یادداشتی از استادیار دانشگاه «جواهر لعل نهرو»
قزاقستان پسابحران؛ چشمانداز سیاسی «نیروگاه اقتصادی» آسیای میانه
امروز تمام دنیا شرایط کنونی قزاقستان را از نزدیک زیر نظر دارد، چراکه این کشور سرشار از منابع انرژی است و جهان به شدت به این منابع نیاز دارد؛ بنابراین هر بحرانی در این کشور عواقب قابل توجهی را به همراه میآورد. ایالات متحده و ناتو نیز تحولات قزاقستان را با نگرانی و علاقه زیر نظر دارند.
«وایشالی کریشنا» استادیار مرکز مطالعات روسیه و آسیای مرکزی دانشگاه «جواهر لعل نهرو هند» طی یادداشتی اختصاصی برای ایلنا به وضعیت قزاقستان پس از بحران و چشمانداز سیاسی این کشور پرداخت.
پس از خشونتآمیزترین تظاهرات ۳۰ سال گذشته در قزاقستان که از زمان استقلال این کشور بیسابقه بوده است، به نظر میرسد که شرایط در این کشور در حال بازگشت به حالت عادی است و نظم و قانون در منطقه برقرار شده است. پس از اینکه اعتراضات گستردهای در دوم ژانویه ۲۰۲۲ در شهر نفتخیز «ژانااوزن» آغاز شد و به سرعت به سایر شهرهای این کشور، علیالخصوص پایتخت سابق این کشور «آلماتی» گسترش یافت؛ خشونتها بزرگترین کشور آسیای مرکزی را فرا گرفت. گرچه، در آغاز علت اصلی این اعتراضات افزایش شدید و ناگهانی قیمت گاز عنوان شد، شرایط به دلیل نفرت مردم از مدل کنونی حکمرانی، سوءاستفاده از قدرت سیاسی و نابرابریهای رو به افزایش سیاسی و اقتصادی به سرعت رو به وخامت گذاشت و این کشور را در میانه بحران و سرکوب قرار داد که در نهایت به کشته شدن ۱۶۴ نفر و بازداشت نزدیک به ۱۰ هزار نفر منجر شد.
از قزاقستان به عنوان «نیروگاه اقتصادی» آسیای میانه یاد میشود و این کشور در جریان سه دههای که از استقلالاش میگذرد راه درازی را پیموده است. این کشور پیش از استقلال خود در سال ۱۹۹۱ میلادی به همراه چهار جمهوری دیگر آسیایی مرکزی تحت سلطه کرملین قرار داشت. قزاقستان با داشتن طولانیترین مرز مشترک با روسیه و اهمیت ژئواستراتژیک خود از جایگاه مهمی در اوراسیا برخوردار است. قرار داشتن این کشور در منطقه استراتژیک میان چین و روسیه، برخورداری از سرزمینی پهناور و منابع بیپایان طبیعی، به ویژه ذخایر عظیم نفت و گاز، و رشد اقتصادی منجر به این شده است تا قدرتهای عمده منطقهای و جهانی به دنبال یافتن جایگاهی برای خود در این کشور باشند. اما در سالهای گذشته، این کشور با وجود اصلاحات سیستماتیک در حوزههای کلیدی با چلشهای مختلفی از جمله چالشهای قومی و سیاسی مواجه بوده است.
«نورسلطان نظربایف» اولین رئیسجمهوری قزاقستان از زمان استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱ تا تقریبا سال ۲۰۱۹ که قدرت را به «قاسم جومارت توکایف»، جانشینی که خود انتخاب کرده بود، واگذار کرد رهبری این کشور را در دست داشت. از آن زمان تاکنون، توکایف با حمایت نظربایف قدرت را در دست داشته است؛ دورانی که به باور کارشناسان با برقراری آرامش پس از بحران اخیر این کشور به پایان رسیده است.
توکایف در میانه اعتراضات خشونتآمیز و در جریان نطقی که در هفتم ژانویه ۲۰۲۲ ایراد کرد، اعتراضات خونین این کشور را کودتایی از درون با هماهنگی آنچه وی «تروریستها و اراذل و اوباش» مینامید، عنوان کرد. وی همچنین بر حمایت نیروهای متخاصم خارجی از این کودتا، بدون اشاره به کشور خاصی، تاکید کرد. بحران اخیر قزاقستان همچنین نشان دهنده میزان خشونت و خطراتی است که ادامه حکمرانی رژیم کنونی این کشور را تهدید میکند.
