یادداشتی اختصاصی از تحلیلگر یمنی:
یمن در سال ۲۰۲۱/ از شکست پروژه تقسیم منطقهای تا ناکامی توطئه تجزیه از طریق جداییطلبان در جنوب
نویسنده و تحلیلگر سیاسی یمن سال ۲۰۲۱ را سال شکست توطئههای جبهه دشمن برای تجزیه کشور با توسل به هر راهبرد سیاسی و نظامی توصیف کرد.
«طالب الحسنی» نویسنده و تحلیلگر سیاسی یمن در تشریح تحولات این کشور در سالی که گذشت، در یادداشت اختصاصی برای ایلنا نوشت: قطعا سالی که پشت سر گذاشتیم، یکی از چهار سال تعیینکننده و سرنوشتسازی بوده است که یمن از سال ۲۰۱۸ تجربه کرده است، زیرا در کشور یک تحول استراتژیک از نظر جنگ میدانی نظامی و همچنین در بعد سیاسی رخ داد. دستاوردهای یمن از دفاع از صنعا به عنوان پایتخت و شهر اقتصادی الحدیده در دریای سرخ، به نبرد تهاجمی در دو مسیر تغییر کرد:
مسیر نخست در جهت تشدید حملات به عمق عربستان، از جمله ضربه به اهداف اقتصادی و حیاتی، به ویژه آرامکو و همچنین اهداف نظامی و حاکمیتی در عمق ریاض پیش رفت. هدف نظامی و استراتژیک این مسیر بر خلاف تصور ریاض و واشنگتن محقق شد و به عنوان اهرم فشاری بر عربستان سعودی و انتقال آتش جنگ به خاک این کشور مورد استفاده قرار گرفت.
مسیر دوم، محلی و مربوط به بازپس گیری استانهای یمن بهویژه شرق صنعا است. این یک دستاورد تاریخی بزرگ بود که جنگ را از پایتخت دور و به خارج از استانهای شمالی که رکن حیاتی و تاریخی و کانون تصمیمگیری کشور است، منتقل کرد.
یکی از مهمترین دستاوردهای نظامی، سیاسی و امنیتی سال ۲۰۲۱ بیرون راندن القاعده و داعش در استان البیضاء در مرکز یمن بود. القاعده از حدود دو دهه قبل یعنی از سال ۲۰۰۳ به این منطقه نفوذ کرده و به طوری ریشه دوانده بود که نبرد با گروه های تکفیری در این استان به سال ها زمان و مبالغ هنگفت نیاز داشت.
بیرون راندن القاعده از استان البیضاء به ویژه از مناطق «الصومه»، «مسوره»، «الزاهر» و «قیفه» علاوه بر اینکه یک دستاورد امنیتی و نظامی مربوط به پاکسازی یمن از لوث وجود عناصر تکفیری بود، همچنین دستاورد بزرگ دیگری در عرصه نبرد کنونی با ائتلاف متجاوز به سرکردگی عربستان سعودی و با حمایت آمریکا نیز به شمار میرود، چنانکه این گروه تروریستی بارها از مشارکت در عملیات ائتلاف متجاوز سعودی خبر داده بود.
همچنین واضح است که یکی از دستاوردهای مهمی که در سال ۲۰۲۱ برای صنعا حاصل شد و در اینجا به برجستهترین مورد از میان یک سری پیشرفتها اشاره می شود، مربوط به بازپس گیری۹۰ درصد از اراضی استان استراتژیک مأرب در شرق یمن به عنوان یک منطقه اقتصادی و اردوگاهی برای تجمع عناصر ائتلاف متجاوز سعودی-آمریکایی بوده است. استان مأرب برای یمن مشابه موقعیت دو استان حلب و ادلب برای سوریه است و یک منطقه اقتصادی گاز، نفت و برق و همچنین مرکز تجمع عناصر اخوان المسلمین به شمار میرود که در صفوف ائتلاف متجاوز در سودای بازگشت به قدرت در یمن صفآرایی کردهاند. بنابراین شکست آنها به مفهوم آخرین حضورشان در صحنه یمن است، زیرا انتقال این عناصر به حومه استانهای جنوب شرقی ارزش نظامی یا سیاسی نخواهد داشت و از همان دهه ۶۰ قرن گذشته که اخوان المسلمین تاسیس شد، محیط مناسبی برای رشد و تکثیر سلول های آن نبوده است.
