سردبیر سایت «باریکادا» در گفتوگو با ایلنا:
دولت فعلی رومانی از اعتماد اتحادیه اروپا برخوردار است/ جاسوسی کرملین در بلغارستان، تازگی ندارد
سردبیر سایت «باریکادا» گفت: به عقیده من، اینکه روسیه یا کشوری دیگر در بلغارستان جاسوسی میکند چیز جدیدی نیست. نکته جالب از منظر من، منطق دولت بلغارستان است که بسیاری از وابستگیهای فرهنگی و مذهبی را مدیریت میکند؛ امری که منجر به پیوندهای سیاسی و ژئوپولتیکی میشود.
به گزارش ایلنا، انتخابات پارلمانی رومانی در میانه پاندمی کرونا و در حالی برگزار شد که برخی تحلیلگران نتیجه انتخابات را شگفتآور تلقی کردند، از جمله در زمینه افزایش آرای احزاب راست افراطی و پوپولیست. از سوی دیگر، بلغارستان بار دیگر یک دیپلمات روس را به اتهام جاسوسی از کشور اخراج کرد؛ امری که البته واکنش مسکو را به دنبال داشت.
«ولادیمیر میتف» روزنامهنگار، ایرانشناس اهل بلغارستان و سردبیر سایت تحلیلی خبری باریکادا است. آنچه ذیل میآید، مشروح گفتوگوی او با ایلنا به بهانه انتخابات رومانی و تنشهای اخیر میان صوفیه و مسکو است.
قانونگذاران رومانیایی دولت ائتلافی راست میانه را طی روزهای گذشته به نخستوزیری «فلورین چیتو»، دانشآموخته آمریکا تایید کردند. چیتو از سال ۲۰۱۶ به این سو سناتوری لیبرال بوده و در دولت پیشین وزیر اقتصاد بود. دولت جدید رومانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
وجود دولتی غربگرا در رومانی، امری غیرمعمول نیست. رومانی کشوری است که منافع ملی خود را ستون قطب اروپاآتلانتیک در جنوب شرقی این بلوک میداند. حتی دولتهای سوسیالدموکرات در دوران قدرت «لیویو دراگنیا»، معاون نخستوزیر که از سوی بروکسل مورد انتقاد بود، توافقهایی به ارزشها میلیاردها دلار در زمینه دستاوردهای نظامی با آمریکا امضا کردند.
بنابراین فعالیت دولتی غربگرا در رومانی بسیار معمول است. مهم اینجاست که دولت، منافع چه کسانی را نمایندگی میکند. اگر به تجربه حرفهای نخستوزیر نگاه کنیم، خواهیم دید که او پیش از رسیدن به این سمت یکی از مدیران و متخصصان عالیرتبه در بخش مالی رومانی بود که مالک بخش اعظم آن کشورهای غربی بودند. نکته دیگر، اتحاد میان حزب «نجات رومانی» (حزبی متشکل از متخصصان جوان و اعضای طبقه متوسط و نسل جوان در سیاست رومانی) و حزب پلاس (همراه با رهبر و کمیسیونر پیشین اتحادیه اروپا، داچیان چیولوش) است. نیروهای این اتحاد اعضای گروه سیاسی نوسازی اروپا در پارلمان این بلوک هستند.
بنابراین، دولتی به رهبری چیتو و حزب لیبرال ملی و متحدانش سابقهای در زمینه حمایت از تجارت و تکنوکراسی دارند. مخالفان آنها در انتظار ریاضت اقتصادی، خصوصیسازی خدمات عمومی و کانالیزه کردن بودجههای عمومی و اتحادیه اروپا در جهت منافع بخشهایی از جامعه رومانی هستند که در سمت برنده آن قرار دارند. با این همه، نشانههایی در کار است که مسائل پیچیدهتر از آن چیزی هستند که به چشم میآید. دولت در نظر دارد شش درصد از تولید ناخالص داخلی را برای سلامتی، شش درصد را برای آموزش پروش و یک درصد را برای تحقیق و توسعه اختصاص دهد. این شکافی است برای هوس جامعه مدنی که سندی را در این زمینه منتشر کرد؛ بیانیه کلوژ در اعتراضات ۲۰۱۴ که به انتخاب «کلاوس یوهانیس» بهعنوان رئیسجمهوری برای نخستین دوره انجامید.