اما یگانه کشوری که دولت قزاقستان به منظور حل و فصل بحران سیاسی و کمک به تثبیت شرایط به آن تکیه کرده است، روسیه است. کشوری که نقش آن در حمایت از دولت قزاقستان را بیشتر میتوان روانی توصیف کرد تا سیاسی. هر دو طرف نه تنها مرز مشترکی با یکدیگر دارند، بلکه پیوندهای نزدیکی از زمان اتحاد جماهیر داشته و علاوه بر اینها قزاقستان به لحاظ نظامی برای روسیه دارای اهمیت است. امنیت آسیای مرکزی، و به طور خاص قزاقستان، از دغدغههای اصلی روسیه است؛ چراکه مرز روسیه و قزاقستان به خوبی محافظت نمیشود و در نتیجه، ناآرامیها در قزاقستان میتوانند تهدیدی برای امنیت روسیه باشند. پاسخ سریع روسیه به این ناآرامیها با اعزام نیروهای «سازمان پیمان امنیت جمعی» نشاندهنده شدت تمایل روسیه در سرکوب اعتراضات خشونتآمیز این کشور است تا مناطق پیرامون روسیه عاری از هرگونه تهدید داخلی و خارجی باشند. اما موضوع مداخله روسیه در بحران قزاقستان با توجه به اینکه برای اولین بار منجر به دخالت «سازمان پیمان امنیت جمعی» در امور داخلی یکی از کشورهای عضو شده است، به تفسیرهای گوناگونی دامن زده است. گرچه نیروهای این سازمان از ۱۳ ژانویه شروع به خارج شدن از قزاقستان کردهاند ولی احتمالا سطح اعتماد میان روسیه و قزاقستان بالاتر خواهد رفت.
امروز تمام دنیا شرایط کنونی قزاقستان را از نزدیک زیر نظر دارد، چراکه این کشور سرشار از منابع انرژی است و جهان به شدت به این منابع نیاز دارد؛ بنابراین هر بحرانی در این کشور عواقب قابل توجهی را به همراه میآورد. ایالات متحده و ناتو نیز تحولات قزاقستان را با نگرانی و علاقه زیر نظر دارند.
کشور دیگری که تحولات قزاقستان را به دقت دنبال میکند، چین است. چین به دنبال استفاده از فرصت مناسب برای گسترش ژئوپلیتیک خود با سرمایهگذاری در پروژههای توسعه زیرساختهای منطقه و ارضای حس کنجکاویاش در خصوص روسیه و نقش آن در منطقه آسیای مرکزی است.
هند، از سوی دیگر، روبط خوبی به لحاظ ارتباطات فرهنگی و تجاری با قزاقستان دارد. این کشور به دنبال شرایط پایدار و صلحآمیز در همسایگی خود است، چراکه بیثباتی، سیاست هند برای ایجاد ارتباط میان کشورهای آسیای مرکزی را مختل میکند. همچنین باید به این نکته اشاره کرد که قزاقستان تأمین کننده اورانیوم مورد نیاز برنامه هستهای هند است و صلح و امنیت در قزاقستان به عنوان دو عامل اساسی در ادامه روابط استراتژیک هند با آسیای مرکزی، علیالخصوص در چارچوب سناریو پسا-طالبان در افقانستان، باقی خواهند ماند.
در نتیجه، اقدامی که قزاقستان باید انجام بدهد خنثیسازی شرایط به نحوی است که نه فقط سیاست داخلی بلکه سیاست خارجی چندسویه این کشور نیز دست نخورده باقی بماند. اصلاحات در این کشور باید با احتیاط انجام شوند که ارزش سودآوری این کشور به عنوان رهبر منطقه حفظ شود و جذابیت آن برای سرمایهگذاری خارجی افزایش پیدا کند.
گرچه خطاب کردن معترضان با عنوانهایی مانند «تروریست و راهزن» منجر به بروز شکاف میان دولت و مردم شده است، اما اینکه این رویداد چگونه توضیح و تفسیر شود تماما به برداشت افراد مربوط میشود. گذشت زمان میتواند به بهبود شرایط و آشکار شدن مقاصد منجر شود. حتی هدف اولیه روسیه از دخالت در بحران هفته گذشته قزاقستان، کنترل بیثباتی سیاسی در مرزهای جنوبیاش بوده است. بنابراین، محافظت از منطقه در برابر آشوب و بینظمی مهمترین برنامه کرملین است. از سوی دیگر، قزاقستان دلایل سیاسی و استراتژیک برای روابطی خوب و نزدیک با روسیه دارد. گرچه کنترل تهدید امنیتی اخیر و مهار بحران با کمک روسیه نشان دهنده این است که احتمالا قزاقستان به سمت برقراری اتحاد استراتژیک عمیقتری حرکت کند.