نگاهی به تحولات جهان در سال ۱۳۹۹/ پرونده هفتم: شبهقاره
بیم و امیدهای صلح افغانستان/ کلونیهای جدید ترور در کابل/ رژه علیه عمرانخان/ دهلی، از سرشاخ شدن با چین تا همراهی با تلآویو
رایزن پیشین ایران در افغانستان گفت: رفتوآمدها در کابل و دوحه اگرچه باعث توافق آمریکا و طالبان شد اما هنوز ابهامها زیاد و سهمخواهی کشورهایی مانند پاکستان ادامه دارد.
«عبدالمحمد طاهری» رایزن پیشین ایران در افغانستان در تشریح مهمترین وقایع شبهقاره در سال ۱۳۹۹ در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: بدون تردید افغانستان یکی از کشورهایی است که در سال گذشته تحولات بسیار مهمی را تجربه کرد. مهمترین رخداد در این کشور بحث امضای توافق صلح میان طالبان و آمریکا در دوحه به محوریت «زلمی خلیلزاد» بود. او که در میان جمهوریخواهان پایگاهی قوی دارد، توانست پس از چندین دور مذاکره در نهایت توافق میان دو طرف را علنی کرده و به امضا برساند و حالا هم که دولت دموکراتها روی کار آمده، مجدداً از او برای پیگیری پرونده افغانستان و ادامه مذاکرات استفاده میکنند. نکتهای که در این میان باید مورد نظر قرار بگیرد این است که توافق دوحه به خوبی نشان داد که طالبان از حیث لجستیک و همچنین خط و ربط ایدئولوژیک از پاکستان تغذیه میشود و از حیث سیاسی هم در قطر فعال است. مساله دیگری که در سال گذشته از چشم بسیاری از رسانهها پنهان نماند، حملات متعدد داعش در کابل و کشته شدن بسیاری از شیعیان بود که فکر نمیکنم این اقدامها بدون چراغ سبز طالبان انجام شده باشد.
وی ادامه داد: مدل عملیاتها و ترورهای جدید که در آخرین روزهای سال قبل هم افغانستان را تهدید کرد، نشان میدهد که داعش به دنبال تقویت قوای خود در این کشور است و از سوی دیگر خط و ربطها نسبت به ارتباط این جریان با طالبان تا حدودی مشخص است. این در حالی است که حالا شکار و ترور مقامات عالی و همچنین مسئولان امنیتی افغانستان در دستور کار قرار گرفته که بارها در سال گذشته شاهد آن بودیم. از سوی دیگر ایجاد ناامنی برای فعالان مدنی و حوزه زنان به انضمام خبرنگاران در ولایات مختلف باعث شد تا فاز جدیدی از حذفهای فیزیکی را شاهد باشیم که تا همین امروز هم این مساله ادامه دارد و به نوعی یک وحشت جمعی به راه انداخته است. آنچه در سال قبل مشاهده کردیم به خوبی نشان میدهد که آمریکاییها نتوانستند دموکراسی را به جامعه افغانستان حتی پس از صلح با طالبان تزریق کنند و همچنان معضلات سیاسی، امنیتی و انسانی زیادی پیشروی این کشور قرار داده شده است. آمریکاییها صرفاً از مذاکره با طالبان و امضای توافق دوحه به نفع خود و تقویت وجهه ترامپ در انتخابات سوم نوامبر استفاده کردند و معتقدم که این صلح در حالی انجام شد که واشنگتن هیچ شناختی از جامعه سنتی افغانستان و لایههای رفتاری این کشور نداشته است.
این کارشناس مسائل جنوب شرق آسیا تصریح کرد: در این میان اتفاق مهم دیگری که در سال گذشته قبل رخ داد، برگزاری دو مراسم تحلیف در کاخهای سپیدار و ارگ بود. «اشرف غنی» از یک سو و «عبدالله عبدالله» از سوی دیگر به صورت جداگانه خود را برنده انتخابات ریاستجمهوری افغانستان معرفی کردند و همین موضوع نشان میدهد که ائتلاف شمال افغانستان، اشرف غنی را قبول ندارد. نکته اینجاست که آمریکاییها ائتلاف شمال را مجبور به همکاری و همراهی با دولت کابل کردند و باید توجه داشت که طیف شمال افغانستان به هیچ وجه حاضر به ترک قدرت نیست؛ چراکه آنها خودشان را شکستدهنده شوروی و همچنین مقابلهکننده با طالبان در دوران جهاد میدانند و در مقابل طالبان هم این طیف را به هیچ وجه قبول ندارد. بر این اساس اختلافها در سال گذشته موجب شد تا نشست بینالافغانی با مشکل روبهرو شود اما به هر حال کفه ترازو در معادلات کابل به نفع اشرف غنی سنگینی میکند اما به هر حال هنوز در مورد افغانستان فرصتهای زیادی وجود دارد و از سوی دیگر تضاد منافع هم به صورت آشکار وجود دارد که این تضادها میتواند به شروع درگیریها در افغانستان کمک و یا آنرا تشدید کند.
