وخشیته در گفتوگو با ایلنا:
کرملین، عزم تقابل نظامی با آمریکا بر سر اوکراین ندارد/ لندن به دنبال انزوای روسیه است/ ترکیه در حال ماهیگیری از پرونده کییف
استادیار دانشگاه دوستی ملل روسیه گفت: اوکراین به دنبال آن است تا با تحریک کردن روسیه و غرب بتواند حمایت مالی و اقتصادی از واشنگتن کسب کند ولی بحث تقابل سخت بعید به نظر میرسد.
تنش میان غرب و روسیه بار دیگر افزایش پیدا کرده است. این بار هم مانند دفعات گذشته، اوکراین محور این تنش ها و اختلافات است. پروندهای که از سال ۲۰۱۴ تاکنون لاینحل باقی مانده و حالا با استقرار دموکراتها در کاخ سفید، این پرونده بار دیگر به جریان افتاده و هماکنون کار به جایی رسیده که دو طرف یکدیگر را به صورت علنی تهدید میکنند. در این میان بریتانیا هم به طرفیت از ایالات متحده وارد میدان شده اما به هر ترتیب هنوز مشخص نیست که بهرغم این سطح از درگیری آیا اوکراین میتواند روسیه و غرب را مقابل هم قرار دهد یا خیر. برای روشن شدن ابعاد پیدا و پنهان این تنش به گفتوگو با احمد وخشیته، استادیار دانشگاه دوستی ملل روسیه و استاد مهمان دانشگاه ملی اوراسیا پرداختیم که در ادامه از نظر میگذرد:
دلیل تشدید تنش میان روسیه و اوکراین چیست؟
به نظر میرسد که اوکراین به دنبال آن است که روسیه را تحریک کند تا بتواند به فشار غرب بر مسکو دست یابد و در گام بعد در حد امکان پروژه نورد استریم ۲ را تحت تاثیر قرار دهد. اگر سیاست کلی اتحادیه اروپا را عطف به واکنشهای بیان شده تحلیل کنیم، میتوانیم بگوییم که آنها به دنبال کاهش تنشها در مناطق جنوب شرقی اوکراین هستند و از همه طرفهای درگیری میخواهند که به توافقنامه مینسک پایبند باشند و در راستای تنشزدایی گام بردارند. به عنوان مثال در گزارش میکو کینون، نماینده ویژه سازمان امنیت و همکاری اروپا در اوکراین در ماه گذشته (اکتبر) به افزایش تجهیزات سنگین و تسلیحات ممنوع در طول خط تماس در منطقه دونتسک اشاره شد و او خواستار پاینبدی طرفین یعنی دولت مرکزی اوکراین و شبهنظامیان دونتسک شد.
این سیاست مستقل سبب شد که سناریوی مطلوب کییف تاکنون تحقق نیابد. از سمت دیگر با تشدید تنشها در دونباس، برخی کشورها نظیر آلمان حتی مواضع انتقادی نیز نسبت به اوکراین اتخاذ کردند که واکنش سفیر اوکراین در آلمان را نیز به دنبال داشت که گفت «آلمان به جای ابراز نگرانی از وضعیت دراماتیک، روسیه را در جای خود بنشاند». این واکنش بیانگر همان نکته ابتدایی است که به آن اشاره کردم، یعنی اوکراین به دنبال آن است که شکاف جدی میان روسیه و شرکای اروپاییاش به طور مشخص آلمان و فرانسه ایجاد کند. در این میان یک نکته قابل توجه نیز وجود دارد: گفته میشود که نقض آتشبس به واسطه به کارگیری پهپادهای ترکیه از سوی دولت اوکراین در ماه اکتبر آغاز شده که اوضاع را به سمت وخامت سوق داده است.
یعنی ترکیه از وخامت اوضاع در کریمه استقبال میکند؟
سیاست ترکیه طی سالهای اخیر نشان داده است که ماهیگیری در تنشها است. یعنی از افزایش تنش میان آمریکا و روسیه استقبال میکند؛ چون به دنبال آن است که یکی به میخ بزند و یکی به نعل و منافع حداکثری خود را از مسکو و واشنگتن بهرهبرداری کند. وخامت اوضاع در کریمه میتواند، قدرت چانهزنی آنکارا با کاخ سفید را افزایش دهد؛ اما به نظر میرسد که این همه ماجرا نیست.
