پژوهشگر لبنانی در گفتوگو با ایلنا:
روز جهانی کارگر به نفع واسطههای سیاست و پول مصادره شد/ با حذف فرصتهای اشتغال مولد، جریان مطالبهگری کارگران تحریف شد
تحلیلگر و پژوهشگر اقتصاد سیاسی لبنان تاکید کرد که روز جهانی کارگر به نفع مقامهای عالی پول و سیاست مصادره شد و با حذف عنصر «مولد» از فرصتهای شغلی جریان مطالبهگری جهانی کارگر تحریف شد.
«محمد یاسر الصبان»، تحلیلگر و پژوهشگر اقتصاد سیاسی لبنان به مناسبت روز جهانی کارگر در تشریح بحران کار و کرگر در جهان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفت: پیشینه روز جهانی کارگر در اول ماه می به قرن نوزدهم در آمریکا، کانادا و استرالیا باز میگردد. جریان مطالبهگری ابتدا در آوریل ۱۸۵۶ در استرالیا آغاز و سپس به ایالات متحده آمریکا منتقل شد. کارگران در ایالت شیکاگو در سال ۱۸۸۶ خواستار کاهش ساعات کار روزانه به هشت ساعت شدند و این درخواست در ایالت کالیفرنیا و در شهر تورنتوی کانادا با حضور «پیتر مک گوایر» رهبر کمونیست آمریکایی در جشن روز کارگر تکرار شد.
الصبان در ادامه گفت: کارگران در شیکاگو آمریکا و تورنتو کانادا در روز اول ماه می ۱۸۸۶ اعتصابی را ترتیب دادند که در آن نزدیک به ۴۰۰ هزار کارگر شرکت کردند و در این اعتصاب خواستار تعیین ساعت کار با شعار (عدالت) هشت ساعت کار، هشت ساعت خواب و هشت ساعت فراغت برای استراحت و تفریح شدند. این اتفاق به مذاق مقام های دو کشور خوش نیامد به ویژه که فراخوان اعتصاب موفقیتآمیز بود و حرکت اقتصادی را در هر دو شهر مذکور فلج کرد. به همین دلیل پلیس به سمت تظاهرکنندگان آتش گشود و تعدادی از آنها را کشت. یک فرد ناشناس نارنجکی را به محل تجمع پلیس پرتاب کرد که منجر به کشته شدن ۱۱ نفر از جمله هفت پلیس شد. متعاقباً چندین نفر از رهبران کارگران دستگیر و چهار نفر از آنها به اعدام و بقیه به حبسهای مختلف محکوم شدند. این در حالی بود که یک نیروی پلیس اعتراف کرد که عامل پرتاب نارنجک یکی از افسران پلیس بوده است.
وی افزود: بر همین اساس مسألههای مارکت از مرزهای آمریکا فراتر رفت و فرکانس آن به همه کارگران جهان رسید. اولین کنفرانس سازمان بینالمللی سوسیالیست در سال ۱۸۸۹ در پاریس مراسم یادبود این حادثه را برگزار کرد و در این یادبود به برگزاری تظاهرات بینالمللی برای بزرگداشتهای مارکت در سال ۱۸۹۰ دعوت شد. پس از آن سازمان بینالمللی سوسیالیست در دومین کنفرانس خود روز کارگر را به عنوان یک رویداد سالانه اعلام کرد.
پژوهشگر اقتصاد سیاسی لبنان تصریح کرد: در سال ۱۹۰۴، در کنفرانس سازمان مذکور در آمستردام از همه نهادها و اتحادیههای کارگری، به ویژه اتحادیههای سوسیالیستی در سراسر جهان دعوت شد که در اول ماه مه هر سال کار نکنند و در ۱۰ کشور جهان تلاش شد که این روز تعطیلی رسمی شود. بعدها در سال ۱۹۵۵ کلیسای کاتولیک اول ماه می را به عنوان روز کارگر تبریک گفت.
وی افزود: آنچه گذشت، مقدمهای بود برای نشان دادن این که ظلم و ستم قدرت حاکم ممکن است تا جایی پیش رود که پیروزی مظلوم به یک روز جهانی تبدیل شود. با این حال، واقعیت بسیار فراتر و عمیقتر از این بوده و به توطئه شوم جهانی برای تسخیر اهل زمین در راستای خدمت به سلطه مقامهای سیاست و پول مرتبط است که شبانه روز برای تفرقه انداختن بین انسانها و ایجاد دشمنی و نفرت تلاش میکنند تا بتوانند چهره خود و غارتگریهایشان از سرمایههای مردم را پنهان کنند.