دست آخر، تیترهای رسانهها مبنی بر روی کار آمدن «دولت غربگرا» آشکارا با هدف ایجاد اعتماد در جامعه اروپا-آتلانتیک نسبت به بخارست انجام میشود. این دولتی خواهد بود که با ورود «جو بایدن»، رئیسجمهوری منتخب آمریکا به کاخ سفید به همکاری استراتژیک با این کشور ادامه خواهد داد. در مرز جنوب شرقی اروپا با رومانی که کشوری در مرز نیروهای اروپا-آتلانتیک است، نظامیگراییهایی صورت گرفته است. اشارهای در زمینه اهمیت ارتش، این است که فرمانده سابق ارتش رومانی، ژنرال «نیکولای سیوچو» وزیر دفاع بوده، در حالی که دو درصد از تولید ناخالص داخلی برای ارتش اختصاص داده شده است. سیوچو فرماندهای است که اولین نبرد را در ماه می ۲۰۰۴ در ناصریه عراق رهبری کرد که سربازان رومانیایی پس از جنگ جهانی اول در آن فعالانه شرکت کردند. در دسامبر ۲۰۲۰، نشان لژیون شایستگی از طرف سفیر آمریکا به وی اعطا شد و این خود نشانه اعتماد بالای شرکای غربی به اوست.
پس از انتخابات ششم نوامبر، حزب لیبرال ملی اتحادی را با ائتلاف تازهتاسیس یوسآر-پلاس (ائتلاف میان حزب نجات رومانی و حزب پلاس) و حزب اتحادی دموکراتیک مجارستانیهای رومانی شکل داد. حزب چپگرای سوسیالدموکرات رومانی که میراثدار حزب کمونیست این کشور به حساب میآید توانست بیشترین آرا را از آن خود کند، حدود ۳۰ درصد. اما نتوانست شریکی برای تشکیل دولت دستوپا کند. دلیلی این شکست حزب چپ در تشکیل ائتلاف را چه میدانید؟
در اکثر کشورهای شرق اروپا، احزاب چپ را لکه ننگ میدانند. این احزاب نوستالژیک، عاری از چشمانداز، اولیگارش، مشتریمدار و غیره تلقی میشوند. در رومانی این لکه ننگ بر احزاب چپ بسیار قدرتمند است. حزب سوسیالدموکرات توسط طبقه شهری رومانیایی بهعنوان حزبی متشکل از افرادی با استعداد و مدرنیته کمتر همچنین دیدگاه روستامنشانه شناخته میشود. اگر نگاهی دقیقتر به سیاست رومانی بیندازید، خواهید دید که هر انتخابات طرحی ساده دارد؛ اینکه حزب سوسیالدموکرات شکست میخورد یا خیر.
اما به نظر من قضیه این نیست که حزب سوسیالدموکرات منزوی شده است. انتظار میرفت که آنها نتیجه بدتری داشته و نیروهی راست برتری بیشتری به دست آورند. دولت راستگرا اکثریت را داراست، اما این اکثریت آنچنان بزرگ نیست. در حقیقت، نتایج حزب سوسیالدموکرات نشان میدهد که تصور منفی درباره آنها رو به افول دارد. به نظر میرسید که مردم تمایل داشتند که اگر اصلاحات بیش از حد پیش رفته و ضدجامعه شود، سختیهایی را برای دولت جدید ایجاد کنند. بنابراین در چارچوب این نگرانیها، سوسیالدموکراتها نتیجه خوبی گرفتند. اما به نظر میرسد که خود آنها هم استراتژی مشخصی برای ادامه کشور ندارند و طی سالهای آینده صرفا به مخالفت بسنده کنند.
