ملازهی در گفتوگو با ایلنا:
تجدید نظر در مورد توافق دوحه تاکتیک فریب است/ واشنگتن و مسکو در حال زد و بند در مورد آینده کابل هستند/ ۳ جریان اصلی در فرایند دولتسازی آینده افغانستان
کارشناس ارشد مسائل جنوب شرقآسیا گفت: به نظر میآید جریانها و کشورهای خارج از منطقه به این نتیجه رسیدهاند که جنگ در افغانستان باید تمام شود و حالا نوبت به طرحریزیهای بعدی شده است.
«پیرمحمد ملازهی» کارشناس ارشد مسائل جنوب شرقآسیا در تشریح اقدامهای ایالات متحده برای تجدیدنظر در توافق دوحه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: به نظرم توافق دوحه به آن شکلی که در زمان دونالد ترامپ منعقد شده بود، دیگر کارایی ندارد و از بین رفته است و حالا دو طرح جدید وجود دارد. نخست، طرح مسکو و دوم، طرح واشنگتن که به نظر میرسد هر دو طرح تا جایی با هم یکی هستند و حتی احتمال ادغام شدن آنها وجود دارد. رفت و آمدهای زلمی خلیزاد به افغانستان، پاکستان و سایر کشورهای منطقه به نوعی نشان میدهد که این طرحها تا حد زیادی با یکدیگر هماهنگ هستند و این در حالی است که بسیاری معتقدند آمریکاییها به دنبال تجدید نظر در مورد توافق دوحه هستند. این مسایل به نظرم در حد گمانهزنی قابلیت تحلیل دارد؛ چراکه نامه اخیر وزیر خارجه آمریکا به رئیسجمهوری افغانستان و همچنین درخواست رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا هم نشان دهنده آن است که هنوز خط مشی مشخصی در مورد توافق دوحه وجود ندارد.
وی ادامه داد: نکته اینجاست که در طرحهای روسیه و آمریکا اساساً این مسأله مطرح است که طالبان و دولت افغانستان باید از مواضع خود کوتاه بیایند. به عنوان مثال گفته شده که طالبان ساز و کارهای دموکراتیک مانند انتخابات را بپذیرند و در مقابل دولت افغانستان هم از برخی خواستههایش کوتاه بیاید تا بحران مذکور حل و فصل شود. حتی احتمال دارد که بخشیهایی از امارت اسلامی در قانون اساسی افغانستان به صورت رسمی درج شود اما به هر ترتیب این روند یک خط سیر طاقتفرسا است و به نظر میرسد جریانهای مختلفی در دنیا به دنبال به نتیجه رساندن وضعیت صلح در افغانستان هستند. باید متوجه باشیم که سه جریان در تمام پرونده افغانستان وجود دارد که همه آنها در فرآیند صلح افغانستان و دولت – ملتسازی آینده فعال شدند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: جریان اول که اساساً جریان داخلی این کشور شناخته میشود متشکل از سه طیف است. طیف اول، لیبرال دموکراتها به رهبری اشرف غنی، رئیس جمهوری افغاستان است. طیف دوم جهادیهای افغانستان به نمایندگی عبدالله عبدالله و طیف سوم طالبان به علاوه گلبدن حکمتیار است. جریان دوم، کشورهای منطقه اعم از ایران پاکستان، هند و برخی دیگر از دولتهای آسیای میانه است و در نهایت جریان سوم که محور بزرگتری را در بر میگیرد، کشورهایی مانند چین، روسیه، آمریکا، اتحادیه اروپا، ترکیه و غیره را درون خود جای داده است. این سه جریان به این نتیجه رسیدهاند که جنگ در افغانستان باید تمام شود و به دوران «محمد ظاهرشاه» بازگردند تا افغانستان یک جغرافیای بیطرف به حساب بیاید. هر سه طیف معتقدند که اوضاع و احوال افغانستان باید به گونهای آرام شود که کشورهای مذکور یکدیگر را کنار نزنند و در نهایت توافقی به وجود آید تا رأی به بیطرفی افغانستان داده شود.
ملازهی افزود: بدون تردید اشرف غنی در این میان قربانی اصلی خواهد بود اما عبدالله عبدالله به دلیل همراه داشتن طیف جهادیان با خود، حفظ خواهد شد. از سوی دیگر باید متوجه باشیم که احتمالاً ساختار سیاسی افغانستان به سمت فدرالی شدن خواهد رفت و اگر این موضوع خروجی نداشته باشد، بحث تجزیه این کشور به دو قسمت مطرح شود. بخش اول، کشور خراسان خواهد بود که غیرپشتونها را در برمیگیرد و بخش دوم هم پشتونها را در برمیگیرد که احتمالاً به پاکستان مربوط خواهد شد. ضمن اینکه روسها و آمریکاییها در مورد افغانستان معاملههایی را با آمریکاییها انجام دادند و از سوی دیگر طالبان به دنبال معادلات خود در هرم قدرت هستند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: زد و بند آمریکاییها و روسها در مورد این کشور میتواند به تقسیمبندی قدرت و آرام شدن این کشور کمک کند اما احتمال دارد که مسکو در ازای حفظ پایگاههای خود در سوریه و همچنین آمریکاییها برای باقی ماندن خود در افغانستان، امتیازهایی را میان یکدیگر رد و بدل کنند و تمام این شرایط در حالی است که اولویت «جو بایدن» و تیم سیاست خارجی او کشور چین اعلام شده است. بر این اساس تجدید نظر در مورد توافق دوحه حتی اگر هم واقعیت داشته باشد، در نهایت میتواند موجب بروز و ظهور سناریوهای جدید در افغانستان شود.