در گفتوگو با ایلنا بررسی شد:
۳ هدف اسرائیل از عادیسازی روابط با مراکش و کشورهای عربی/ اهمیت استراتژیک رباط برای تلآویو و واشنگتن
کارشناس مسائل آفریقا گفت: یهودیان مراکش از حدود شش دهه پیش با اسرائیل رابطه داشتند و حالا این مناسبات صرفاً علنی و آشکار شده است.
«جعفر قنادباشی» کارشناس مسائل آفریقا در تشریح دلایل عادیسازی روابط مراکش و رژیم صهیونیستی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: چند روز پیش شاهد اعلام خبر عادیسازی روابط اسرائیل و مراکش توسط رئیسجمهوری آمریکا بودیم که تا به امروز واکنشهای زیادی را در پی داشته است. قبل از هر چیز باید به این نکته کلی اشاره کنم که رژیم صهیونیستی در پرونده عادیسازی روابط با کشورهای عربی مقاصد میانمدت و درازمدت را در نظر ندارد، بلکه نگاه اسرائیل بر مسائل با اولویت فوری است؛ به عبارتی دیگر تلآویو این مقاصد را ضروری میداند و حال به دنبال عادیسازی روابطش با کشورهای عربی است که مراکش هم به این فهرست اضافه شد. نخستین دلیل این اقدام اسرائیل بحث «مشروعیت دادن» به خود است و بعد از مشروعیتسازی، مساله «تثبیت موقعیت» مطرح میشود؛ به گونهای که پس از شکست داعش در سوریه و عراق، اسرائیلیها به این نتیجه رسیدند که دیگر در حاشیه امن قرار ندارند و بر این اساس دست به عادیسازی با کشورهای عربی زدند.
وی ادامه داد: مساله سوم بحث «خروج از انفعال» است. آنها با این اقدام به دنبال آن هستند که خود را منفعل نشان ندهند. برای اثبات این قضیه باید به یک مثال تاریخی رجوع کرد؛ همه به یاد دارند که اسرائیلیها بعد از خروج از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ متحمل ضربههای سختی از حیث نظامی و حیثیتی شدند. پس از آن، شکست ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه، ۲۲ روزه، هشت روزه و ۵۱ روزه موجب شد تا جایگاه نظامی رژیم صهیونیستی به خطر بیفتد و به همین دلیل از همان موقع به فکر کسب پیروزی نسبی افتادند. به همین دلیل نتانیاهو و تیمش تمامقد سعی کردند مسأله عادیسازی روابط با کشورهای عربی را در دستور کار خود قرار دهند که بخشی از این موضوع برای نخستوزیر فعلی اسرائیل مصرف داخلی دارد؛ چراکه اگر انتخابات زودهنگام مجدداً برای چهارمین بار برگزار شود، نتانیاهو از این ابزارها برای پیشبرد اهدافش در داخل استفاده خواهد کرد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: اینکه چرا مراکش به عنوان ششمین کشور پس از مصر، اردن، امارات، بحرین و سودان برای عادیسازی روابطش با رژیم صهیونیستی انتخاب شد، موضوعی است که بخشی از آن به پشت پرده روابط رباط با امارات و عربستان مربوط است. توجه داشته باشید که در جنگ یمن تنها دو کشور اقدام به اعزام مزدوران خود به این کشور کردند که یکی از آنها سودان و دومی مراکش بود. به همین جهت همین نمونه کوچک نشان از ارتباط تنگاتنگ میان مراکش با سعودیها و اماراتیها دارد. هرچند مراکش نیروهای خود را در همان ابتدای جنگ یمن خارج کرد اما این مساله مصداق بارز همپوشانی این کشور با ائتلاف عربی است. از سوی دیگر باید متوجه باشیم که طیف مشخصی از یهودیان در مراکش حضور دارند که طی ۵۰ تا ۶۰ سال گذشته با اسرائیل ارتباط داشتند و حالا این روابط صرفاً از وضعیت پنهان به آشکار تبدیل شده است.
قنادباشی افزود: نکتهای که در این میان باید مطرح شود این است که در شمال آفریقا، کشورهایی مانند لیبی، تونس و الجزایر اساساً حامل تفکر چپ بودند اما مراکش در همان دوران هم غربگرا بود. تمایل مراکش به غرب در جایی مشخص میشود که ما شاهد برگزاری برخی از نشستها و جلسات ناتو در این کشور هستیم. بر این اساس است که میبینیم دونالد ترامپ و تیمش به صورت تمامقد از عادیسازی روابط اسرائیل و مراکش حمایت کرده است. موضوع دیگری که باید مورد نظر قرار بگیرد، نگرانی رباط از واکنشهای داخلی به علنی کردن روابطش با اسرائیل است. در داخل این کشور طی روزهای اخیر، جناحهای مختلفی از اسلامگرایان به مخالفت با اقدام اخیر پادشاهی مراکش پرداختند و همین مساله میتواند موجب بالا رفتن میزان اعتراضات داخلی شود. به همین دلیل است که ما میبینیم آمریکاییها اعلام کردند صحرای غربی متعلق به مراکش خواهد بود تا بتوانند ناسیونالیسم را در داخل این کشور تحریک کرده و تا حدودی دهان مخالفان را ببندد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: از سوی دیگر سرمایهگذاری آمریکا در مراکش و فروش تسلیحات به این کشور، نوعی معاملهگرایی به حساب میآید که در مورد سودان هم شاهدش بودیم؛ به گونهای که آمریکاییها در ازای عادیسازی روابط خارطوم با تلآویو، نام سودان را از فهرست کشورهای حامی تروریسم خارج کردند. بر این اساس اینکه دیده میشود آمریکاییها به دنبال برگزاری مناقصه برای ساخت بندر در موقعیت صحرای غربی هستند، به نوعی چشم طمع این کشور به حوزههای نفتی تازه کشف شده مراکش را به تصویر میکشد. باید توجه داشته باشید که اسرائیل نگران روی کار آمدن بایدن است و قصد دارد از زمان باقیمانده به نفع خود استفاده کند. اما مسأله مهمتر این است که اعطای مالکیت صحرای غربی به مراکش از سوی آمریکا میتواند درگیری این کشور با جبهه پولیساریو را تشدید کند اما فکر نمیکنم این جبهه همانند گذشته قدرت لازم برای مقابله با مراکش و تقابل نظامی تمامعیار را داشته باشد.