خبرگزاری کار ایران

خداحافظی با بانوی آهنین آلمان؛ آنگلا مرکل و میراث او

خداحافظی با بانوی آهنین آلمان؛ آنگلا مرکل و میراث او
کد خبر : ۱۱۶۵۲۴۱

صدراعظم پیشین آلمان در این دوران آکنده از ابتذال بشری تلاش کرد ناجی کشورش و همچنین اتحادیه اروپا باشد.

به گزارش ایلنا، «آنگلا مرکل»، شامگاه پنج‌شنبه دوم دسامبر بعد از ۱۶ سال صدر‌اعظمی آلمان طی مراسمی رسمی در محوطه وزارت دفاع در برلین از این مقام خداحافظی کرد. او در این مراسم که با رژه سربازان مشعل به‌دست همراه بود، از مردم آلمان به دلیل اعتمادشان تشکر کرد. مرکل همچنین بار دیگر از زحمات پزشکان، پرستاران و همه دست‌اندرکاران حوزه بهداشت و درمان به دلیل مبارزه بی‌‌وقفه با پاندمی کرونا تشکر و قدردانی کرد.

مرکل ۱۶ سال صدارت خود را «پرحادثه و چالش‌برانگیز» خواند و گفت که فراز و نشیب‌هایی که با آن مواجه بود، او را چه از نظر سیاسی و چه از نظر انسانی «از سویی به مبارزه طلبیده و از دیگرسو غنی کرده‌اند».

آنگلا مرکل از زمانی که قدم به عرصه سیاست گذاشت تا روز دوم دسامبر ۲۰۲۱ راه درازی را طی کرده است. او در سال ۱۹۵۴ در شهر هامبورگ در آلمان غربی زاده شد. پدرش کشیش لوتری اهل برلین و مادرش معلم زبان انگلیسی و لاتین و اصالتا اهل گدانسک در لهستان بود.

مرکل زبان روسی را در مدرسه آموخت و در دوره‌ تحصیل خود برنده چندین جایزه برای تسلط به زبان روسی و ریاضیات شد. در خلال سال‌های ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۸ در رشته فیزیک در دانشگاه کارل مارکس لایپزیگ تحصیل کرد. بعد از پایان دوره تحصیلات دانشگاهی، به مرکل پیشنهاد شد که به عنوان استادیار در دانشکده مهندسی دانشگاه خود مشغول به کار شود. پیش‌شرط استخدام در این سمت این بود که او به‌طور مرتب فعالیت‌های همکاران خود را به سازمان اطلاعاتی آلمان شرقی (اشتازی) گزارش دهد. مرکل با این بهانه که به اندازه کافی برای همکاری با اشتازی رازدار نیست، این شرط را نپذیرفت. مرکل در بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ در موسسه مرکزی شیمی فیزیک آکادمی علوم برلین در منطقه آدلرزهوف برلین به کار و تحصیل مشغول بود.

خداحافظی با بانوی آهنین آلمان؛ آنگلا مرکل و میراث او

طی سال‌های جوانی به شاخه جوانان حزب اتحاد سوسیالیستی آلمان پیوست. هنگام انقلاب‌های ۱۹۸۹ وارد عرصه سیاسی آلمان شد و در سال‌های پایانی دولت کمونیستی آلمان شرقی، در اعتراضات خیابانی شرکت فعالی داشت و به عضویت حزب تازه‌تاسیس «بیداری دموکراتیک» (Demokratischer Aufbruch) درآمد. پس از اتحاد آلمان به آلمان غربی رفت و در آنجا به عضویت حزب محافظه‌کار اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان درآمد. در ۱۸ مارس ۱۹۹۰ از ایالت مکلنبورگ فورپومرن به مجلس فدرال آلمان (بوندستاگ) راه یافت و قائم‌مقام سخنگوی دولت شد. پس از شکست اتحادیه دموکرات‌مسیحی در انتخابات ۱۹۹۸، مرکل دبیرکل این حزب شد و در سال ۱۹۹۹ پس از رسوایی پرداخت‌های مالی غیرمجاز در این حزب که به برکناری رهبر وقت این حزب «ولفگانگ شویبله» انجامید، به رهبران حزب خود پشت کرد و در سال ۲۰۰۰ به عنوان نخستین زن در تاریخ حزب دموکرات مسیحی آلمان، به رهبری این حزب برگزیده شد.

