هشتمین سالگرد خیزش نظامیان مصر؛
امانی: قاهره از زمان مبارک هم ضعیفتر است/ رفراندوم مهندسیشده ارتش، مردم را مقابل مُرسی گذاشت
رئیس سابق دفتر حافظ منافع ایران در مصر گفت: سعودیها و بسیاری از کشورهای دیگر معتقد بودند با ساقط شدن رئیسجمهوری وقت مصر در سال ۲۰۱۳ میلادی، از گسترش دامنه انقلابها جلوگیری میکنند.
«مجتبی امانی» رئیس سابق دفتر حافظ منافع ایران در مصر با اشاره به هشتمین سالگرد خیزش نظامیان مصر در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: وقتی به خیزش نظامیان مصر نگاه میکنیم و کنارهگیری دولت محمد حسنی مبارک را مورد تحلیل قرار می دهیم به وضوح میبینیم که مشابه حوادث مصر در لیبی، سوریه، بحرین و یمن اتفاق افتاد و حتی در برخی دیگر از کشورهایی مانند مغرب، الجزایر، اردن، فلسطین و عربستان سعودی هم این اتفاقات به نوع دیگری رقم خورد که در برخی از این کشورها در نهایت سرنگونی حکومتها حادث نشد. فارغ از بحث سوریه، شهروندان سایر کشورهای دیگر متوجه دیکتاتوری، فساد و وابستگی در درون دولتهای خود شدند و این علتها باعث شد که خیزش مردمی به وقوع بپیوندد. در مصر از زمان جمال عبدالناصر یک دولت عمیق به مرکزیت ارتش را شاهد بودیم و پس از آن محمد حسنی مبارک به دنبال آن بود تا پسرش را جایگزین خود در ساختار سیاسی مصر کند.
وی ادامه داد: در نهایت ارتش با این پیشنهاد مبارک زاویه پیدا کرد و به نوعی در همان زمان وارد مبارزه مستقیم با مردم نشدند. به همین دلیل نیروهای امنیتی تحت رهبری وزارت کشور مصر وارد میدان شدند و با مردم به تقابل پرداختند که البته خروجی آن مثبت نشد. در نهایت ارتش مصر ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ بیانیهای صادر کرد و صرفاً اعلام شد که حکومت حسنی مبارک را برکنار کرده است. در همان جا بود که ارتش به نوعی جایگزین حکومت شد. نکتهای که در این میان باید به آن توجه کرد، این است که این بیانیه در نظر مردم مصر و جهان به عنوان بیانیه سقوط مبارک تلقی شد که این یک برداشت اشتباه بود و مردم مصر این پیروزی را جشن گرفتند، ولی بعدها مشخص شد که ارتش به دنبال کنارهگیری از قدرت نبوده است. در همان وضعیت، دولت عمیق مصر از اتحاد ارتش و رسانه و همچنین پیوند خود با قوه قضاییه، نهادهای دینی و دستگاه امنیتی سعی کرد تا سناریوی مورد نظر خود را جلو ببرد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: در آن زمان بود که فشار مردم بر ارتش افزایش پیدا کرد ولی ارتش نتوانست یک نظامی را بر رأس کار بگذارد. در نهایت تیرماه ۱۳۹۱ انتخاباتی برگزار شد که محمد مرسی با اختلاف کمی از احمد شفیق روی کار آمد. نکته اینجاست که مردم مصر پس از انحلال مجلس خلق مصر به اسلامگرایان رای دادند؛ چراکه عطش روی کار آمدن حکومتهای اسلامی در کشورهای منطقه در آن زمان بسیار بالا بود که البته هم اکنون هم این گونه است اما به دلیل عدم توانایی اسلامگرایان اهل سنت در کشورهای عربی، حکومت اسلامی تشکیل نشد به همین دلیل انقلاب مصر و تونس به نوعی موجب بیداری اسلامی شد و مرسی توانست در این میان در انتخابات پیروز شود. واقعیت این است که اخوان المسلمین در آن زمان اعلام کرده بود که به دنبال یک حاکم مسلمان است و از سوی دیگر، خواهان آن بودند تا حکومت را با شریعت تطبیق دهند و در مرحله سوم به دنبال آن بودند تا حکومت اسلامی تشکیل شود.
امانی افزود: در این میان اخوانالمسلمین به سمتی رفت که یک شخص اسلامگرا را به عنوان نامزد انتخابات معرفی کند اما به هر ترتیب با پیروزی محمد مرسی یک تضاد نسبی در بدنه جامعه شکل گرفت؛ چراکه مردم معتقد بودند او برای تطبیق شریعت تعلل کرده است. از سوی دیگر، سعودیها هم نمیخواستند دولت او به جایی برسد و تجمیع این مسائل باعث شد تا دولت مرسی از چندین جهت مورد حمله قرار بگیرد. دلیل اصلی این روند هم این بود که سعودیها و بسیاری از کشورهای دیگر معتقد بودند با ساقط شدن محمد مرسی، از گسترش دامنه انقلابها جلوگیری میکنند. به همین جهت بود که دولت عمیق مصر در آن موقع به نوعی وارد یک تقابل شدند و در این مسیر از رسانهها نهایت استفاده را کردند. آنها با استفاده از رسانهها سعی کردند تا مردم را با خود همراه کنند و در همان زمان وضعیت را به سمتی سوق دادند که توانستند یک رفراندوم طراحیشده را علیه دولت محمد مرسی به نمایش بگذارند.
این کارشناس مسائل بینالملل گفت: در نهایت در نهم تیرماه ۱۳۹۲ تظاهرات بزرگی با طراحی ارتش مصر انجام شد و ارتشیها در آنجا به مرسی هشدار دادند که باید از حکومت کنار برود. این در حالی است که بسیاری از آمارها نشان میدهد که طی این روند و پس از اعمال خشونتها در مصر، حدود سه تا هشت هزار نفر کشته توسط ارتش مصر روی زمین ماند و در نهایت محمد مرسی کنار گذاشته شد. توجه داشته باشید که مصر در دوران مبارک تا حدودی ابزارهای خود را در داخل و خارج از این کشور از دست داده بود و دلیلش هم همگرایی بیش از حد با آمریکا بود که خروجی آن هم کاملاً مشهود است. در زمان مرسی ارتش سعی کرد تا از منظر اقتصادی او را ناتوان جلوه دهد و هماکنون قاهره در کانال آمریکا و عربستان در حال گام برداشتن است تا بتواند خود را به هر جهت حفظ کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: این روند از زمان به روی کار آمدن عبدالفتاح السیسی انجام شد ولی سعودیها هم به دلیل داشتن اهرم های متفاوت سعی کردند تا در سیاستهای مصر نقش موثری داشته باشند. به نظرم در زمان کنونی، مصر حتی از زمان مبارک هم ضعیفتر است و حتی میتوان این ضعف را در اتحادیه عرب مشاهده کرد. این در حالی است که میتوانیم بگوییم مصر صرفاً به دنبال پیادهسازی سیاستهای عربستان در داخل و خارج نیست؛ بلکه شکافهای زیادی میان قاهره و ریاض در مورد یمن و سوریه وجود دارد که نشانه آن را میتوان عدم مداخله این کشور در بحران یمن دانست. بر این اساس باید بگویم با گذشت هشت سال از بههمریختگیهای سیاسی و امنیتی در مصر و روی کار آمدن عبدالفتاح السیسی و ادامه حکومت نظامیان در قاهره، در مجموع اوضاع این کشور بسیار متفاوتتر از دولت محمد مرسی و حتی محمد حسنی مبارک است.