رویکردهای آمریکایی با آمدن بایدن در سال ۲۰۲۱
زمانی که «جو بایدن »، رئیسجمهوری کنونی آمریکا وعده توقف حمایت کشورش از عربستان سعودی را مطرح کرد، چندان امیدبخش نبود چرا که دموکراتها و شخص بایدن صلحطلب نبوده و ما روی چنین اظهارات و وعدههایی حساب باز نکردیم، اما میتوان باور داشت که دولت بایدن با این جنگ بر اساس واقعیت های موجود رفتار خواهد کرد. حال واقعیت چیست؟ واقعیت این است که این جنگ افقی ندارد و عربستان در هزارتوی بزرگی گرفتار شده است که شکاف بزرگی آن را متلاشی کرده و حتی با پناه بردن به گزینههای سیاسی نیز نمیتواند از آن نجات پیدا کند، چرا که راهکار سیاسی به یکی از پیچیدهترین مسائل در صحنه یمن با آن همه تحولات و دگرگونیهای بزرگ تبدیل شده است.
از این منظر، بایدن به قرائتی کمی متفاوت از «دونالد ترامپ» سلف خود متوسل شد. او عربستان سعودی را در یک نقطه خاصی رها کرد تا با چالشهای این جنگ به تنهایی و در اوج ناتوانی از ایجاد هرگونه تغییری به نفع خود در معادله جنگ یمن مواجه شود. واقعیت این است که عربستان جنگ یمن را باخته است و حتی قادر نیست نقشهای برای صلح طراحی کند غیر از اینکه تسلیم شود.
مؤسسه آمریکایی واشنگتن ویژه امور خاورمیانه حدود دو ماه پیش پژوهشی را از سوی «دیوید شنکر» معاون وزیر خارجه آمریکا در دوره ترامپ منتشر کرد که بیشتر شبیه به توصیههایی برای نجات از پیامدهای جنگ یمن بود. شنکر در این گزارش با قوی شمردن احتمال سقوط جبهه آمریکایی در جنگ یمن تاکید کرده است که واشنگتن دو را ه پیش رو دارد یا اینکه تجهیز عربستان به سلاح را دو برابر و صفوف متحدانش را بازآرایی کند و یا اینکه به صورت مستقیم در این جنگ دخالت کند.
البته امکان عملی شدن توصیههای شنکر در صحنه واقعیت بسیار بعید و ضعیف است و تغییری در واقعیت موجود ایجاد نمیکند چرا که دولت آمریکا تا این لحظه معاملات تسلیحاتی با عربستان سعودی را متوقف نکرده است و حمایت نظامی دولت بایدن از عربستان بهرغم اختلاف او با «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی همچنان ادامه دارد.
البته شنکر به تزریق تسلیحات بیشتر یا دخالت مستقیم در جنگ بسنده نکرده و به تشدید محاصره هوایی و دریایی یمن توصیه کرده است. با این همه توصیه محاصره و تشدید آن هم راه به جایی نبرده و نخواهد برد زیرا یمن عملا در حال حاضر محاصره هوایی، زمینی و دریایی است اما در عین حال معادله جنگ خلاف جهت خواست اتاق های فکر واشنگتن، لندن، ریاض و ابوظبی حرکت می کند. رژیم صهیونیستی نیز یکی دیگر از پایه های معادله جنگ یمن است که اکنون مسیر آن را برای خود ایمن نمی بیند.
به نظر میرسد که صنعا به آن اندازه که برای ایجاد تغییر در ائتلاف های میدانی و قبیله ای در داخل اهتمام دارد، به جبهه خارجی اهمیت نمیدهد. چنانکه پیشتر نیز از طریق میانجیهای قبیلهای و طرح ابتکارهای جدید موفق به جذب تعداد بسیاری از قبایل شد.
ضربه دردناک صنعا به ائتلاف سعودی و مزدوران آن در مأرب، استقبال پرشور آن از قبایل منطقه «عبدیه» در جنوب مارب و آزادی بیش از ۶۰ اسیری که در نبرد بازپسگیری این منطقه سقوط کردند و همچنین پیوستن قبایل شش شهرستان دیگر در جنوب مأرب شرایط را به نفع اردوگاه صنعاء تغییر داد و چنین تحولی باعث تکمیل آزادسازی مرکز استان و پیشرفت اوضاع طبق خواست اهالی منطقه خواهد شد.
اکنون، با ورود به سال ۲۰۲۲، شاید بهترین عنوان برای صنعا شکست طرح تقسیم یمن از طریق حمایت از جدایی طلبان جنوب باشد، همانطور که صنعا پیشتر نیز با بازپسگیری مأرب توانست پروژه تقسیم منطقهای را خنثی کند.
گفتوگو: سمیه ماستری فراهانی