحات اقتصادی، این وضعیت، چالشهای بسیاری برای کارگران و فعالان اتحادیههای کارگری به وجود آورده است. تغییرات بازار کار به بخش خصوصی اجازه میدهد تا کارهای دائمی را با کارهای قراردادی و موقتی جایگزین کنند و به کارفرمایان اجازه میدهد با آزادی عمل بیشتری کارکنان را استخدام یا اخراج کنند. با وجود اینکه جهانیشدن آبادانی و رفاه را وعده داده است، در حقیقت به افزایش شکاف میان ثروتمندان و فقرا منجر شده است. درآمد نابرابر، فقر، قطبیشدن جامعه، آشوب و ناآرامی از نتایج جهانیشدن هستند.
اوشا افزود: شرایط کنونی برای کارگران و جنبشهایشان چه در سطح جهانی و چه در هند چندان امیدوارکننده نیستند. جنبشهای کارگری همهجا در خطر هستند.
وی در خصوص چشمانداز وضعیت کارگران را چگونه میبینید، اظهار داشت: این نتیجه چانهزنی دستهجمعی، اعتراضات کارگری، اعتصابات و جنبشهای کارگری است که برخی از کارگران، امروزه از حق مذاکره برای افرایش حقوق و دستمزد، دسترسی به سیستم درمانی مقرون به صرفه، بهبود شرایط محل کار و بسیاری دستاوردهای دیگر برخودار هستند. کارگران امروز، از همبستگی فراملیتی در جنبش ضدجهانی شدن برخوردار هستند. از زمان خصوصسازی و تغییراتی که در بازار کار به وجود آمده است، اتحادیههای کارگری عملکرد سابق خود را از دست دادهاند. عوامل بسیاری از جمله ایجاد محدودیت برای اتحادیهها، مانعتراشی برای برگزاری اعتصابات و عدم وجود امنیت شغلی، منجر به کاهش قدرت اتحادیهها شده است. شرکتهای دولتی که در نتیجه نئولیبرالیسم در سطح جهانی به وجود آمدهاند ماهیتی ضدکارگر دارند و مقاومت در برابرشان دشوار است.
اوشا، جایگاه کارگران و جنبشهای کارگری در نظام نوین جهانی را اینگونه توصیف کرد: نظم نوین جهانی بر اساس پیروزی لیبرالیسم و نظام تکقطبی به وجود آمده است و رشد و آبادانی را وعده داده است، اما دقیقاً نقطه مقابل این وعدهها در حال روی دادن هستند. با کارگران عادلانه رفتار نمیشود و در نظم اقتصادی نئولیبرال، به حاشیه رانده شدهاند. در شرایط کنونی که نظم جهانی رو به افول بوده و نظام جهانی چندقطبی در حال ظهور است، کارگران با چالشهایی مانند: جهانیشدن، رقابتهای بینالمللی، مهاجرت، تغییرات دموگرافیک، نیروی کار سالخورده، تغییرات تکنولوژیک، اتوماسیون، تأثیرات تغییرات آب و هوایی بر محیطزیست، سلامت و اشتغال مواجه هستند. تشدید استفاده از فناوریهای دیجیتال و هوش مصنوعی ممکن است به جایگزینی کارگران با اتوماسیون بینجامد. در صورت وقوع چنین سناریویی، اتحادیههای کارگری باید برای حفاظت از حقوق اجتماعی و اقتصادی نه تنها کارگران بلکه تمامی شهروندان بپردازند. اتحادیههای فراملیتی در حال شکلگیری هستند که توانایی ایجاد جنبشهای جهانی کارگری را دارند و میتوانند منجر به تغییراتی در راستای بهبود شرایط بشوند.
وی در تحلیل خود از تأثیر قدرتگیری مجدد راستگرایان در وضعیت کارگران و جنبشهای کارگری بیان داشت: قدرتگیری احزاب سیاسی راستگرا با موضع نئوملیگرایانه شرایط بسیار نامساعدی را برای کارگران و جنبشهای کارگری به وجود میآورد، چراکه این گروههای راستگرا به ترویج خصوصیسازی و ملیگرایی افراطی و اعمال سریع سیاستهای نئولیبرال میپردازند و در راستای ایجاد شکافهای قومی و مذهبی کوشش میکنند. کسب حداکثر سود، هدف اصلی سیاستهای اقتصادی دولتهای راستگرا است. مردم معمولی رنج میکشند و گرفتاریهایشان بیشتر میشود و به منظور بهبود شرایط کارگران، جنبشهای مردمی، با وجود واکنش خشوتآمیز دولتها، تنها راهحل ممکن هستند. با توجه به اینکه شباهتهای زیادی میان شرایطی که به وقوع «شورش هیمارکت» در اواخر قرن نوزدهم و سرمایهداری نئولیبرال امروز وجود دارد، تحولات فعلی فرصتهای فراوانی را برای تقویت جنبش جهانی کارگران به وجود میآورد.