خبرگزاری کار ایران

نگاهی به تحولات جهان در سال ۲۰۲۰/ پرونده یازدهم: سیاست خارجی آمریکا

چین‌زدایی توسط ترامپ/ چراغ سبز به صلحِ ابراهیم/ تشدید تقابل با تهران/ صلح مبهم با طالبان/ دامن زدن به اختلاف اروپا‌یی‌ها/ بایکوت کاراکاس

چین‌زدایی توسط ترامپ/ چراغ سبز به صلحِ ابراهیم/ تشدید تقابل با تهران/ صلح مبهم با طالبان/ دامن زدن به اختلاف اروپا‌یی‌ها/ بایکوت کاراکاس
کد خبر : ۱۰۱۹۵۰۲

کارشناس مسائل آمریکا گفت: اگرچه کرونا بر دیپلماسی و اقتصاد جهانی تاثیر مستقیم گذاشت اما به هر ترتیب تقابل با چین، ایران، ونزوئلا و حتی کوبا توسط رئیس‌جمهوری آمریکا به اوج رسید و اروپا هم از گزند یکجانبه‌گری واشنگتن در امان نماند.

«مهدی مطهرنیا» کارشناس مسائل آمریکا در تشریح مهمترین وقایع سیاست خارجی آمریکا در سال ۲۰۲۰ در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: برای بررسی وقایع مهم سیاست خارجی ایالات متحده در سال گذشته میلادی باید به این نکته توجه کنیم که اساساً آمریکا و جهان در سال اخیر با پاندمی کرونا مواجه بودند و همین موضوع تاثیرات زیادی بر عرصه دیپلماسی گذاشت. بدون تردید، شیوع این ویروس در ابتدای سال ۲۰۲۰ موجب شد تا معانی همه چیز و حتی معنی قدرت هم تغییر پیدا کند. بر این اساس حرکات ایالات متحده در عرصه سیاست خارجی، در ارتباط با پاندمی کرونا اگرچه یک حرکت متضاد با تمام دنیا بود، اما به هر ترتیب شاهد آن بودیم که این کشور هم از گزند آسیب سیاسی و اقتصادی کرونا در امان نماند. هجوم ترامپ به سازمان بهداشت جهانی و متهم کردن چین به ساخت و توزیع کرونا در کل جهان، موجب شد تا شاهد یک نزاع تمام‌عیار حداقل در این عرصه باشیم.

توافق ابراهیم

وی ادامه داد: تقابل ترامپ با سازمان بهداشت جهانی به نوعی مجدداً بحث یک جانبه‌گرایی ایالات متحده را به رخ کشید و از همین منظر می‌توان گفت که کرونا و تاثیر آن بر سیاست خارجی ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ مهمترین رخدادها را رقم زد. حتی این موضوع باعث درگیری‌ها در داخل آمریکا و نهایتاً شکست ترامپ در انتخابات سوم نوامبر شد. در عرصه منطقه‌ای شاهد چسبندگی بیش از حد ایالات متحده به اسرائیل بودیم که در نهایت در تابستان توافق عادی‌سازی روابط این رژیم با کشورهای عربی را شاهد بودیم. آنچه تل‌آویو و واشنگتن آن را توافق صلح ابراهیم می‌خوانند، به نوعی نشان از فعال بودن سیاست خارجی ایالات متحده در زمان ترامپ و هماهنگی‌های پشت پرده این کشور با سایر دولت‌های عربی دارد. رفت و آمدهای دیپلماتیک مقام‌های آمریکا و اسرائیل در طول سال ۲۰۲۰ میلادی در نتیجه باعث شد تا این توافق خلق شود و به نوعی بسیاری از راهبردها در منطقه خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس تغییر کرد.

ضربه به کوبا و ونزوئلا

این استاد دانشگاه تصریح کرد: مسأله دیگری که باید در حوزه سیاست خارجی آمریکا طی سال گذشته میلادی مورد نظر قرار دهیم، استفاده ترامپ از حرکات بسیار ابهام‌آلود و پیچیده در عرصه دیپلماسی بود. او به نوعی سعی کرد تا با استفاده از پارادایم آشوب، مدلی از رفتار را به تصویر بکشد تا علاوه بر نخبگان، توده‌ها هم به سمت او بیایند که به نظر می‌رسد قصد داشت از این سیاست برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر استفاده کند. توجه داشته باشید که ترامپ در طول سال گذشته میلادی بارها ونزوئلا و کوبا را مورد هدف‌های سیاسی و همچنین اقتصادی قرار داد؛ به گونه‌ای که تحریم‌های تجاری و بیرون کشیدن شرکت‌های نفتی آمریکا از ونزوئلا به نوعی باعث شد تا کاراکاس با مشکلات اقتصادی زیادی روبه‌رو شود و از سوی دیگر اپوزیسیون این کشور به رهبری «خوان گوایدو» توسط تیم سیاست خارجی ترامپ به نمایندگی مایک پمپئو سعی کرد تا نیکولاس مادورو را مورد هجمه‌های گاه و بی‌گاه قرار دهد.