الصبان گفت: قدرت حاکم بر جوامع، نبردی بین کارگر و کارفرما ایجاد و تصویری جنایتکارانه از کارفرما علیه کارگران حاضر در زیر مجموعه خود ترسیم کردند. بر همین اساس واسطههای سیاست و پول موفق به ایجاد دشمنی بین مردم شدند تا به بهانه عدالت اجتماعی، سوء ظن فساد فیالارض را از خود دور کنند.
وی تاکید کرد: روشن است که همان تفکر مارکسیستی بود که عنصر عدالت در توزیع ساعات کار، اوقات فراغت و ساعت استراحت را که بعدها مبنای تولد روز جهانی کارگر شد، مبنای شعار خود قرار داد اما این فقط به ظاهر قضیه محدود ماند و فرم با فاصله بسیار از محتوای عدالت قرار گرفت، زیرا ظرفیتهای مختلف جسمی، سن و سبک کاری را برای همه کارگران به طور برابر در نظر گرفت. مشخص است که ساعات کاری یک جوان ۲۰ ساله نباید با فرد فرد ۵۵ ساله برابر باشد.
پژوهشگر اقتصاد سیاسی لبنان گفت: واقعیت این است که بشر این نظریه را که ادعای عدالت دارد ، مبنای کار خود قرار داده است، زیرا مقامهای سیاسی از مسئولیت بیمه ای اجتماعی و درمانی جامعه کارگری رهایی یافته و این مسئولیت را بر دوش نهادهای تولید اقتصادی قرار دادهاند. مقاماهی عالی پول و تجارت برای آنکه عادلانه ترین وجهه را برای خود در میان شرکتهای خصوصی ترسیم کنند ساعت کاری را کاهش داده و سال کاری را ۱۶ ماه قرار دادند. بر همین اساس بود که ابتکار تولید ملی فردی متهم باقی ماند و فساد مالی و سیاسی مدافع حقوق کارگران شد و این واقعیت که باید از کارآفرین سرمایهگذار حمایت و پشتیبانی شود از آن جهت که تنها گروه در جامعه مولد و اشتغالزاست، رخت بربست. این در حالی است که بخش بانکی و بخش دولتی بیکاری پنهان را با تعریف شغلهایی ایجاد کردهاند که مهارتهای فردی را از بین میبرد و انسان را از یک فرد تولید کننده و کارآفرین به سطح یک کارمند تنبلی که بدون تلاش جدی برای پیشرفت مهارتهای خود حقوق و دستمزد می گیرد، تنزل میدهد.
وی تاکید کرد: کاهش کارآمدی تولید فردی باعث سقوط سیستم کشورهای کمونیستی شد و سیطره دلالان پول بر ثروت جهانی را افزایش داد، چرا که شیوه صرف کارمندی برای این دلالان و مقامهای سیاسی بسیار مهمتر از سرمایهگذاری فردی برای تاسیس نهادهای تولیدی واقعی در بخشهای کشاورزی، صنعت، جهانگردی، انفورماتیک و خدمات شد. این نهادها تنها نهادهایی هستند که فرصتهای اشتغال مولد را ایجاد میکنند و مهارت های کارگران را رشد میدهند.
الصبان افزود: بحث در این زمینه بسیار طولانی است زیرا به موضوع توان ملتها برای تحقق نهضت اقتصادی و اجتماعی و عزت ملی باز میگردد. عدم درک صحیح از لزوم ایجاد فرصتهای شغلی مولد باعث بیکاری پنهان، فقر و فساد سیاسی میشود و بنابراین بسیاری از کشورهای جهان اصطلاح «روز کارگر» را با عنوان «روز کار» جایگزین کردند. این کشورها پیشرفتهترین کشورها در سطح جهانی هستند و کارگرانشان درآمد و رفاه بیشتری در سطح جهان دارند.
وی در پایان گفت: میتوانیم امیدوار باشیم که روزی با عنوان «ابتکار تولید فردی» در تقویم ثبت شود تا فرصتهای کاری مثبتی را برای کارگران ایجاد کرده و آنها را به عنوان شرکایی در روند تولید و رشد مهارتهای فردی وارد کند تا سر بار تولید نشده و به بیکاری پنهان قناعت نکنند که در این صورت بنگاههای اقتصادی میتوانند به راحتی از آنها صرفنظر کرده و آنها را به افراد وابسته به جوامع خود تبدیل کنند.