فرقانی در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد:
دلایل کنارهگیری زلمی خلیلزاد پس از ۴ سال/ ابعاد انتصاب «توماس وست» و شروع دوباره آمریکا در پرونده افغانستان
سفیر پیشین ایران در ترکمنستان گفت: نماینده مستعفی آمریکا در امور افغانستان، گرچه یک دیپلمات باسابقه به حساب میآید اما وقایع اخیر در افغانستان و تشدید پیچیدگیها او را مجبور به کنارهگیری کرد.
«محمدرضا فرقانی» سفیر پیشین ایران در ترکمنستان با اشاره به استعفای زلمی خلیلزاد از سمت نمایندگی ایالات متحده در امور افغانستان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: طی روزهای اخیر شاهد انتشار اخبار زیادی در مورد استعفای نماینده دولت آمریکا در امور افغانستان و در ادامه تحلیلهای زیادی در مورد این موضوع بودیم. واقعیت این است که بر خلاف آنچه که در مورد استعفا و کنارهگیری زلمی خلیلزاد گفته میشود، از قبل هم مشخص بود که او قرار است در یک بازه زمانی مشخص از سمت خود استعفا بدهد و به همین دلیل معتقدم که این اقدام و کنارهگیری وی کاملاً طبیعی به حساب میآید. بسیاری معتقد بودند که با کنار رفتن ترامپ و آمدن بایدن، خلیلزاد به نوعی کنارهگیری خواهد کرد اما این اتفاق رخ نداد. او در دولت دموکراتهای فعلی هم کار خود را ادامه داد اما واقعیت این است که وقایع اخیر در افغانستان موجب کنارهگیری او شد.
وی ادامه داد: معتقدم آنچه که باعث شد خلیلزاد از سمت خود استعفا دهد، رفتار طالبان پس از استقرار این جریان در کابل بود. تمام دنیا معتقدند که ورود طالبان به کابل خروجی همان توافقی است که خلیلزاد و ملابرادر در دوحه آن را به امضا رساندند و به نظرم او فضای فعلی را برای ادامه حضورش در پرونده افغانستان مناسب ندید. باید متوجه بود که خلیلزاد یک دیپلمات باسابقه در ساختار سیاست خارجی ایالات متحده به حساب میآید. او یک پشتونزبانِ متعصب بود که حدود ۳۰ سال است در حوزه افغانستان مشغول به کار بوده و در نهایت دیدیم که به عنوان دیپلمات ارشد ایالات متحده در پرونده افغانستان برگزیده شد. به همین دلیل است که معتقدم خلیلزاد را نباید یک دیپلمات ساده دانست. او با امضای توافق دوحه به نوعی خودش را به دنیا اثبات کرد؛ چراکه او پس از ۱۸ سال جنگ میان آمریکا و طالبان توانست دو طرف را با هم بر سر میز بنشاند.
کاردار پیشین ایران در افغانستان تصریح کرد: خلیلزاد از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۹ به نوعی با طالبان در قندهار همکاری نزدیکی داشت و با آنها در ارتباط بود. او به نوعی از بدو قدرت گرفتن طالبان، این جریان را میشناخت و به همین دلیل او را به عنوان نماینده آمریکا در پرونده افغانستان برگزیدند. از سوی دیگر باید دانست که خلیلزاد به نوعی واسطه تاسیس خط لوله تاپی که با مشارکت ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند پایهگذاری شده، به حساب میآید. به همین دلیل منطقه را از حیث سیاسی، امنیتی و اقتصادی به خوبی میشناسد. از سوی دیگر باید متوجه باشیم که او یک جمهوریخواه به شدت تندرو به حساب میآید و عموماً در دولتهای محافظهکار بیش از سایرین به او نگاه شده است. در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ شاهد بودیم که او را بازهم به عنوان نماینده آمریکا در پرونده افغانستان منصوب کردند و در دولت بایدن هم به صورت موقتی کار خود را ادامه داد.
فرقانی افزود: حالا و با گذشت این مدت، خلیلزاد کنار رفت و «توماس وست» به جای او وارد میدان شده است. وست که حالا نماینده جدید دولت آمریکا در امور افغانستان به حساب میآید، سالهای سال معاون خلیلزاد بوده و از نزدیک شاهد تحولات افغانستان و پیچیدگیهای آن بوده است. او در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما، عضو تیم شورای امنیت ایالات متحده بود و گفته میشود که رابطه نزدیکی با جو بایدن داشته است. حالا هم با آمدن دموکراتها به کاخسفید شاهد انتخاب او به عنوان گزینه جانشینی خلیلزاد هستیم که به نظر میرسد تا حدودی باید آن را یک مُهره مناسب برای آمریکا دانست. با توجه به سوابق وست به نظر میرسد که او همانند خلیلزاد بخش اعظمی از پرونده افغانستان را دنبال میکند و از سوی دیگر هم ممکن است چندین محور مشخص در مورد افغانستان را با قرائت دموکراتها بازتعریف کند ولی در کل همان راه را ادامه میدهد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: موضوعی که در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد این است که به نظرم آمریکاییها در پرونده افغانستان دچار یک سردرگمی و به هم ریختگی مشخص شدهاند. واقعیت این است که در ایالات متحده بسیاری از تحلیلگران و نخبگان سیاسی – امنیتی از تسلط طالبان بر کابل حیرت زده شدند و حالا در ادامه همین شگفتزدگی شاهد هستیم که آنها دچار یک سردرگمی در پرونده افغانستان شدهاند و اساساً نمیدانند که باید مجدداً از کجای این پرونده شورع به فعالیت کنند. معتقدم که کنار رفتن خلیلزاد و روی کار آمدن توماس وست را به نوعی باید یک تجدیدقوا و شروع دوباره در پرونده افغانستان دانست. آمریکاییها به حدی در مورد این پرونده سردرگم شدهاند که حتی در نشست پیشین مسکو با محوریت افغانستان که چند روز پیش برگزار شد، شرکت نکردند. این نشان میدهد که واشنگتن در حال تجدید قوا و برنامهریزی مجدد در مورد پرونده افغانستان است ولی این در حالیست که آنها هنوز هم در این مورد سردرگم هستند.