دولت جدید رومانی برنامه بلندپروازانهای را در زمینه اصلاحات ارائه داد. توسعه زیرساختهای حملونقل، مبارزه با فساد، تقویت سیستم قضایی و آخرین مورد از جمله بهبود شبکه مراقبتهای بهداشتی. آیا دولت جدید میتواند موانع را پشت سر بگذارد و به وعدههای خود عمل کند در حالی که این کشور در حال حاضر درگیر بیماری همهگیر کرونا است؟
دولت فعلی اعتماد بروکسل را نیز داراست و این امر در وضعیت فعلی بسیار ضروری است و نتیجتا وجوه اروپایی میتوانند آزادانه وارد اقتصاد رومانی شوند و به توسعه آن کمک کنند. طبق برنامه ویژه بهبود و انعطافپذیری، رومانی ۳۰ میلیارد و ۴۰۰ میلیون یورو وام بلاعوض دریافت میکند که این علاوه بر بودجه استاندارد اتحادیه اروپا (مانند اعتبار یا بودجه کشاورزی) است. دولتهای سوسیالدموکرات که تا سال ۲۰۱۹ قدرت را در دست داشتند، با سیاستهای ابتکاری مالی، افزایش درآمد و مصرف، کشور را مدرن کردند. دولت جدید همین الگو را پی خواهد گرفت و احتمالا توسعه از طریق سرمایهگذاری دولتی و خصوصی و تجارت را ادامه خواهد داد. اصلاحات قضایی از زمان لیویو دراگنیا که به ماقبله با فساد در رومانی انجامید به احتمال زیاد لغو خواهد شد. بنابراین، لابیهای تجاری و تکنوکراتیک تقویت شده اما در عین حال ممکن است که بهای اجتماعی آن از سوی کارگران حقوقبگیر پرداخت شود.
هر اقدامی که سرمایه را تقویت کند، باید با رویکردی مبتنی بر جمعیت بیشتر انجام شود تا به گوشهای رانده نشود. مشارکت کم رایدهندگان (۳۳ درصد) حاکی از آن است که بسیاری از مردم نمایندهای ندارند و همین امر ممکن است آنها را به اعتراض یا ایجاد احزاب جدید مانند اتحاد ملیگرایانه و محافظهکار برای وحدت رومانی براند.
دولت مشکلات مالی زیادی دارد که باید حلوفصلشان کند. این امر بیشتر به اعتبارات اتحادیه اروپا متکی خواهد بود، زیرا جمعآوری مالیات در رومانی به قدری که باید و شاید، مؤثر نیست. دولت در برنامه خود اعلام کرده که مالیاتها را افزایش نخواهد داد، اما اقدامهایی را برای بهبود وضعیت مالیات صورت خواهد بخشید. در هر صورت، سیاست جاهطلبانه مدرنسازی آن به بودجه نیاز دارد. یکی از راههای موجود آن است که دولت اعلام کند که مشارکتهای عمومی و خصوصی در پروژههای گوناگون ایجاد میشود تا سرمایهگذاری تجاری بتواند بهبود یابد.
مدتهاست به این نتیجه رسیدهام که نخبگان رومانی بلندپرواز هستند. برنامههای دولت برای رسیدن به تولید ناخالص داخلی/سرانه (برابری قدرت خرید) ۸۵ درصد از سطح اروپا را تا سال ۲۰۲۴ ترسیم میکند که بهعنوان شرط لازم برای ورورد به سازوکار «مکانیزم نرخ ارز اروپایی ۲» و خود حوزه تلقی میشود.
بحران ویروس کرونا به احتمال زیاد ادامه خواهد داشت. نمیدانیم جهشهای جدید ویروس در بریتانیا و آفریقای جنوبی چه عواقبی خواهد داشت. در هر صورت، به نظر میرسد که رومانی باید به شرکای خود در حوزه اروپا-آتلانتیک اعتماد کند و دولت فعلی هم البته مورد اعتماد آنهاست. بنابراین امکان سرازیر شدن پول و حمایت به کشور وجود دارد. در مورد میزان اثربخشی هنوز چیزی مشخص نیست، اما در حال حاضر راه دیگری برای رومانی باقی نمانده است.