تقابل تمام‌عیار با تهران

وی افزود: محور بعدی سیاست خارجی ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ تقابل با ایران بود. توجه داشته باشید که تهران در سال گذشته میلادی بیشترین تنش‌ها را با آمریکا در حوزه سیاست خارجی داشت. در ابتدای ماه ژانویه سال ۲۰۲۰ ترور سردار شهید قاسم سلیمانی در بغداد موجب شد تا این سطح از تنازع به بالاترین مرتبه برسد و در نزدیکی پایان سال ۲۰۲۰ هم ترور شهید محسن فخری‌زاده در اطراف تهران مجدداً این روند را تشدید کرد. اعمال تحریم‌های سنگین علیه تهران و همچنین پیگیری سیاست پلیسی علیه کسانی که با ایران معاملات اقتصادی و نفتی دارند، یکی دیگر از راهبردهای خارجی ایالات متحده در سال گذشته میلادی بود. در همین عرصه بارها و بارها ترامپ دم از مذاکره زد اما شرایط به سمت و سویی رفت که این اتفاق به هر دلیلی رخ نداد. بر این اساس می‌توانیم بگوییم که ایران یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی آمریکا در سال گذشته میلادی بود و بدون شک با روی کار آمدن دموکرات‌ها در کاخ سفید، مجدداً ایران هم در سال ۲۰۲۱ یکی از محورهای مهم سیاست خارجی آمریکا خواهد بود.

تفرقه‌افکنی در اروپا

مطهرنیا گفت: موضوع دیگری که باید به آن اشاره کنم تلاش ترامپ برای تعمیق شکاف میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۰ بود. از سال ۲۰۱۶ که او به عنوان چهل و پنجمین رئیس‌جمهوری ایالات متحده برگزیده شد، بخشی از تمرکز او به دلیل نگاه ضد جهانی شدنِ جمهوری‌خواهان، بر ایجاد اختلاف و واگرایی در قاره اروپا بود. او با حمایت از «ویکتور اوربان»، نخست‌وزیر مجارستان سعی کرد تا راستگرایی افراطی را در این کشور و به خصوص در قبال سیاست‌های مهاجرپذیری اروپا تشدید کند و همین مسلک به سایر کشورهای اروپایی رسوخ کرد. از سوی دیگر ترامپ و تیمش بارها آلمان و آنگلا مرکل را به دلیل امضای توافق همکاری خط لوله نورد استریم ۲ میان برلین و مسکو سرزنش کرد و بر همین اساس نظامیان خود را از این کشور به لهستان انتقال داد. این یکی از اقدامات بسیار خطرناک ترامپ در قاره سبز طی سال گذشته به حساب می‌آید. در همین راستا ادامه حمایت‌های او از برگزیت و همچنین تشویق بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا به خروج از جمع کشورهای اروپایی یکی دیگر از اقدامات منفی ترامپ در قاره سبز طی سال ۲۰۲۰ به حساب می‌آید. این در حالی است که با روی کار آمدن «جو بایدن» بسیاری از تحلیلگران معتقدند که آمریکا مجدداً به سمت اروپا خواهد رفت و به احتمال زیاد ما شاهد ترمیم روابط میان دو سوی اقیانوس خواهیم بود.

صلح با طالبان

وی عنوان کرد: موضوع دیگر که بسیار مهم به حساب می‌آید، پرونده صلح طالبان و آمریکا است. در فوریه سال گذشته میلادی ما شاهد امضای توافق صلح میان طالبان و آمریکا بودیم که وزیر خارجه این کشور به همراه ترامپ، آن را یک دستاورد بزرگ قلمداد می‌کنند. درست است که امضای این توافق از حیث ظاهری یک اتفاق بسیار مهم در عرصه سیاست خارجی آمریکا و همچنین روابط بین‌الملل به حساب می‌آید اما توجه داشته باشید که درون‌مایه این توافق همچنان نامفهوم، گنگ و ابهام‌آلود است. همچنان در افغانستان حملات مرگبار از جانب جریان‌های رادیکال در این کشور ادامه دارد و آمار و ارقام کشته و زخمی‌ها در سال ۲۰۲۰ سر به فلک کشید. لذا به نظرم راهبرد آمریکا درباره افغانستان اگرچه در نمای کلی مثبت بوده، اما نتیجه آن منفی است و هیچ دستاوردی که بتوان به آن افتخار کرد، وجود ندارد.

زد و خورد با پکن

این تحلیلگر مسائل سیاسی در پایان خاطرنشان کرد: یکی دیگر از مسأله‌های مهم دیگر در سیاست خارجی آمریکا، موضوع چین بود. شک نکنید که این مسأله نه تنها در سال ۲۰۲۰ میلادی بلکه در سال ۲۰۲۱ هم برای آمریکایی‌ها بسیار مهم خواهد بود؛ چراکه واشنگتن اساساً به دنبال آن است تا چین را به سمت جنگ‌ها و رقابت‌های جدید هدایت کند و در مقابل ما شاهد بزرگنمایی رسانه‌ای از قدرت چین در سراسر دنیا هستیم. آمریکایی‌ها به خصوص در دوران ترامپ، چین‌زدایی را به شدت تقویت کردند و دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده در طول یک سال گذشته با تقویت دیپلماسی عمومی سعی کرد تا افکار عمومی کشور خود را علیه چین مهندسی کند که تا حد زیادی موفق بوده است. بر این اساس در دولت جدید آمریکا هم بایدن سعی می‌کند تا این روند را به نحو دیگری ادامه دهد تا نخستین گام‌های تحقق مجدد رویای آمریکایی برداشته شود. این در حالی است که محافل تصمیم‌گیری و نخبگان آمریکا معتقدند که برای اجرای این راهبرد باید میان طیف‌های مختلف قومی و نژادی آمریکا یک اتحاد عمیق شکل بگیرد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز