میرکوشش در گفتوگو با ایلنا:
تخلیه افغانستان توسط آمریکا بخشی از پازل خروج از خاورمیانه است/ واشنگتن تحمیل هزینه مهندسیشده به همسایگان افغانستان را کلید زد/ مأموریت جدید لندن و پاریس در منطقه
تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا گفت: خروج آمریکا از افغانستان موضوع جدیدی به حساب نمیآید بلکه از زمان رئیسجمهوری اسبق ایالات متحده این مساله مطرح بود اما آنها حالا با ترسیم راهبردهای جدید از افغانستان خارج شدند.
«امیرهوشنگ میرکوشش» تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا با اشاره به پایان ماموریت ۲۰ ساله آمریکا در افغانستان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: به طور کلی خروج آمریکا از افغانستان و در نگاهی کلانتر، خروج ایالات متحده از خاورمیانه از زمان ریاست جمهوری باراک اوباما در دستور کار قرار گرفته بود؛ در حقیقت خروج آنها از افغانستان پس از ۲۰ سال، یک موضوع جدید به حساب نمیآید. ما شاهد آن بودیم که در زمان دونالد ترامپ مذاکره با طالبان کلید زده شد و حالا برخی میخواهند وضعیت فعلی را به صرفا گردن بایدن بیاندازند و تنها او را مورد انتقاد قرار دهند که به نظر من این یک اشتباه فاحش سیاسی است؛ چراکه اساساً این مساله هیچ ارتباطی به بایدن ندارد، بلکه از گذشته بحث خروج از افغانستان مطرح بوده است. واقعیت این است که ایالات متحده میلیاردها دلار در افغانستان هزینه کرد و بارها هم اعلام کردند که به دنبال ملتسازی نبودند.
وی ادامه داد: اخیراً رییس جمهوری ایالات متحده هم این مساله را مشخصاً مورد تاکید قرار داد که برای ملتسازی به افغانستان نرفتهاند، لذا از این منظر باید بگویم به دلیل آنکه ماموریت ایالت متحده بنا به گفته آنها بحث مبارزه با تروریسم بوده، ماموریت آنها در افغانستان تمام شده اعلام شده است. از این منظر، آمدن طالبان در کابل به نوعی نشان داد که استراتژی واشنگتن به دقت هدفگذاری شده و حالا آنها به دنبال نقل مکان به شرق آسیا بودهاند. بحث مبارزه با تروریسم که بایدن به آن اشاره کرد صرفاً بحث القاعده نیست، بلکه تمام جریانهای مطرح در افغانستان همانند داعش و طالبان را هم در برمیگیرد. واقعیت این است که بایدن هم به صورت تلویحی به این موضوع اشاره کرد که بحث فساد در افغانستان موجب شده تا حالا ما شاهد چنین وضعیتی باشیم. باید توجه داشت زمانی که پتانسیل دموکراسی در افغانستان وجود ندارد اصولا یک فساد چندضلعی به وجود میآید و به همین دلیل معتقدم که دولتهای فاسد فرو میپاشند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: فساد سیستماتیک باعث شد تا دولت افغانستان ظرف چند ساعت از درون فرو ریخت. نکته مهمتر این است که اساساً آمریکاییها به دنبال خارج شدن از خاورمیانه هستند و در این طراحیها ایالات متحده به دنبال جمع کردن پتانسیل خود است تا بتواند با تقویت این پتانسیل به سمت چین عزیمت کند. معتقدم که افغانستان با این وضعیت و بر اساس مؤلفههای کنونی به زودی به مرکز صدور بنیادگرایی تبدیل خواهد شد و کشورهای منطقه که با افغانستان همسایه هستند به صورت مشخص آسیبپذیرتر میشوند که در این میان میتوان به چین، روسیه و هند هم اشاره کرد. در سوی دیگر این معادله هم پاکستانیها حضور دارند که در حال راهبری طالبانِ افغانستان هستند و در حال رصد و میدانداری طی هفتههای گذشته بودهاند اما اینکه از این به بعد در افغانستان چه اتفاقی خواهد افتاد، واقعاً پیچیده است.
میرکوشش افزود: به نظرم آمریکا علاوه بر استراتژیهایی که به آن اشاره کردم به دنبال آن است تا کشورهای منطقه را به صورت علنی وارد یک باتلاق جدید کند. به نظر میرسد آمریکا در حال تحمیل هزینه مهندسیشده به همسایگان افغانستان است اما باید توجه داشت نه تنها بریتانیا و شوروی، بلکه ایالات متحده هم نتوانست در این کشور آنگونه که باید اوضاع را مدیریت کند. حالا هم طالبان اگر به قولها و وعدههایی که داده عمل نکند، احتمال دارد آمریکاییها از پسر احمد شاه مسعود و ائتلاف شمال افغانستان حمایت کنند. لذا خروج ایالات متحده از افغانستان را باید بخشی از یک پازل بزرگتر به نام خروج از خاورمیانه دانست. در این میان نقش اروپا هم مهم است. واقعیت این است که چه بریتانیا که هماکنون در اتحادیه اروپا حضور ندارد و چه فرانسه که در اتحادیه اروپا همچنان حاضر است، بدون چراغ سبز آمریکا هیچ اقدامی انجام نمیدهند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: از نظر من آمریکا در حال تقسیم وظایف خود است و در این میان بریتانیا و فرانسه از کشورهایی هستند که بخشی از وظایف ایالات متحده را بر عهده میگیرند. این در حالی است که بریتانیا مجدداً پایگاه دریایی خود در حاشیه خلیج فارس را راه انداخته است و از سوی دیگر باید توجه کرد که بریتانیا نقش متوازنکننده را در منطقه و در تحولات جدید افغانستان بازی خواهد کرد. فرانسه هم نقش مکمل را بر عهده دارد اما توجه داشته باشید که آمریکاییها صرفاً به این مسایل نیاز ندارند؛ بلکه آنها نیازمند همسو کردن قدرتهای منطقهای با سیاستهای خود هستند. ایالات متحده نیازمند آن است تا با قدرتهای منطقه مانند عربستان، ایران و ترکیه را بر اساس سیاستهای کلان خود تعامل کند. به هر حال واشنگتن یک استراتژی کلان در دستور کار خود دارد و در حال راهبری کردن آن است و حالا بر اساس محاسبات جدید خود سناریوهای مشخصتری نوشته است.