بسیاری از اینکه در انتخابات رومانی حزب پوپولیست راست افراطی «وحدت برای رومانی» (اییوآر) توانست ۹ درصد آرا را کسب کند متعجب شدند. این حزب که که پاییز گذشته شکل گرفت چگونه توانست از آستانه پنج درصد لازم عبور کرده و وارد پارلمان شود؟
گمانهزنیهای بسیاری درباره نتایج خوب و غیرمنتظره انتخابات صورت گرفت. برای بسیاری نتایج تا شب انتخابات مشخص نبود. هنگام اعلام نظرسنجیهای پیش از اعلام آرا نیز چیزی قابل تشخیص نبود.
برخی معتقدند که این امر از خارج طراحی شده بود و لابیهای طرفدار روسیه و «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری آمریکا در آن نقش داشتند. برخی دیگر نیز اشاره میکنند که این حزب، اتحادگرا است (یعنی از سیاست اتحاد با دیگر کشورهای رومانیایی زبان مانند جمهوری مولداوی پیروی میکند) و رهبرانش از سوی شماری از رسانههای رومانیایی، دانشگاهیان و حتی اعضای جامعه مدنی ارتقا یافتهاند. بنابراین احتمال مهندسی در پشت موفقیت این حزب وجود دارد و ممکن است رومانیاییها هم در آن دست داشته باشند. همچنین ادعا میشود که کلیسای ارتدوکس رومانی بهصورت غیررسمی از این حزب که هوادار ارزشهایی مانند محافظهکاری، خانواده و مسیحیت ارتدوکس است حمایت میکند.
تفسیرهایی درباره اینکه آیا این حزب میتواند در آینده به فعالیت خود ادامه دهد و خواهد توانست بقای سیاسی داشته باشد یا نه وجود دارد. حدس من این است که منافع ابراز وجود این حزب هرچه که باشد، وجود آن میتواند پاسخی برای تغییرات در حال انجام در سراسر جهان و ر.مانی باشد. پیشتر، هواداران این حزب به سوسیالدموکراتها رای میدادند. اما سوسیالدموکراتها خود را از شر برخی چهرههای بدنام سیاسی رها کردند و از خیر آرای ملیگرایان گذشتند. اکنون حضور اییوآر در پارلمان این امکان را به رومانی میدهد که به شکلی پیچیدهتر در برابر چالشهای احتمالی داخلی و خارجی واکنش نشان دهد.
در هجدهم دسامبر گزارش شد که بلغارستان یک دیپلمات روس دیگر را به اتهام جاسوسی اخراج کرده است. این دیپلمات ششمین نفری است که از اکتبر ۲۰۱۹ از سوی بلغارستان، بهعنوان عضوی از ناتو، به اتهام جاسوسی اخراج میشود. بلغارستان چگونه بدل به هاب جاسوسی کرملین در اروپا بدل شد؟
بلغارستان بهطور سنتی کشوری است که جریانهای گوناگون ژئوپولتیکی در آن حضور دارند. بهنظر میرسد که نخبگان سیاسی رومانی در زمینه اولویتهای حوزه سیاست خارجه با یکدیگر متحد باشند. اما بلغارستان همیشه کشور جالبتری برای زندگی بوده و نقش ژئوپولتیک پیچیدهتری داشته است. بلغارستان، همانند رومانی، عضو ناتو و از اعضای اتحادیه اروپا است و تمامی تعهدات و وفاداریهای آن را نیز داراست. اما ذات اسلاویِ زبان بلغاری، راه را به کشورها اسلاو باز میکند و مسیحیت ارتدوکس به همسایگی با دیگر کشورهای استدوکس میانجامد و حال آنکه بلغارستان در عین حال بیشترین درصد مسلمانان را در اروپا داراست.
