استاد بازنشسته دانشگاه میشیگان:
ناامیدی مردم میتواند پایگاه مناسبی برای رشد قدرتهای افراطی باشد/ بحران پاندمی مشکلات طبقه کارگر را دوچندان کرده است
استاد بازنشسته دانشگاه میشیگان گفت: کمکهای مالی و بستههای حمایتی گرچه از اهمیت بسیاری برخوردار هستند، اما تنها مرهمی کوتاهمدت هستند. نکته اصلی بازیابی اقتصادی پس از بحران فعلی است. به نظر میرسد که در بسیاری از کشورها، آنچه اهمیت دارد حفظ سرمایه یک کسبوکار است و نه ادامه حیات کسانی که با کار خود این حیات را ممکن کردهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، پروفسور «جان ریوت» استاد بازنشسته حوزه کار و رفاه در دانشگاه میشیگان است. تحقیقات وی وضعیت کار و کارگر در آمریکا را دربرمیگیرد.
پروفسور جان ریوت با اشاره به سالگرد روز جهانی کارگر و بحرانهای پیش رو برای این طبقه به خبرنگار ایلنا گفت: وضعیت کارگران در یک سال گذشته بسیار اسفناک بوده است. پاندمی کرونا باعث شد که بسیاری از مشاغل تعطیل شده و شمار زیادی کار خود را از دست بدهند. این را هم باید در نظر گرفت که پیش از این نیز شاهد نابرابریهای بسیاری در حوزههای کار و کارگری بودیم. این خود بدان معناست که وضعیتی که پیشتر برای کارگران نابرابر بود، در یک سالی از شیوع پاندمی کرونا گذشته بسیار اسفناکتر شده است.
وی افزود: از یاد نباید برد که وضعیت اقتصادی جهان همچنان درگیر بحرانهای پس از فروپاشی مالی ۲۰۰۸ بود. از سوی دیگر، تظاهرات جلیقهزردها در سراسر فرانسه، همچنین اعتراضها به افزایش نرخ سرویس خدمات عمومی در آمریکای لاتین خود نشان از آنتاگونیسمهای گوناگونی دارد که جهان طی یک دهه گذشته بیش از همیشه در آن غوطهور بوده است. حال در نظر بگیرید که با تمامی این ناملایمات، ویروس کرونا هم از راه رسیده و باعث شد که بسیاری به فقر و بیکاری گسترده دچار شوند. این امر البته برآمده از سیاستهای دولتهای حاکم است. برای مثال، در آمریکا و طی پاندمی کرونا شاهد رکورد بیکاری بودیم که این نشان میدهد که وضعیت کارگران آمریکایی طی دوران «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری سابق آمریکا، روندی قهقرایی به خود گرفته بود. البته پیش از دوران ترامپ نیز وضعیت کارگران در آمریکا چندان تعریفی نداشت، اما این رئیسجمهوری جمهوریخواه توانست اوضاع را حتی از این هم بدتر کند.
وی در ادامه تاکید کرد: زمانی که چنین بحرانی در سطح جهانی روی میدهد، بسیاری انتظار دارند که دولتها تمهیداتی برای حمایت از اقشار کمدرآمد ارائه دهند تا از فقر روزافزون و فزاینده جلوگیری شود. اما همچنان که در بحران مالی ۲۰۰۸ شاهد بودیم، دولتها تاکید اصلیشان را بر حمایت از ثروتمندان میگذارند تا مبادا انباشت سرمایهشان متزلزل نشود. این در حالی است که حتی رؤسای جمهوری دموکرات نیز در این زمینه چندان هوشمندانه عمل نکردند. برای مثال، دولت «باراک اوباما»، رئیسجمهوری پیشین آمریکا بهراحتی در هنگام وقوع بحران مالی طرف بانکداران و رؤسای شرکتهای بزرگ را گرفت و اهمیتی به خیل مردم بیچارهای نداد که سرمایه خود را بهراحتی از دست دادند. این امر به ترس و احساس ناامنی دامن میزند. در آمریکا و بسیاری از کشورهای سرمایهدار نسلهای پیشین دارند به این نتیجه میرسند که چهبسا فرزندان و نوههایشان نتوانند آیندهای مانند خودشان داشته باشند. نسل جدید نیز این ناامنی را حس کرده است، چراکه میبینند که رقابت در بازار کار مدام فشردهتر شده و هرچه بیشتر تلاش کنند کمتر پیشرفت میکنند. تا به اینجای کار، «جو بایدن»، رئیسجمهوری آمریکا روندی نسبتا مثبت را پیش گرفته است و سازوکاری نسبتا قابلقبول برای حمایت از اقشار آسیبدیده را پی گرفته است. اما نکته مهم در این زمینه وقایع پس از پاندمی است. بسیاری از تحلیلگران اقتصادی نسبت به عواقب اسفبار اقتصادی پس از از پایان یافتن این بیماری فراگیر هشدار دادهاند. اما آیا دولتمردان خود را برای چنین بحرانی آماده کردهاند؟
این پژوهشگر حوزه کار در ادامه گفت: کمکهای مالی و بستههای حمایتی گرچه از اهمیت بسیاری برخوردار هستند، اما تنها مرهمی کوتاهمدت هستند. نکته اصلی بازیابی اقتصادی پس از بحران فعلی است. به نظر میرسد که در بسیاری از کشورها، آنچه اهمیت دارد حفظ سرمایه یک کسبوکار است و نه ادامه حیات کسانی که با کار خود این حیات را ممکن کردهاند. نابرابری طبقاتی در دوران پاندمی بیش از هر زمان دیگر عیان شد و این امر میتواند هشداری باشد برای بسیاری که همچنان تلاش دارند مردم را متقاعد کنند که وضعیت فعلی میتواند تا ابد ادامه داشته باشد.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: نفس اینکه بسیاری از کشورهای جهان هنوز نتوانستهاند مانند اندک کشورهای قدرتمند و پیشرفته به واکسن کرونا به صورت گسترده دسترسی پیدا کنند، خود نشان از آن دارد که آنچه به عنوان وضعیت عادی امور به ما نمایانده میشود تا چه اندازه اشتباه است. بنابراین، تاکید دولتها باید نهتنها بر بهبود امور بلکه تغییر رویکردها به شیوهای بوده که سیاستهای کلانتری را در حمایت از نیروی کار و ایجاد شرایط برابر اقتصادی ایجاد کند.
جان ریوت در پایان گفت: اظهارات رهبران پوپولیست جهان امروز، نهتنها نمیتواند وضعیت کارگران را بهبود بخشد بلکه با سیاستهای غلط اوضاع را بدتر هم میکند. این درست همان چیزی است که طی دوران ریاستجمهوری ترامپ شاهدش بودیم. با این همه، تاریخ اثبات کرده که ناامیدی مردم میتواند پایگاه مناسبی برای رشد قدرتهای افراطی باشد. بنابراین باید امیدوار بود که این روند پس از پاندمی بار دیگر اوج نگیرد.