یادداشتی اختصاصی از پژوهشگر لبنانی؛
بحران کنونی لبنان، مقدمه زایش دکترین جدید سیاسی و اقتصادی
تحلیلگر و پژوهشگر اقتصاد سیاسی لبنان تاکید کرد که بحران کنونی این کشور را نمیتوان یک بحران اقتصادی یا سیاسی صرف دانست، بلکه یک بحران فلسفی و فکری است که تشدید و وخامت آن به مثابه یک ابزار طبیعی برای هر گونه تولد جدید است.
«محمد یاسر الصبان»، تحلیلگر و پژوهشگر اقتصاد سیاسی لبنان در تشریح چشمانداز آینده این کشور در سایه بحران سیاسی و اقتصادی موجود در یادداشتی اختصاصی برای ایلنا نوشت: کسی که با دیده خرد به بحران وخیم کنونی لبنان نگاه کند، یک در هم تنیدگی عجیبی بین سیطره ایده وحشیانه سرمایهداری که در اختلاس بخش بانکداری تجاری، استبداد بانک مرکزی و انحصار سازماندهیشده سیاستمداران در بخش تولید خصوصی نمود یافته است و بین اندیشه سوسیالیستی که قاتل ابتکار فردی و تقویت بخش دولتی با تحمیل هزینه بسیار بالا بر جامعه و ارائه بدترین خدمات در زمینه آب، برق، ارتباطات، حمل و نقل، بهداشت و آموزش است، مشاهده میکند.
اختلافات فرقهای و قومی بر سر غنایم قدرت و کینهتوزیهای نژادپرستانه به بهانه فساد دیگران به فساد موجود دامن زده و تاثیر آن را دو چندان میکند. رهبران فرقهای و سران سیاسی و احزاب حاکم، راههای متعددی را برای فرار از مسئولیت در قبال فساد موجود پیدا میکنند. بلکه حتی خود، از واقعیت تلخ انتقاد و در بین مردم برای خود طرفدار پیدا میکنند.
بنابراین، لبنان به یک مورد منحصر به فرد تبدیل شده است، هر کس برای خود غنیمتی تعیین کرده و از مسئولیت شانه خالی میکند و همه به یک رویکرد اداری که دو یا سه دهه جامعه را به جنگ فرقهای سوق داده است، عادت کردهاند.
اگر بخواهیم صحنه رقابت فرقهای و قومی لبنان را به تصویر بکشیم باید گفت شبیه ظرفی است که در آن آب با روغن، سدیم، منیزیم و پتاسیم مخلوط شده است. لبنان اکنون نقطه تلاقی ۱۸ ماده متضاد و متناقض شده است که نتیجه طبیعی این برخورد، یا انفجار و پراکندگی است و یا تولد یک ماده جدید با ارزش بسیار کمیاب که از همه مواد اولیه حاضر در ظرف، مهمتر و با ارزشتر است.
با این حال، از آنجایی که جوامع نمیمیرند، قوانین فیزیکی و اجتماعی یا تداوم نزاع و نزاع را تحمیل میکنند یا رهاوردی چون تولد یک مکتب نادر جدید سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد که مایه نجات مردم لبنان بوده و خواستههای جهانی برای اصلاح فساد، فقر و استبداد را که در اکثر جوامع جهان رواج دارد، محقق میکند.
ممکن است برخی تصور کنند که چنین زایشی در بطن صحنه لبنان غیرممکن است، اما این اتفاق عملا رخ داده و بذر نخستین آن در اواخر دهه ۸۰ کاشته شد، زمانی که نرخ ارز لیر لبنان به طور چشمگیری سقوط کرد و از کاهش ۷۰۰ درصدی نیز فراتر رفت.
این فروپاشی اقتصادی باعث سقوط نظام سیاسی در آن زمان و تولد یک سیستم سیاسی جدید و بسیار بدتر از سیستمهای قبلی شد. با این حال، نظام جدید و بدتر توانست بحران قبلی را پوشش دهد و نشانههای جنایت فساد و استبداد را تا ۳۰ سال آینده پنهان کند. در واقع آتش زیر خاکستر میسوخت و ملتهب میشد تا اینکه دوباره منفجر شد و بحران کنونی لبنان را به یکی از بزرگترین بحرانهای جهانی در ۲۰۰ سال گذشته تبدیل کرد. برای تکمیل این تصویر سیاه، بحران با انفجاری همراه شد که بخش بزرگی از پایتخت را ویران کرد. انفجار بندر بیروت، سومین انفجار هستهای بزرگ جهان به شمار میرود.
این فروپاشی و انفجار ما را به همان بذرهایی باز میگرداند که در اوایل دهه ۹۰ متولد شدهاند و اکنون مطالعه سنجش مهمترین ماده در اقتصاد و سیاست یعنی پول و چگونگی نشت ثروت از پول بدون کاهش مقدار آن را آغاز شده است، البته از این رهگذر مشخص شده است که جای هر نوع شناخت یا معیار سنجشی برای این مایع حیاتی در همه مکاتب شناختهشده اقتصادی، خالی است و در واقع این همان ترفند و توطئه سیاسی برای سرقت ثروت ملتهای جهان از طریق تولید نقدینگی است.
با بررسی دلیل عدم دخالت مقامهای سیاسی که مسئول امنیت مردم هستند، در مکتب اقتصادی کشورها مشخص شد که علم سیاست عمدا معیار تولید را از مسئولیت قدرت حاکم خط زده است تا بدین وسیله طبقه حاکم را از مسئولیت در قبال فقر و فساد رها کرده باشد.
در ادامه با کشف کاستیهای اقتصاد و سیاست، لزوم تحقیق درباره فلسفه و رسال های آسمانی بیش از پیش نمایان و مشخص شد که رسالت الهی به معیار پول و اجزای آن و تعهد به اصل تولید از سوی قدرت به حسب نیازهای ملت بها میدهد.
بنابراین ، بحران کنونی لبنان را نمیتوان یک بحران اقتصادی یا سیاسی صرف دانست، بلکه یک بحران فلسفی و فکری است که تشدید و وخامت آن به مثابه یک وسیله طبیعی برای هر گونه تولد جدید و بسیار شبیه به درد زایشی است که در وهله نخست خفیف و در آستانه تولد شدت مییابد.
این بحران نشانه زایش فلسفه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جدیدی است که زمین را پر از عدالت، سعادت و امنیت میکند. این نوزاد تازه متولد شده، «سرمایه گذاری از طریق توسعه» نامیده میشود و آرام پیش میرود تا به کانون تصمیم گیری سیاسی در لبنان برسد.
با ورود این نوزاد، بحران به سرعت عقبنشینی میکند و متوسط درآمد سرانه لبنانی از میانگین جهانی آن فراتر میرود و یک مکتب فلسفی جدید در سیاست، اقتصاد و جامعه متولد میشود که در ابتدا لبنان را نجات خواهد داد و پیام عش ، نجات و ایمنی برای همه مردم فقیر و مظلوم جهان خواهد بود.