به عقیده من، اینکه کرملین یا کشوری دیگر در بلغارستان جاسوسی میکند چیز جدیدی نیست. نکته جالب از منظر من منطق دولت بلغارستان است که بسیاری از وابستگیهای فرهنگی و مذهبی را مدیریت میکند؛ امری که منجر به پیوندهای سیاسی و ژئوپولتیکی میشود. دیپلماتهای روس اخراج میشوند، خط لوله گاز جریان بالکان را به اتمام میرساند که در واقع ادامه خط لوله گاز ترکیه است که با بودجه بلغارستان و بهعنوان یک پروژه حقوقی ساخته شده است. در ۳۰ دسامبر ۲۰۲۰، جریان انتقال گاز بالکان عملیاتی شد و گاز را به صربستان رساند. این خط لوله از سوی ووچیچ در تاریخ اول ژانویه سال جدید میلادی باز شد. این مسأله پس از آن رخ داد که «مایک پمپئو»، وزیر خارجه آمریکا، در تابستان ۲۰۲۰ تهدید کرد که کشورهای دخیل در پروژه خط گاز روسیه را تحریم میکند. پیش از این، بلغارستان هشت هواپیمای جنگی اف-۱۶ را از آمریکا خرید و رسانههای ما از آن بهعنوان بخشی از فرآیندی سخن به میان آوردند که امکان تعامل بیشتر با شرکای دیگر را میدهد. در سپتامبر ۲۰۲۰، «بوکیو بوریسوف» نخستوزیر وقت، اعلام کرد که بلغارستان در نظر دارد هشت فروند اف-۱۶ دیگر را از آمریکا خریداری کند، حال آنکه در سال ۲۰۲۰ خرید دیگر تجهیزات نظامی از شرکای غربی نیز محقق شده بود.
اگر به این توجه کنیم که دیپلماتهای روس بهخاطر جاسوسی و یافتن اطلاعات در زمینه تمرینات ناتو اخراج شدند، درکی بهتر از منطق دولت به دست میآوریم. این موضوع بیتردید برای شرکای حوزه اروپا-آتلانتیک مهم است، اما به نظر میرسد که حوزه منافع تجاری بخش انرژی روسیه مورد پذیرش قرار گرفته است.
با توجه به این واقعیت که بخشهایی از ساختار سیاسی بلغارستان اصرار دارند که این کشور میتواند به عنوان یک میانجی بین روسیه و غرب عمل کند یا حداقل از روابط خوب خود با مسکو استفاده کند، در مورد روابط آینده صوفیه و مسکو چه نظری دارید؟
تفکرات مبهمی در زمینه نقش سفارت آمریکا در حیات سیاسی و اجتماعی ما وجود دارد. به گمان من، روابط بلغارستان و روسیه به همان اندازه پیشرفت میکند که وفاداری اروپا-آتلانتیک ما اجازهشان را میدهد. جو بایدن با وعده سختگیری بر روسیه و ترکیه در آستانه ورود به کاخ سفید است. نظامیشدن بلغارستان با دستیابی به سلاحهای شرکای غربی، تمرینات مشترک و همکاری با متحدان ناتو در منطقه، در حال افزایش است. بلغارستان بهطور فعالی در طرح «سه دریا» مشاکرت میکند، طرحی که کشورهای اروپای شرقی و مرکزی را متحد میکند و بهعنوان سدی برای نفوذ روسیه در منطقه در نظر گرفته میشود. در واقع، سال ۲۰۲۱، بلغارستان ریاست این طرح را برعهده خواهد داشت، نقشی که انتظار میرود تحت رهبری رئیسجمهوری بلغارستان صورت بگیرد. همه اینها حاکی از آن بوده که به سختی میتوان در سال ۲۰۲۱ تغییر بزرگی در روابط صوفیه-مسکو متصور بود، مگر آنکه اتفاق غیرمنتظرهای روی بدهد.