ترکیه به اوکراین سلاح میفروشد و مشخص است که این سلاحها قرار است که با چه طرفی مورد استفاده قرار گیرد. در این میان باید به این موضوع هم توجه داشته باشیم که افزایش تنشها در مناطق شرقی اوکراین و نزدیکی مرز روسیه میتواند قدرت چانهزنی آنکارا با مسکو در مذاکرات سوریه را نیز افزایش دهد؛ سیاستی که ترکیه در قرهباغ نیز دنبال میکند و به دنبال فشار بر ایران و تا حدودی روسیه است.
تا چه حد بحث حضور ناتو در این درگیریها موثر است؟
حضور ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه موضوعی است که همواره با واکنش روسیه روبهرو بوده است و طبیعتاً حضور آنها در اوکراین و دریای سیاه نیز گزینه نامطلوبی برای مسکو به حساب میآید و به آن بیتفاوت نیستند. اهمیت این موضوع تا حدی است که به گفته دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین ظاهرا قرار است به زودی پوتین با بایدن گفتوگوی تلفنی در خصوص اوکراین و حضور ناتو داشته باشد.
مسکو معتقد است که روند حرکت زیرساختسازی نظامی ناتو به سمت روسیه، به طور پررنگ وجود دارد و اتفاقاً دلیل بلندپروازیهای زلنسکی برای خروج از توافقنامه مینسک را حضور نظامی ناتو و تسلیحات آنها در اوکراین میداند. خروج اوکراین از توافقنامه میسنک که میتواند به درگیری جدی میان مردم شرق اوکراین با غرب این کشور منجر شود و بحران جدی رقم بزند، خط قرمز مسکو است و پیشتر نیز اعلام کرده بوده است که به اقدامهای قاطعی دست خواهد زد. اما به نظر باید منتظر دستاوردهای گفتوگوی پوتین و بایدن در این خصوص بود که به گفته سخنگوی کرملین مجالی برای شروع بهتر است.
اخیرا فرماندهان ارشد ارتش بریتانیا اعلام کردهاند که نیروهای نظامی این کشور در حالت آمادهباش برای اعزام شدن به مرز اوکراین هستند. چرا لندن وارد این منازعه شد؟
پوشیده نیست که رابطه میان مسکو و لندن بسیار سرد است و بخش قابل ملاحظهای از روسها (مردم این کشور) رابطه بریتانیا با روسیه را خصمانه تعریف میکنند. از سوی دیگر گزاف نیست اگر بگوییم که پارادایم حاکم بر سیاست خارجی آمریکا در دوران کنونی مبتنی بر دشمنی با چین و روسیه است و از یک سو به دنبال منزوی کردن روسیه و از سمت دیگر جلوگیری از تبدیل شدن چین به عنوان قدرت برتر جهانی باشد. برای آمریکا، بریتانیا و متحدانشان در ناتو حتما بحرانهای سیاسی-نظامی-امنیتی در خارج نزدیک روسیه جذاب است؛ بحران سوریه، بحران اوکراین، بحران بلاروس و بحران در افغانستان؛ همه اینها کافی است تا روسیه به اندازه کافی سرگرم شود و حتما آنها تلاش میکنند از آن مطابق منافع ملی خود بهرهبرداری کنند.
اما باید به این موضوع نیز توجه داشته باشیم که یک زمان ما از بحرانسازی سخن میگوییم که هدف، تلاش برای منزوی کردن کشور رقیب مورد نظر است و یک زمان از جنگ سخن میگوییم. من فکر میکنم در اینجا گزینه اول پررنگ است و اساساً پس از تجربه جنگ جهانی اول و دوم، بازیگران کلیدی نظم جهانی به این بلوغ رسیدهاند که جنگ جهانی سومی را راه نیاندازند، چون میدانند در آن صورت همه آنها با مشکل روبهرو میشوند و در پایان معلوم نیست کدام طرفها نابود شوند.
طبیعی است که دشمنی اوکراین با روسیه مورد اقبال بریتانیا باشد، آنها همکاریهای استراتژیک نظامی-امنیتی با اوکراین دارند، ولی در عین حال سران بریتانیا یک تفاوت بنیادین با ولودیمر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین و همراهنش دارند؛ در بریتانیا بوریس جانسون با رویکردی منطقی مطابق منافع ملی کشورش به دنبال انزوای روسیه است، روسیه نیز متقابلا با واکنشی عقلانی و واقعگرایانه پاسخ میدهد و در واقع رفتارهای آنها جنبه سیاسی دارد که در گام بالاتر میخواهد بر همکاریها و پروژههای اقتصادی فرامنطقهای روسیه تاثیر بگذارد. اما زلنسکی به دنبال بلندپروازی است تا بتواند با وجود مشکلات اقتصادی داخلی، دور بعد نیز در انتخابات پیروز شود و رئیسجمهور باقی بماند.
