روزنامهنگار بلغارستانی در گفتوگو با ایلنا:
آسانژ به اتهام افشای جنایتهای جنگی آمریکا و بریتانیا در زندان است/ ویکیلیکس بهرغم تهدیدها میتواند فعالیتهای خود را ادامه دهد/ کاهش توجه رسانهها به افشاگریها، نگرانکننده است
روزنامهنگار بلغار و تحلیلگر مسائل بینالملل گفت: اگر کسانی که در موقعیت افشای اطلاعات مهم قرار دارند، احساس کنند که از جامعه خود حمایت دریافت نمیکنند، احتمالا جرأت نمیکنند که دست به این اقدام بزنند.
به گزارش ایلنا، پس از آنکه دادگاهی در لندن حکم استرداد «جولیان آسانژ»، بنیانگذار وبسایت افشاگر «ویکیلیکس» به آمریکا را رد کرد، بسیاری امیدوار شدند که وضعیت برای این افشاگر صاحبنام بهبود یابد. با این همه، لغو درخواست آزادی به قید وثیقه او سبب شد که هرگونه چشمانداز روشن برای این روزنامهنگار صاحبنام فعلا به محاق برود. از قرار معلوم، بنیانگذار ویکیلیکس قرار نیست به این زودیها از بند رها شود.
«فیلیپ بوروف»، روزنامهنگار بلغار و تحلیلگر مسائل بینالملل، اقتصاد کلان و امور مالی است. وی در بسیاری از رسانهها و روزنامههای بلغارستان فعالیت دارد.
آنچه در پی میآید گفتوگو با این روزنامهنگار به بهانه آخرین وضعیت آسانژ است.
پرونده جولیان آسانژ تبدیل به یکی از مهمترین مسائل برای روزنامهنگاری بینالمللی شده است. اوضاع چطور به اینجا کشید و این فاجعه برای آزادی بیان چگونه ایجاد شد؟
افشاگریهای ویکیلیکس در خلال سالهای ۲۰۱۰ الی ۲۰۱۱ و همچنین افشاگریهای اسنودن در سال ۲۰۱۳ ضربهای بزرگ به اعتبار و هژمونی ژئوپولتیک آمریکا بود. نه صرفا به خاطر جنایتهایی که آشکار شد، بلکه همچنین از این منظر که پرقدرتترین سرویسهای امنیتی جهان قادر به حراست از رازهایشان نبودند. در نتیجه، کارزاری بیرحم برای تنبیه آسانژ و نابودی ویکیلیکس به راه افتاد تا افشاگران آینده و رؤسای رسانههای بزرگ به راه آورده شده و از اقدامهای مشابه جلوگیری شود. متاسفانه، شاهدیم که این کارزار بسیار موفق بوده است. بهویژه پس از سال ۲۰۱۶، ویکیلیکس و آسانژ بدل به بهانهای برای شکستهای سیاسی شماری از دولتهای غربی شدند، مانند تنش انتخاباتی در آمریکا و بحران کاتالونیا در اسپانیا.
حتی برخی از سازمانهای رسانهای که افشاگریهای ویکیلیکس و اسنودن را منتشر کرده و برای آن نیز جوایزی کسب کرده بودند، درگیر این کارزار ننگین شدند. در زمینه سازوکار ایالات متحده نیز آسانژ دردسرهای بسیاری پیدا کرد. از سوی دیگر، تشکیلات لیبرال از آسانژ بهعنوان بهانهای برای بدشانسیهای سیاسی خود بهره برده و از طرف دیگر نیز دولت ترامپ در سرکوب او و دیگر افشاگران با سبعیت بیشتری وارد عمل شد. این در حالی است که هواداران ترامپ این توجیه بیمعنی را داشتند که این میلیاردر در حال مبارزه با «گلوبالیستها» و ساختارهای موجود است. دورویی هر دو طرف بسیار زیاد است. وضعیت این چنین به حالت فعلی رسیده است.