پاکستان
طاهری گفت: طی سال گذشته در پاکستان شاهد آن بودیم که سفرهای متعددی به صورت پنهان و آشکار توسط مقامات واشنگتن به اسلامآباد صورت گرفت و این در حالی است که از زمان به روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید، کمکهای مالی به پاکستان قطع شده بود. زمانی که بحث مذاکرات دوحه و امضای توافق میان طالبان و آمریکا مطرح شد، آرام آرام شاهد آن بودیم که آمریکاییها به سمت اسلامآباد متمایل شدند و در سال گذشته حتی پس از امضای توافق دوحه نظارهگر سفرهای متعدد خلیلزاد به پاکستان بودیم. این نشان میدهد که «عمران خان» و ارتش پاکستان به علاوه آی.اس.آی (سرویس اطلاعاتی پاکستان) به نوعی سهمخواهی خود را در خلال امضای توافق دوحه از آمریکاییها انجام دادند. توجه داشته با شید که حرف اول و آخر در این کشور را آی.اس.آی خواهد زد و اساساً دیپلماسی این کشور یک پکیج کلی از سوی این نهاد به حساب میآید. باید توجه داشت که دولت پاکستان و افغانستان به رغم امضای توافق دوحه همچنان با یکدیگر اختلافهای بنیادین دارند اما به هر ترتیب موتور محرک طالبان در پاکستان نهفته است و اسلامآباد سعی کرد در سال گذشته در بالاترین سطح، چانهزنی خود را با آمریکاییها انجام دهد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی عنوان کرد: موضوع دیگری که در سال پیش در عرصه سیاست داخلی پاکستان اتفاق افتاد، اعتراض جریانهای سیاسی این کشور علیه عمرانخان بود. آنها معتقدند که وی از کاریزمای معقول برای راهبری امور پاکستان برخوردار نیست و از سوی دیگر نمیتواند امور جاری این کشور را مدیریت کند. در مقابل هم نخستوزیر این کشور اعلام کرد اعتراضها به دلیل رسیدگی به پرونده فسادهای اشخاصی مانند «نواز شریف»، نخستوزیر سابق پاکستان و سایر مقامهای سیاسی اقتصادی این کشور است. باید توجه داشته باشید که اصولاً ارتش خطمشی هدایت پاکستان را ابلاغ میکند و بر این اساس معتقدم عمرانخان بر خلاف سایر نخستوزیران این کشور شم سیاسی ندارد و بازیهای پشت پرده را نمیداند. او صرفاً یک ورزشکار بوده و اگر اوضاع در سال آینده به سمت و سویی برود که ارتش به جمعبندی خاص خود برسد، به احتمال زیاد شاهد کنار رفتن او و به روی کار آمدن مهره جدید خواهیم بود؛ چراکه اوضاع و احوال این کشور پس از پاندمی کرونا هم خوب نیست و مدیریت او را مورد انتقاد قرار دادهاند.
هند
وی در پایان خاطرنشان کرد: هند در سال گذشته را میتوان در چهار محور اصلی تحلیل کرد. نخست بحث کشمیر و درگیریهای سیاسی دهلی با اسلامآباد بر سر این منطقه است؛ به گونهای که دولت حاکم بر هند با استفاده از نیروی قهریه وارد کشمیر شد که البته خروجی خاصی برای «نارندا مودی» نداشت اما به هر ترتیب این پرونده همچنان به عنوان یک مساله حل نشده باقی مانده است؛ به گونهای که در برههای از زمان شاهد درگیریهای دو طرف با یکدیگر بودیم در محور دوم شاهد ارتباط نصفه و نیمه دولت هند با اسرائیل بودیم که در بحث امضای توافق برقراری روابط میان تلآویو و پادشاهی بوتان دیدیم که این توافق در سفارت رژیم صهیونیستی واقع در دهلینو امضا شد که نشان میدهد دولت مودی به صورت مستقیم با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کرده است. موضوع و محور سوم، درگیریهای هند و چین در منطقه لداخ که مرز دو کشور محسوب میشود بود و ما شاهد آن بودیم که دهلی به شکل کاملاً مشهود وارد درگیری به پکن شد. چهارمین محور ادامه اتحادِ آمریکا، هند و استرالیا در اقیانوس هند علیه چین بود که در دولت ترامپ آن را شاهد بودیم و حالا در دولت بایدن هم در حال پیروی از همین موضوع هستند.