تا چه حد امکان احتمال درگیری در دریایی سیاه میان روسیه با آمریکا و متحدانش وجود دارد؟
اوکراین تلاش میکند طرفین را تحریک کند تا دست به واکنش بزنند؛ چراکه گمان میکند اگر تقابل میان مسکو و واشنگتن وارد فاز نظامی شود، از آنجایی که این تحرکات در مرزهای اوکراین است، میتواند مورد حمایت حداکثری مالی، نظامی آمریکا قرار بگیرد و تضمینی برای ادامه حیات زلنسکی بر مسند قدرت باشد. از همین رو در تعقیب این سیاست است که سعی میکند روسیه را به انجام واکنشهای تلافیجویانه تحریک کند تا در ورای تیره شدن روابط، اجرایی شدن نورد استریم۲ حداقل با تاخیر روبهرو شود. به نظر میرسد که روسیه نیز به خوبی از این رویکرد دولت اوکراین آگاه است و هیچ اقدامی تا کنون انجام نداده است.
روسیه به خوبی بر اهمیت اجرایی شدن نورد استریم ۲ واقف است و به همین دلیل خیلی بعید به نظر میرسد که کوچکترین اقدامی انجام دهد که بتواند به دلیلی برای ممانعت با اجرای این پروژه عظیم صادرات گاز روسیه به اروپا روبهرو شود. با همین الگو میتوان احتمال درگیری روسیه با آمریکا و ناتو را نیز تحلیل کرد؛ مسکو با صراحت مخالفت خود را اعلام میکند؛ در پاسخ به برگزاری مانور آنها، مانور برگزار میکند، با آزمایش موشکی در دریای سیاه بر حضور خود در خارج نزدیکش تاکید دارد اما در عین حال همه تلاشش برای همکاری با شرکای اروپایی خویش را نیز به کار میگیرد و عطف به سیاستهای اعلانی کرملین، میتوان گفت که عزمی برای تقابل نظامی ندارد و آغازگر این موضوع نخواهد بود.
ابزارهای روسیه و اوکراین برای مقابله با یکدیگر چه خواهد بود؟
بحرانی کردن اوضاع و تلاش برای اجماع علیه روسیه و بهرهبرداری از سیاست ضد روسی دولت بایدن، مهمترین ابزار اوکراین است. در همین راستا همان طور که انتظار میرفت، روز گذشته، وزیر دفاع جدید اوکراین که هنوز یک ماه از انتصابش نمیگذرد، در گفتوگو با همتای آمریکایی خودش با صراحت اعلام کرد که اوکراین علاقهمند به داشتن موضع قویتر ایالات متحده در خصوص طیف گستردهتری از حضور امنیتی آمریکا در اسرع وقت است که حمایتهای نظامی و سیاسی را برای کییف به دنبال داشته باشد.
البته اوکراین دو خطای محاسباتی نیز دارد: اینکه توافقنامه مینسک را بیاثر میخواند و از عدم امکان تحقق آن سخن میگوید. در واقع میتواند موجب آزرده شدن طرفهای اروپایی شود و از سوی دیگر به این موضوع توجه ندارد که روسیه و آمریکا بهرغم رابطه تیرهای که در دوران بایدن دارند، اما در طیفهایی نیز با یکدیگر همکاری میکنند و همواره خط گفتوگو و مذاکرات میان آنها تاکنون برقرار بوده است.
در این میان کییف دست به اقداماتی نیز میزند که مسکو را عصبانی کند؛ از جمله تصمیم روز پنجشنبه گذشته آنها برای تحریم ۲۳ شهروند و چندین کارخانه روسیه. البته باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که قسمت قابل ملاحظهای از رفتارهای زلنسکی، جنبه سیاست داخلی نیز دارد و او میخواهد خود را قوی نشان دهد و ناکارآمدی اقتصادی و مدیریتی در حوزه داخلی را پشت تقابل با روسیه پنهان کند تا به سرنوشت پروشنکو دچار نشود و دوره ریاستجمهوریاش تک دوره نباشد. اما ابزار مسکو برای کنترل رفتارهای ضد روسی غرب اوکراین به رهبری زلنسکی، افزایش همکاریهای اقتصادی و سیاسی خود با شرکای غربیاش به خصوص آلمان، فرانسه و ایتالیا است.