دادگاهی در لندن اخیرا استرداد آسانژ به ایالات متحده را رد کرد. به نظر میرسد که آمریکا با این حکم مخالفت خواهد کرد. آیا میتوان انتظار داشت که با توجه به رد آزادی با وثیقه آسانژ، این ماجرا پایان خوبی داشته باشد؟
نخست باید اشاره کرد که تصمیم دادگاه لندن صرفا در ظاهر نوعی تخفیف محسوب میشود. این تصمیم بهسادگی دستان تشکیلات بریتانیا را از این مسأله شست و تطهیر کرد. این امر همچنین مسأله بخشودگی آسانژ را به تعویق انداخت؛ امری که نه ترامپ و دولت آینده جو بایدن نمیخواهند در حال حاضر با آن دستوپنجه نرم کنند. آسانژ همچنان به اتهام افشای جنایتهای جنگی دولت آمریکا و بریتانیا در زندان به سر برده و مجازات میشود و وضعیت شکننده سلامتی او بسیار در خطر قرار دارد و خطر تجدیدنظر و استرداد، او را تهدید میکند. مهمتر آنکه دادگاه بریتانیا با تمامی اتهامهای دادستانی آمریکا، بهرغم دروغین بودن آشکارشان، موافقت کرد؛ اتهامهایی از جمله آنکه آسانژ روزنامهنگار نیست، انتشار اسناد محرمانه جرم بوده و به نفع مردم نیست و آزار و اذیتهای صورتگرفته علیه او انگیزه سیاسی ندارد. همانطور که «جاناتان کوک»، روزنامهنگار مستقل عنوان کرده این واقعیت که از استرداد آسانژ به دلیل سلامت روانی و خطر خودکشی جلوگیری شده در عمل نشاندهنده از میان رفتن آزادی بیان و زدن برچسب دیوانگی بر مخالفان است. این نمونهای بسیار خطرناک برای روزنامهنگاری و آزادی بیان است.
در صورت آزادی آسانژ، آینده ویکیلیکس را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا ممکن است با آزادی آسانژ، فعالیتهای این وبسایت افشاگر متوقف شود؟
ویکیلیکس با وجود تمامی موانع و تهدیدها میتواند فعالیتهای خود را ادامه دهد. یقین دارم که آزادی آسانژ در نهایت به نفع این وبسایت است. پرسش اینجاست که پس از آنکه مشخص شد افشاگری چه هزینه گرانی در پی دارد، آیا افراد شجاعی حاضر خواهند شد این مسیر را ادامه دهند یا خیر. ترس من همچنین این است که حتی افشاگری در حد و اندازه سال ۲۰۱۰ هم توجه کمتری را از سوی رسانههای بزرگ و جامعه امروز در پی دارد. این چهبسا بزرگترین موفقیت کمپین علیه ویکیلیکس و افشاگریهای اخیر آنها، مانند «والت ۷» و مسأله دوما است که واکنشی بسیار ضعیفتر از آنچه لایق آن بودند، دریافت کردند.
افشاگران همیشه مورد حمله دولتهای جهان قرار داشتهاند، از جان کیریاکو گرفته تا منینگ و اسنودن. با وجود تمامی تاکیدها بر لزوم آزادی بیان، چرا هنوز هیچ قانون جامعی برای حمایت از افشاگران تصویب نشده است؟
مقامها هرگز از کسی حفاظت نخواهند کرد که جرأت به چالش کشیدن و افشای اعمال آنها را دارد؛ حال مدعی حمایت از هر ارزشی باشند. حمایت از افشاگران همواره به تعهد جامعه و شجاعت رسانهها بستگی دارد.
اگر کسانی که در موقعیت افشای اطلاعات مهم قرار دارند احساس کنند که از جامعه خود حمایت دریافت نمیکنند، احتمالا جرأت نمیکنند که دست به این اقدام بزنند. گزینه دیگر، جستوجوی حمایت در خارج کشور است که باعث میشود آنها در معرض اتهامهایی مانند خیانتکاری و مستدل نبودن اظهاراتشان قرار بگیرند. مثالهای زیادی در این زمینه در سراسر جهان وجود دارد. نگرانی من این است که در آینده نزدیک، افشاگریهای بزرگ در مواردی صورت بگیرد که در آنها مبارزهای میان کشورهای بزرگ و گروههای قدرتمند بر سر برتری در کار باشد. در این صورت، انتظار اطلاعات در جهت منافع عمومی، آنگونه که ویکیلیکس انجامش میدهد، دشوارتر خواهد شد و احتمالا از سوی سازمانهای رسانهای بزرگ و شبکههای اجتماعی، مخفی خواهد شد.
گفتوگو از: کامران برادران