مرکل در برابر کوهل

انتخابات سراسری آلمان در تاریخ ۲۶ سپتامبر اگرچه برنده قطعی نداشت و به تشکیل ائتلاف موسوم به «چراغ راهنمایی» منجر شد، اما دست‌کم یک نتیجه مشخص را شکل داد: خداحافظی آنگلا مرکل از مقام صدراعظمی و صحنه سیاسی پس از ۱۶ سال. مرکل چنان در صندلی ریاست ماندگار شده بود که برای برخی تصور آلمان بدون او کمابیش غیرممکن است. 

بسیاری دوران مرکل را با «هلموت کوهل»، سیاست‌مدار محافظه‌کار، صدراعظم از ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۸ و دبیرکل اتحاد دموکرات آلمانی از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸ می‌دانند. کوهل به خاطر سیاست‌هایش در زمینه اتحاد آلمان پس از فروپاشی دیوار برلین مشهور است و مقایسه مرکل با او چه‌بسا اجتناب‌ناپذیر باشد. با این همه، به‌رغم نزدیکی این دو چهره محافظه‌کار به یکدیگر، باید پذیرفت که خواسته‌های بنیادین این دو فیگور سیاسی سراسر متفاوت بود و درک این موضوع تنها راه برای پرداختن به میراثی است که مرکل از خود به جای گذاشته است. 

در سال ۱۹۹۰، از میان رفتن دیوار باعث شد  که تمامی مردم آلمان نظر به آینده‌ای آکنده از پیشرفت و اطمینان داشته باشند و همین امر سبب شد تا کوهل تا یکی از جاه‌طلبانه‌ترین و پیچیده‌ترین چالش‌های حکمرانی را از زمان پایان جنگ جهانی به دست بگیرد. کوهل فرزند زمانه‌ای بود که در آن همه آمادگی تغییر و جهش‌های ایدئولوژیک و سیاسی ناگهانی را داشتند. اما برعکس، مرکل طی ۱۶ سال صدارعظمی خود با جهانی سروکار داشت که در آن آلمانی (و به طور کلی اروپایی‌ها) نیازمند فیگوری متفکر، حلال مشکلات و منعطف بودند تا آن‌ها را از چالش‌هایی چون بدهی‌های گوناگون، بحران مالی، افزایش موج مهاجران و همچنین بیماری مرگبار کرونا به سرمنزل مقصود برساند. 

خداحافظی با بانوی آهنین آلمان؛ آنگلا مرکل و میراث او

مرکل رهبری آلمان هزاره جدید را برعهده گرفته بود، سال‌هایی که در آن همگان دیگر ایده تغییرات بنیادین و همکاری و همبستگی را رها کرده بودند و خود را تسلیم جهان مبارزات لوس و مبتذل مجازی (از فرهنگ کنسل گرفته تا طوفان‌های احمقانه توئیتری) و راحت‌طلبی واپس‌گرایانه‌ کرده بودند. کوهل صدراعظم مردمانی بود جنگجو، مردمانی که تجربه کمونیسم را از سر گذرانده بودند و مرکل رهبر ملتی میان‌مایه شده بود که حتی حاضر نبودند برای سلامتی خودشان هم که شده زیر بار محدودیت‌های کرونایی بروند. 

در چنین چارچوبی است که باید قدرت عملکرد مرکل را پیدا کرد و به آن احترام گذاشت. مرکل، در این دوران آکنده از ابتذال بشری تلاش کرد ناجی کشورش و همچنین اتحادیه اروپا باشد و این چه‌بسا کاری است سخت‌تر از آن‌چه کوهل پس از فروپاشی دیوار باید بدان دست می‌یافت. 

تلاش برای ایجاد انسجام

بانوی آهنین آلمان معتقد بود که حفظ اتحادیه اروپایی قوی و منسجم می‌تواند به بالیدن بیش از پیش کشورش کمک کند و به همین خاطر کوشید تا شکاف‌های موجود در ساختارهای این اتحادیه را از میان ببرد. از این رهگذر بود که برلین حامی شماری از بدهکارترین کشورهای اروپایی طی بحران بدهی‌های ۲۰۱۰-۲۰۱۲ شد؛ امری که البته مخالفت‌های مقام‌های عالی‌رتبه دارایی و مالی آلمان را نیز به دنبال داشت. مرکل تنها رهبری در اروپای سبز بود که به‌راستی به حرف‌های خود درباره مهاجران غیرقانونی عمل کرد و برای شمار زیادی از مردم ناامید خاورمیانه که به امید آینده‌ای بهتر به مرزهای اتحادیه آمده بودند، پناه داد و هزینه انتقاد راست‌های افراطی را نیز به جان خرید. زمانی که تمامی رهبران جهان درگیر دوئیت اعمال محدودیت و تنش‌های اجتماعی و مسائل مالی بودند،‌ مرکل نه‌تنها برنامه‌ای منسجم برای واکسیناسیون و جلوگیری از شیوع بیشتر کووید-۱۹ پیش گرفت بلکه طرحی جسورانه مبنی بر بدهی مشترک اروپایی پیش کشید. 

این اقدام‌های مرکل البته بحث‌های بسیاری را پیش کشید. منتقدانش می‌گویند که این برنامه‌ها به بدبینی عمومی درباره اتحادیه اروپا دامن زد و پوپولیسمی را تغذیه کرد که طی سال‌های اخیر نه‌تنها آلمان بلکه سراسر این بلوک را تهدید کرده است. اما اگر بخواهیم صادقانه به برآیند اقدام‌های مرکل طی این سال‌ها نگاه بیندازیم، به‌ناچار باید اعتراف کرد که بدون وجود شخصیتی چون او که حاضر به تقبل هزینه‌ها و ریسک‌های برنامه‌هایش بود، اتحادیه اروپا اکنون در وضعیتی بسیار بدتر قرار داشت. 

خداحافظی با بانوی آهنین آلمان؛ آنگلا مرکل و میراث او

انکار نمی‌توان کرد که شمار زیادی از مردم آلمان از رهبری او رضایت داشتند. بنا به آخرین نظرسنجی‌ها، ۷۰ درصد از مردم آلمان از شرایط اقتصادی خود رضایت دارند و شکی نیست که بدون وجود مرکل رسیدن به این مهم چه‌بسا ناممکن می‌بود، چراکه این سیاستمدار ۶۷ ساله بود که با همکاری صادراتی با چین توانست فرصت‌های بسیاری را برای کشورش به ارمغان بیاورد. 

توانایی مرکل در زمینه مدیریت شرایط اضطراری و حفظ موتور محرکه اقتصادی آلمان برای بازار شغلی آلمان،‌ به‌ویژه زنان، بسیار سودمند بوده است. در حال حاضر، نرخ بیکاری در آلمان به پایین‌ترین حد خود در دوران صدراعظمی مرکل رسیده است و تصویب قانون بودجه متوازن که در سال ۲۰۰۹ تصویب شد نیز به پایین نگاه داشتن بدهی عمومی کمک شایانی کرد. 

شکی نیست که مرکل می‌توانست بهتر عمل کند و در نهایت این صدراعظم شکاف‌های بسیاری را پشت خود به جا گذاشت. خیلی‌ها سرکوب اقتصادی دولت چپ‌گرای یونان به رهبری «الکسیس سیپراس» را هنوز از یاد نبرده‌اند. همچنین بسیاری از منتقدان او به‌حق معتقدند که آلمان می‌توانست در زمینه مدیریت تولید گازهای گلخانه‌ای بسیار موفق‌تر عمل کند. با این همه، از یاد نباید برد که پس از فاجعه اتمی فوکوشیما در سال ۲۰۱۱، مرکل سریعا دست به اطلاحاتی در زمینه کاهش بهره‌برداری از انرژی هسته‌ای زد، هرچند که باید اعتراف کرد که به‌رغم تمامی این اقدام‌ها میزان انتشار گازهای کربن آلمان طبق استانداردهای اروپایی همچنان بالاست. 

مدرنیزاسیون و پس‌رفت

نظرها درباره عملکرد مرکل طی سال‌های اخیر گوناگون و گاه متضاد است. «مت کوورتروپ»، استاد علوم سیاسی دانشگاه کاونتری و نویسنده کتاب «آنگلا مرکل: تاثیرگذارترین رهبر اروپا» در رابطه با میراث این صدراعظم به بی‌بی‌سی گفت که او سیاست آلمان را به بدل به مسأله‌ای مربوط به سیاست‌گذاری کرد تا ایده‌های کلی. وی گفت: «به نظرم ویژگی چنین رویکردی این است که دست آخر سراسر مکانیکی و علمی است. مرکل رشته فیزیک را در دانشگاه خوانده و دارای مدرک دکترای شیمی کوانتوم است. بنابراین،‌ نگاه‌هایش آکنده از دیدگاه‌های عمل‌گرایانه و واقعی است».

از سوی دیگر، «شارلوت گالپین»، استاد سیاست آلمان و اروپا در دانشگاه بیرمنگام، در این رابطه گفت: «مرکل به مدت ۱۰ سال به عنوان قدرتمندترین زن جهان معرفی شد و نسلی کامل از مردم آلمان وجود دارد که تنها او را به‌عنوان رهبر کشور به چشم دیده است. موقعیت او به‌طور نمادین برای زنان مهم بوده و خود مرکل نیز در این زمینه قدم برداشت. برای مثال، اورسولا فن در لاین را به‌عنوان نخستین وزیر دفاع آلمان انتخاب و از ریاست او بر کمیسیون اروپا حمایت کرد».

خداحافظی با بانوی آهنین آلمان؛ آنگلا مرکل و میراث او

اما «رودیگر اشمیت بک»، استاد علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی در دانشگاه مانهایم نظری متفاوت در این زمینه دارد. وی در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی عنوان کرد که میراث مرکل ترکیبی است از مدرنیزاسیون و عقب‌ماندگی. اشمیت بک گفت: «مرکل دست به اقدام‌هایی مدرن زد که کمتر کسی انتظار دارد یک رهبر دموکرات‌مسیحی به آن‌ها جامه عمل بپوشاند:‌ مانند حذف تدریجی انرژی هسته‌ای، پذیرش پناهجویان و مانند آن. با این حال، آلمان به طرز عجیبی از مسائل بزرگی چون دیجیتالی‌شدن، سیاست‌های آب‌وهوایی و تغییرات جمعیتی عقب مانده است».

مرکل تنها برای آلمانی‌ها رهبری پرآوازه نیست؛ در اروپا نیز کسی نیست که بتواند با سرسختی و انعطاف‌پذیری او برابری کند. کافی‌ است وضعیت مرکل و حزب دموکرات‌مسیحی که اکنون محبوبیت بسیار اندکی دارد را با وضعیت «امانوئل ماکرون»، رئیس‌جمهوری فرانسه که کارزار انتخاباتی بسیار نومیدانه‌ای را پیش روی خود می‌بیند، مقایسه کنید.

دست آخر، چه‌بسا یکی از میراث‌های باارزش آنگلا مرکل این بود که نشان داد مصالحه به نفع همگان امری شدنی است. این سیاست مرکل توانست تا حدی از بار بحران‌هایی که این کشور و اتحادیه اروپا در حال حاضر با آن مواجه‌ هستند را کاهش دهد و این میراثی است که ارزش جشن گرفتن دارد. 

 

گزارش از: کامران برادران

 

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز